امین کردبچه چنگی| تئاتر در ایران پیشینهای بسیار قدیمی دارد و شیوههای متعدد نمایش ایرانی، که امروزه شاید با ورود شیوههای نوین توجه کمتری به آنها میشود، خود گواه بر این مدعاست. تئاتر روحوضی یا تخت حوضی یکی از شیوههای کهن ایرانی است که همواره با تکیه بر موسیقی و شعر، رگ و پی ملی خود را حفظ کرده و در عین حال یکی از مستحکمترین ریشههای تئاتر ملی را در خود دارد. «مطرب» آخرین اثر «بهزاد فراهانی» در مقام نویسنده و کارگردان که این روزها در تماشاخانۀ استاد سمندریان مجموعۀ ایرانشهر تهران بر روی صحنه است، از این دست آثار است.
عدم پرداخت یارانۀ تئاتر توسط دولت تفکیک مرز میان حرفهای و آماتور را دشوار خواهد کرد
بهزاد فراهانی، کارگردان نمایش «مطرب» که این روزها در تماشاخانه با اشاره به این امر که دولت برای ورود بخش خصوصی به تئاتر میبایست یارانۀ آن را پرداخت کند، گفت: اگر دولت یارانۀ تئاتر را پرداخت نکند، به وضعیتی خواهیم رسید که مرزی میان تئاتر دانشجویی، آماتو و حرفهای وجود نخواهد داشت، چرا که جایگاهها در هم میریزد. وی در ادامه با تأکید بر این امر که میبایست مرز میان تئاتر حرفهای و آماتور مشخص شوند و هر یک جایگاه خود را بشناسند، افزود: زمانی که شما میگویید تالار وحدت، تماشاخانۀ سنگلج و یا تماشاخانۀ ایرانشهر، باید توجه داشته باشید که اینها سالنهای تئاتر هستند، امکانات تئاتری، تماشاگر تئاتری و تمامی ضرورتهای مورد نیاز یک تئاتر را دارا هستند و بر اساس همین امر میتوان گفت که مابقی سالنها تئاتر اگر به این مرحله برسند، تئاتر هستند. این کارگردان، با تأکید بر این مفهوم که تئاتر حرفهای به معنای اثری است که لااقل نویسنده و کارگردان آن حرفهای باشند و از کسانی نباشند که هنوز در میدان تجربه، آزمون و خطا و عمل و غیر عمل حرکت میکنند، ادامه داد: تئاتر تجربهای جدا از تئاتر حرفهای است و تئاتر آماتور فاصلۀ بیشتری از این دو دارد. وی، تئاتر دانشجویی را نوعی از تئاتر تجربی دانسته که رنگ و بوی آکادمیک و نه رنگ و بوی تجربه و بر همین اساس ضمن تحسین جرأت و جسارت فارغ التحصیل رشتههای مختلف هنرهای نمایشی در دانشگاهها در حوزۀ تولید آثار نمایشی، اظهار داشت: تولید آثار توسط فارغ التحصیلان دانشگاهی امری بسیار خوب است، اما باید لجام داشته باشد و برای آن حد و مرز تعریف شود. فراهانی، دانشجویی را که به محض فارغ التحصیلی دست به تولید آثار نمایشی میزند، فردی برشمرده که تازه وارد میدان عمل و تجربۀ کار حرفهای میشود و بر همین اساس، تصریح کرد: دانشجویان تئاتر باید معنی خاک صحنه خوردن را دریابند.
این بازیگر تئاتر، یادآور شد: در خانۀ تئاتر زمانی که فردی میخواهد به عنوان عضو اصلی مجموعه انتخاب شود، میبایست هفت نقش اصلی در آثار نمایشی را ایفا کرده باشد و در کارگردانی و نمایشنامهنویسی نیز همین گونه است. وی با تأکید بر این مفهوم که برای ورود به کار تئاتر حرفهای از دریچۀ کار آماتور و یا دانشجویی حد و اندازهای تعریف شده است، گفت: ممکن استای اتفاق بیفتد که دانشجویی خوش ذوق و خوش استعداد در لحظه، اثری موفق و فاخر ارائه دهد، اما این موضوع، دلیلی بر حرفهای بودن او محسوب نمیشود، چرا که یک جوان میبایست با گذشت زمان تجربه به دست بیاورد، همان گونه که گفته اند: سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب، لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن.
