عباسعلی اسکتی| نازنین فراهانی، متولد هزار و سیصد و پنجاه و دو، تهران، نویسنده و هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون، فارغ التحصیل علوم ارتباطات با گرایش روزنامه نگاری از دانشگاه علامه طباطبایی و هنرآموخته کانون پانتومیم ایران است، او فعالیت مطبوعاتی خود را از سال هفتاد و دو و بازی در سینما را در سال هفتاد و هشت با فیلم «زیر پوست شهر» با کارگردانی رخشان بنی اعتماد آغاز کرد، در کارنامه هنری او فیلمهای نام آشنایی چون «از کنار هم میگذریم»، «تهران ساعت ۷ صبح»، «وقتی همه خواب بودند»، «صداها»، «خانه پدری»، «نزدیکتر»، «موقت»، «کوپال» و «مهمونی کامی» و نویسندگی فیلمهای سینمایی «مهمونی کامی» و «این سیب هم برای تو» و«پدیده» دیده میشود. او برای «تهران ساعت۷ صبح» جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره بین المللی مراکش را دریافت کرد و برای فیلم «نورا» یاس زرین بازیگری از جشنواره فیلمهای ویدیویی را گرفت. با نازنین فراهانی نویسنده کتاب «توکههای آزاد» در روزهای میانی پاییز نود و شش گفتگویی کوتاه داشتهایم که با هم میخوانیم.
از سریال «روزهای بهتر» شروع کنیم، بازخورد راضی کننده بوده است؟
روزهای بهتر را در کل نمیدانم ولی مینی سریال «دیگری» که جزو همین مجموعه است بازخورد خوبی داشت، البته کلا مینی سریال آنقدر دیده نمیشود چون تماشاچی به سریال بلند عادت دارد و در مورد «دیگری» هم میدانم که به محض اینکه تماشاچی درگیر شخصیتها شد سریال تمام شد.
موافقید تلویزیون با ریزش مخاطب مواجه شده است؟
صد درصد! یک زمانی تمام آنچه در دسترس مخاطب ایرانی بود، سه شبکه ایرانی بود و تماشاچی هم هر چه این سه شبکه نشان میدادند میدید، ولی این روزها هزاران شبکه در اختیار دارد و طبیعتا این چند شبکه که خیلی هم به مخاطبانشان راست نمیگویند جذابیتی برای آنها ندارند، سریالهای ترکی چرا مردم را جذب کرده اند؟ اولین و واقعی ترین دلیل این است که زنهایشان در رختخواب روسری سرشان نیست، این یعنی واقعی هستند نه دروغ، دوم اینکه جنس ارتباطات واقعی است، سوم اینکه محدودیت سوژه ندارند و این طیف گسترده تری را به عنوان مخاطب به سمت خودش جذب میکند، طبیعی است که با این حجم سریال ترکی وقتی برای دیدن شبکههای داخلی باقی نمیماند، از طرفی کیفیت سریالهای تلویزیونی به دلیل پایین بودن بودجه پایین آمده و همه اینها باعث میشود مخاطبی برای تلویزیون باقی نماند.
تلویزیون برای جذب دوباره مخاطب باید چه کاری انجام دهد؟
کمی دست نویسندهها و طبیعتا دست سازندهها را در انتخاب سوژهها باز بگذارند، کمی محدودیتها را بردارند، در مورد این حجاب سفت و سخت هم یک مقدار منعطف تر برخورد کنند، مگر سینما و تلویزیون با هم فرق دارند که در سینما کمی حجابها آزادتر است؟
شما از دنیای خبرنگاری وارد دنیای بازیگری شدید، چه اتفاقی افتاد؟
اتفاقی نیفتاد! بازیگری را دوست داشتم و بعد از فارغالتحصیلی منتظر فرصت بودم که به چیزی که دوست دارم برسم، در کلاسهای سیروس شاملو شرکت کردم و این شروع ورود من به دنیای بازیگری بود.