آشنایی با تئاتر نیازمند فرهنگسازی زیربنایی است
شقایق فراهانی نیز نمایشنامۀ مطرب را نمایشی بسیار ساده برشمرده که داستان آن در یک ده میگذرد و بر همین اساس، گفت: نمایش «مطرب» یکی از سادهترین اشکال ممکن یک نمایش است که در چندین سال اخیر اجرا شده است. وی در ادامه، «مطرب» را در مقایسه با دیگر آثار بهزاد فراهانی، متنی شیرین دانسته و افزود: مطرب اثری روان و دارای ریتمی بسیار خوب است و با دیگر آثار پدرم متفاوت بود، چرا که بر خلاف دیگر آثار پدر که معمولاً در حوزۀ مردمحوری میگذرد، «مطرب» اثری زن محور است.
فراهانی ادامه داد: تماشاچی که تا به امروز به دیدن این اثر نشسته است، ارتباط خوبی با اثر برقرار کرده است. وی «مطرب» را اثری ساده و روان دانسته که سختی نداشته و با اشاره به این امر که تمامی اعضای این گروه با هم دوست و صمصمی بودند و همین امر موجب که شد که اثر تمرینات و دورخوانیها سرعتی قابل قبول داشته باشد، اظهار داشت: تجربۀ کار با پیشکسوتان را داشتهام و بر همین اساس باید بگویم که کار کردن در این حوزه، برایم امری پیچیده و دشوار نبود و در عین حال با جوانان نیز کار کردهام و سعی کردهام در هر لحظه نکتهای جدید بیاموزم و یا آن چه را که در اختیار دارم به عنوان یک تجربه به دیگران منتقل کنم. فراهانی، با تکیه بر این نکته که پدرش به عنوان کارگردان اثر نمایشی نقش ایفا میکند، تصریح کرد: من در طول مدت این کار تمام تلاش خود را به کار گرفتم، مرز و حدود دختر و پدری را رعایت کنم تا تنش و چالشی برای دیگران ایجاد نشود و بر همین اساس نیز پدر دقت خود را در کارگردانی به کار میگرد که میان من و دیگران تفاوتی وجود نداشته باشد تا مابقی گروه دچار سوء تفاهم نشوند.
این بازیگر ترغیب مردم به دیدن نمایش را مستلزم فرهنگ سازی صحیح دانسته و در ادامه، با اشاره به این امر که آموزشهای فرهنگی در جهت ترغیب به تئاتر باید از پیش دبستانی و دبستان آغاز شود، تأکید کرد: کودکان میبایست پیش از ورود به دبستان با فرهنگ، هنر، ورزش و یا هر رشتۀ دیگری از آشنا شوند و این دقیقاً بدان معناست که آشنایی با تئاتر، همانند مفاهیمی چون نظافت شهری، حمایت از حقوق حیوانات، رأی دادن و یا هر موضوع دیگری نیازمند فرهنگ سازی زیربنایی است. وی در پایان ضمن ابراز تأسف از عدم پرداخت رسانههای جمعی به تئاتر و هنرهای نمایشی و با طرح این پرسش که چرا تلویزیون آن گونه که باید برای هنر نمایش تبلیغات نمیکند، گفت: تبلیغات برای تئاتر و سینما به نسبت مواد غذایی بسیار ناچیز است و به نظر من این موضوع نیز باید مورد تأکید مدیران صدا و سیما قرار گیرد.
«مطرب» به تئاتر ملی ایران پهلو میزند
سیاوش خادم حسینی، بازیگر نمایش مطرب، در گفتگو با هنرمند با اشاره به این امر که با دعوت بهزاد فراهانی به گروه دعوت شده است و پس از آن با گذشت یک ماه و نیم تمرین، امروز روی صحنه به ایفای نقش میپردازد، گفت: نقش من در طول خوانش یکی از مبهمترین نقشهای اثر بود و در طول مدت خوانش نیز من دیر توانستم آن را بفهمم، اما در این مسیر راهنماییهای استاد بهزاد فراهانی کمک کرد تا این نقش، به یکی از نقشها و شخصیتهای خوب نمایش تبدیل شود. وی که از سال ۱۳۷۶ پا به صحنۀ تئاتر گذاشته است، ضمن اذعان به این امر که از بازی خود در این اثر بسیار لذت میبرد، افزود: شاید همۀ بازیگران از کارنامۀ کاری خود چنین مشخصهای را نداشته باشد، اما «خانجان» شخصیتی است که برای من بسیار شیرین و ماندگار است.
خادمحسینی با اشاره به این امر که دوستی او با بهزاد فراهانی از ۱۵ سال پیش به صورت آرام، اما مداوم و پیوسته آغاز شده است، ادامه داد: پیش از ورود به این اثر کار دوستی و صنفی با بهزاد فراهانی بسیار انجام داده بودم و در همین راستا، من نیز به چندین سال است که او را عمو صدا میزنم. این بازیگر، بهزاد فراهانی را از افرادی برشمرده به عنوان یکی از گوهرهای تئاتر امروز به شمار میرود و در حوزههای مختلف از جمله درام نویسی، بازیگری و کارگرانی از مهمترین انسانهای حال حاضر و همچنین تاریخ تئاتر ایران است و ، اظهار داشت: بهزاد فراهانی از دهۀ ۳۰ و ۴۰ تئاتر پهلو به پهلو با تئاتر پیش آمدند و از جملۀ کسانی هستند که به مانند آن افراد کمی را داریم. وی با اشاره به این که تجربۀ همکاری با فراهانی را در نمایشنامه خوانی برای خود به ثبت رسانیده است، مطرب را نمایشی بسیار خوب دانسته که به تئاتر ملی ایران پهلو میزند و در ادامه، تصریح کرد: «مطرب» دارای مشخصههای مهندسی و ماتریس تعزیه است و ویژگیهای نمایشهای تخت حوضی و نمایشهای ایرانی را به مفهوم تمام و کمال در خود دارد. خادم حسینی، متن نمایشنامۀ «مطرب» را متنی دانسته که دارای ابعاد شخصیت پردازی مدرن است و تأکید کرد: گرچه شناسنامۀ آدمهای «مطرب» شناسنامۀ افراد امروز نیست، اما قصۀ نمایشنامه، قصهای امروزی است. وی، با اشاره به این امر که افرادی که برای تولید آثار نمایشی به سراغ متون غربی میروند، مقصر به شما نمیآیند، گفت: بحمدلله تولید متن در کشور به اندازۀ کافی صورت میگیرد، اما آن چیزی که امروزه محیا نیست، شرایط مطلوب برای اجرای آثار نمایشی است و مشکلات تئاتر، از جمله کمبود تعداد سالن که از پیش پا افتادهترین مشکلات ماست و همچنین مشکلات بزرگتر در تئاتر موجب میشود که این اتفاق بیفتد.
دوست دارم مهربانی را در دنیا منتشر شود و رشد کند
زهرا روشن ضمیر، بازیگر نمایش «مطرب» در گفتگو با هنرمند، نمایش «مطرب» را اثری بسیار شاد و در عین حال دارای حرفها و پیامهای بسیار دانسته و بر همین اساس، گفت: چون یک زن هستم، این نمایش را بسیار دوست دارم و این بدان جهت است که «مطرب» از مشکلات زنان حرف میزند. وی در ادامه با اشاره به این امر که «مطرب» داستان بخشی مشکلات زنان در جامعه است که نمیتوانند آنها را بیان کنند و یا اگر بیان کنند، ممکن است از آنان استفادۀ ابزرای و یا سوء استفاده شود، افزود: نقش من در این اثر «زن حاج نظام»، یکی از زنانی است که در روستا با شخصیت اصلی داستان نامهربان است و زمانی که شخصیت اصلی داستان، دست کمک به سوی او دراز میکند، با او نامهربانی میکند. این بازیگر تئاتر که در سال ۱۳۷۵ پا به عرصۀ تئاتر گذاشته است، شخصیت خود در نمایش را شخصیتی نامهربان دانسته و با اذعان به این امر که در عین نامهربانی، بسیار این شخصیت را دوست دارد، ادامه داد: «زن حاج نظام» از جملۀ زنانی است که در جامعۀ ما بسیار دیده میشود و متأسفانه خود من نیز نمونههای بسیاری از این دست را دیدهام که با او نامهربانیها بسیار شده است. وی، مهربانی را دارای زمینههای مختلف دانسته و ضمن تأکید بر این امر که مهربانی میبایست در همۀ زمینهها رشد پیدا کند، تصریح کرد: این مهربانی میتواند حمایت دولت از تئاتر، روابط انسانی افراد با یکدیگر و یا با کل کائنات باشد و بر همین اساس، اگر من بتوانم این امر را به عنوان یک ویژگی بسیار بد در بازی خودم، که بازی خشن و نامهربانی است، به نمایش بگذارم، رسالت خود را به درستی انجام دادهام. روشن ضمیر با اشاره به این امر که اگر بتواند ویژگیهای شخصیت خود در این اثر را به گونهای نشان دهد که مخاطب از دیدن این ناراحت کردنها، دل شکستنها و قضاوتهای ناعادلانه ناراحت شود، تأکید کرد: اگر این اتفاق بیفتد، فکر میکنم که توانستهام رسالت خود را نه تنها در تئاتر، بلکه در زندگی خود ایفا کنم.