چهره زیبا امروز چقدر در «پیشنهاد نقش» به بازیگرها تاثیر دارد؟
این سوالی نیست که بشود جواب درست و کاملی به آن داد، چه اشکالی دارد که بازیگر زیبا باشد؟ اگر منظورتان رابطههاست بله خیلیها بدون دانش و فقط به صرف رابطه وارد سینما میشوند که ما از اساس در مملکتمان این مشکل را داریم، همه چیز در این مملکت با رابطه شکل میگیرد و شایستگی نقش زیادی در موفقیت آدمها ندارد، همه فامیلی کار میکنند، ایلی و قبیلهای، سینما هم از این قاعده مستثنا نیست.
شما بازیگر کم حاشیهای هستید، این تعمدی است یا ناخواسته؟
حاشیه داشتن به ذات آدم برمی گردد، باید یک سری خصوصیت داشته باشید که نتیجه اش شود یک سری حاشیه، من در ذاتم این را ندارم.
لحظهای بوده که دوست نداشته باشید چهره معروفی باشید؟
گاهی بازیگر دلش میخواهد رها باشد، مثل همهی آدمها توی خودش باشد، البته من از این نظر مشکلی ندارم، خیلیها هنوز نازنین فراهانی را بعد این همه سال کار کردن نمیشناسند، خیلیها. چرا؟ چون اغلب فیلمهایی که من کار کردم یا هنری و جشنوارهای بودند و یا اکران محدود داشتند و یا توقیف شدند به یمن لطف دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان. از طرفی تا سالها تلویزیون کار نمیکردم بنابراین من دنیای خودم را دارم که هنوز بکر مانده
نظرات مخاطبانتان مخصوصا در دنیای مجازی چقدر برای شما اهمیت دارد؟
خوشبختانه من صفحهای دارم با مخاطبانی که محدود هستند ولی من را دوست دارند، از آن جایی که اهل حاشیه نیستم، مخاطبان من هم گویی دوست ندارند برای من حاشیه درست کنند، اکثرشان آدمهای محترمی هستند که دنیای من را درک میکنند.
بیشتر دوست دارید چه نقشهایی را بازی کنید؟
قشی که با خودم فاصله داشته باشد، نقشی که پرداخت درست شده باشد که من بتوانم در مورد آن فکر کنم، تحقیق کنم، بعضی نقشها در حد تیپ باقی میماند و شخصیتپردازی نمیشود، یعنی کاراکتر ویژگی ندارد، خاص نیست، این نقشها را فرقی نمیکند چه کسی بازی کند، من نقش یک راننده را بازی کردهام، نقش یک نوازنده ویولونسل را بازی کردهام که در نهایت کارش به آسایشگاه روانی میکشد، نقش یک زن را بازی کردهام که ایدز داشته است، نقش یک جنوبی جنگ زده را بازی کردهام، نقش یک زن هزار بار شکست خورده که از فرانسه برگشته را بازی کرده ام، نقش یک دراگی را بازی کردهام، یک پیرزن را بازی کردهام، تنوع نقشهایی که بازی کردهام خودش نشان میدهد که دنبال چه هستم، هر کدام از اینها برای من یک چالش بوده که بروم سراغشان و پیدایشان کنم.
ازدواج چقدر برای هنرمندان سختتر از مردم عادی است؟
ازدواج برای هنرمندان به خاطر این کمی سختتر است که روح حساس تری دارند، درک آنها آسان نیست، مودهایشان زود عوض میشود ولی آنچه مسلم است ازدواج و طلاق هنرمندان را مردم میفهمند ولی قشرهای دیگر را نه.
فکر میکنید در بین بازیگران امروز، کسی را داریم که ماندگار شود؟
بله، شهاب حسینی، گلشیفته فراهانی «عالی است»، فرهاد اصلانی، نوید محمدزاده، ترانه علیدوستی و خیلیهای دیگر!
بازیگران و کارگردانهای محبوب خارجی شما؟
مریل استریپ، آل پاچینو، دی کاپریو، ماریون کوتیار، یاکین فونیکس، بازیگران مورد علاقه زیادی دارم، روی هر کدام دست بگذارید خوب هستند، ما با آنها فاصلهی زیادی داریم. کارگردان مورد علاقه من در درجه اول «وون کاروای» است و بعد یک لیست بلند بالا دارم مثل لینچ، وودی آلن، کلینت ایستوود، تارانتینو، مایک لی، آلمودوا، الخاندرو آمنابار، گدار، آنگلی، آنجلو پلوس، نوری بیلگه جیلان و این لیست ادامه دارد، البته در مورد بازیگرها هم همین طوراست.
و اگر بخواهید فیلمی پیشنهاد کنید؟
فیلم پیشنهادیم Fish tank است، یک فیلم درجه یک ایرلندی، فوق العاده است و خلق لحظهها در این فیلم شاهکار است.
دوست دارید در کنار چه هنرپیشهها و با کدام کارگردانهای ایرانی کار کنید؟
همه بازیگرها خوب هستند وکنارشان تجربه کسب میکنم، با اصغر فرهادی یک بار در «داستان یک شهر» کار کردهام و دوست دارم باز این تجربه بعد از این همه سال تکرار شود، با داریوش مهرجویی هم دوست دارم کار کنم و خیلیهای دیگر.
آرمان شهر شما در دنیای هنر چیست؟
بازیگری ماندگار، کسی که مردم هرگز فراموشش نکنند حتی اگر کار نکرد، بهروز وثوقی هرگز فراموش نمیشود، این بازیگر فوق العاده بود، هیچ بازیگری عمق نگاه او را ندارد و لحظات سکوتش بیش از وقتی حرف میزند به یاد میماند، او به غایت بازیگر است. در سکوت بازی کردن هنر است، بهروز وثوقی با چشمهایش جادو میکرد، خیلی میشود در موردش حرف زد، ساعتها، ساعتها. عالی بود.
به آن چیزی که از خودتان انتظار داشتید امروز باشید، رسیدهاید؟
اگر رسیده بودم باید میمردم! هیچ فنی، به خصوص هنر انتها ندارد، وقتی به عنوان بازیگر از خودت خیلی راضی بودی و فکر کردی رسیدهام به آنچه میخواستهام، تمام شدهای!
هنوز هم نقاشی کار میکنید؟
چه کسی گفته من نقاش هستم؟ من هرگز نقاش نبودهام، من فقط یک مخاطب جدی نقاشی بودهام و همچنان هستم، لذت دیدن نقاشی برای من یک لذت بی انتهاست.
نویسندگی کجای دنیای شماست؟
نویسندگی کنار کار بازیگری من است، اولویت من نیست، شاید یک روز تبدیل به حرفه من شود، روزی که فکر کنم نمیتوانم بازی کنم، شاید!
از کتابی که منتشر کردهاید صحبت میکنید؟
کتاب من در ایران چاپ نشد، بازخورد درستی نگرفتهام که بفهمم کجا ایستادهام، پخش خارج از ایران طبیعتا پخش گستردهای نیست.
و درباره فیلم «مهمونی کامی» که شما نوشتهاید؟
طرح مهمونی کامی برای من بود، در این مورد زیاد حرف زدهام و به نظر من کافی است!
مادر قلب اتمی ادامه آن داستان است؟
از سازنده و نویسندههایش بپرسید!
تئاتر امروز را چگونه میبینید؟
خیلی از قبل بهتر است و مردم بیشتر از قبل تئاتر میبینند، شاید به دلیل حضور ستارهها در تئاتر است، اتفاق خوشایندی است.
شما را باید با توجه به کارنامه هنری تان بازیگر سینما بدانیم؟
سینما، بیشتر کارهای من سینمایی است.
چه ویژه گیهایی در یک تله فیلم باعث میشود آن را بازی کنید؟
من نمیخواهم جواب کلیشهای بدهم، یک زمانی مجبور بودم کار کنم که زندگی کنم، بعضی از تله فیلمهایی که بازی کردهام را دوست داشتهام و بخشی از آن فقط برای این بوده که بتوانم زندگی کنم. میدانید بازیگر فقط حق ندارد بد بازی کند، وگرنه فیلم بد بازی کردن در کارنامه همه بازیگران دنیا هست.
از بین کارهای سینمایی خودتان کدام را بیشتر دوست دارید؟
خانهی پدری، مهمونی کامی، نزدیکتر و موقت
فعالیتهای پیش رو؟
یک فیلم سینمایی که به زودی کلید میخورد.
و حرف پایانی برای مخاطبان روزنامه هنرمند؟
زندگی کنید!
بدون دیدگاه