این بازیگر، در پایان با اشاره به این که روزهای بدو ورود به تئاتر انتقال مفهوم او را به این مسیر جذب کرده است، گفت: در روزهای ورود به تئاتر تصور میکردم که با انتخاب نقشها و متونی که در آن بازی میکنم، میتوانم مفاهیم مد نظر خود و حرفهایی را که مردم دوست دارند، بشوند به آنان منتقل کنم و برای همین، بسیار کم کار میکنم، بار هر کسی کار نمیکنم و این در حالی است که در تئاتر امروز، افراد هوای یکدیگر را ندارند.
«مطرب» نمایشی برگرفته از اتفاقات روز فرهنگ ایرانی است
نگین ابدالی، بازیگر نمایش «مطرب» که کار حرفهای خود را نزد پدرش، ملکشاه ابدالی آغاز کرده است، در گفتگو با هنرمند، این نمایش را اثری دانسته که به سبک و شیوۀ نمایش ایرانی کارگردانی شده است و بر همین اساس گفت: داستان «مطرب» در روستایی میگذرد که تراکتوری به آن روستا داده میشود و قرار است این تراکتور به فقیرترین کشاورز آن آبادی داده شود. وی در ادامه، با اشاره به این امر که در روند این داستان یک زن «مطرب» وجود دارد که در عین حال نانوایی هم میکندو افزود: این زن فرزند پسری دارد که بسیار خردمند است، اما در نظر دیگران، شیرین عقل به نظر میرسد.
ابدالی، با اشاره به این که نقش یکی از زنان روستا را بازی میکند و شوهر او، به دلیل تفاوت سنی، به عنوان یکی از ریش سفیدهای این آبادی به شمار میآید، ادامه داد: زن کدخدا، به خاطر پول و به دلیل مال و منال او با او ازدواج کرده است و میان او و «مطرب» تقابلهایی وجود دارد. این بازیگر، با اشاره به این امر که تمامی شخصیتهای این نمایش در اپیزودهای مختلف، در مقابل «شکوفه خاتون» یا «مطرب» اصلی داستان قرار میگیرند، اظهار داشت: نمایش برای من فضای پیچیدهای نداشت، چرا که در عین حال در فضایی رئال پیش میرود و با این که داستان در یک روستا میگذرد، مخاطب این نمایش میتواند با شخصیتهای این نمایش، همذاتپنداری کند و آن را با فضای شهر مقایسه کند. ابدالی با اشاره به این امر که توضیحات کارگردان و سادگی اثر توانست تفهیم آن را برای بازیگران آسان کند، تصریح کرد: «مطرب» نمایشی برگرفته از اتفاقات روز فرهنگ ایرانی است.
ابدالی وجود تکههایی از تعزیه، معرکه گیری و حالتهای ریتمیک نمایشهای بومی در «مطرب» را از ویژگیهای مهم نمایش «مطرب» برشمرده و در همین راستا، با اشاره به این امر که این سبک از کارگردانی در حال حاظر در میان تولید کنندگان آثار نمایشی، کمتر به چشم میخورد، گفت: اجرا بر روی سکو حرکت در یک دایره در میان نمایشهای امروز کمتر به چشم میخورد و «مطرب» از این حیث برای من نمایشی بسیار زیبا و جذاب به نظر میرسد.
وی، با اشاره به این که عناصر نمایش ایرانی در «مطرب» برای بیننده مشهود است، افزود: از آنجایی که قبول دارم که دنیای امروز، دنیایی مدرن است و سرعت در آن حرف اول را میزند، در ابتدا تصور میکردم که این زمان میتواند برای مخاطب بسیار طولانی به نظر برسد، اما به دلیل وجود موسیقی، بازخوردهایی که از تماشاچیان دریافت میشد، بازخوردهایی مثبت به نظر میرسد که موسیقی کنار اثر توانسته است زمان طولانی نمایش «مطرب» را برای مخاطب شیرین و جذاب جلوه دهد.
بدون دیدگاه