علیرضا صفرنژاد| سیامک عباسی خوانندهای که توانسته بود بیش از ده سال چهرهاش را از مخاطبینش پنهان نگه دارد سرانجام هفته گذشته ۲۹ شهریور ماه برای اولین بار در سالن میلاد به دیدار هوادارنش رفت و رازش را عیان ساخت. سیامک عباسی که چندی پیش اولین آلبوم رسمی خود را با عنوان «خوشبختیت آرزومه» روانه بازار موسیقی کشور کرده بود، در این کنسرت بیشتر قطعات خاطره انگیزی که هوادارانش نیز بتوانند با او همخوانی کنند را انتخاب کرده بود. به بهانه اولین کنسرت و رونمایی از چهرهاش با وی گفتگویی انجام دادیم که در ادامه خواهید خواند:
سالهای زیادی از ورود شما به دنیای شعر و موسیقی گذشته و با اینکه تصمیم نداشتید چهره خود را نمایش دهید از هر حاشیهای به دور بودید و طرفداران زیادی داشتید در مورد این سالها توضیح دهید؟
من از سن ۱۳ سالگی در زمینه شعر و موسیقی فعالیت میکنم. الان حدود ۷ سال است که آثارم را به عنوان خواننده منتشر مى کنم. اما قبل از آن هم در زمینه ترانه سرایى، آهنگسازی، تنظیم و صدابردارى فعالیت داشتم. شما به حاشیهها اشاره کردید، باید عرض کنم اولا خیلی خوشحالم از اینکه از حاشیهها به دور بودم، این همیشه خواست شخصى خودم بوده، اما حالا با دیده شدنم احتمال اینکه از این به بعد حاشیهها ایجاد شوند و باعث درست شدن مشکلات بشوند، بیشتر وجود دارد. در رابطه با چهرهام باید بگویم دوستان و نزدیکان من عکس من را داشتند ولی به ایده من احترام مى گذاشتند و عکسم را جایی پخش نمىکردند.
چه شد که تصمیم گرفتین موضوع پنهان کردن چهره خودتون را کنار بگذارید؟
من همیشه گفته بودم که اگر ضرورتی وجود باشد با نشان دادن چهرهام مشکلى ندارم و بهترین حالت این ضرورت میتوانست یک کنسرت باشد که خب دیدیم این اتفاق هم افتاد. گفته بودم اگر قرار باشد کنسرتی وجود داشته باشد خیلى راحت میکروفن را میگیرم وشروع به خواندن میکنم. از طرفی طى این سالها، همیشه مشکلات و مسایل حاشیهاى ایجاد مى شد که واقعا برایم ناراحت کننده بود. خیلیها در موقعیتهای متفاوتی خودشان را جای من معرفی میکردند و از اسم من سو استفاده میکردند. من واقعا نگران بودم که این سواستفادهها تبدیل به کلاهبرداری شود و ابعاد قانونی و حقوقى پیدا کند؛ که در آن صورت برای من مشکلات جدىترى به وجود میآمد. دیگر وقتش بود که دیده شوم.
حسی که برای اولین بار روی صحنه برای شما ایجاد شد را توصیف کنید؟
طبیعتا خیلی حس خوبی بود حسی همراه با استرس و هیجان. من قبلا هم روی استیج رفته بودم ولی به عنوان نوازنده و البته با تعداد تماشاگران خیلى کمتر، اما بعد از این همه سال مواجه شدن با جمیعت دو هزار نفرى، خیلی استرس زا بود. من هیچوقت تجربه کنترل استیج را نداشتم و برای اولین بار داشتم به عنوان خواننده برنامه اجرا مى کردم. چند آهنگ طول کشید تا فضا رو را بدست بیارم و بتوانم صحنه را مدیریت کنم، ولى بعد از آن خیلى خوب اجرا ادامه پیدا کرد. علاوه بر این، روز قبل از اولین اجرا، دچار سرما خوردگی شدیدی شدم، به طورى که واقعا صدایم درنمىآمد. همان سرماخوردگى بدموقع شهریور ماه که خیلىها را گرفتار کرد، ولى ما مجبور بودیم این کنسرت را اجرا کنیم. واقعا هنگام اجرا فشار بسیاری روی حنجره من بود، بعد از کنسرت متوجه شدم چه آسیبی به گلو و حنجرهام وارد شده. همه اینها باعث شد که اجرای اول برایم بسیار سخت و سنگین باشد، ولی آنقدر انرژیای که مردم به من دادند خوب و زیاد بود که روى صحنه اصلا فراموش کرده بودم که سرماخوردگى دارم. در هر صورت با انرژى مخاطبانم توانستم همه این مشکلات را نادیده بگیرم و اجرای خوبی را ارائه بدهم.
رمز موفقیت شما در شعرهایتان است؟
من دو مجموعه شعر منتشر شده دارم، و به زودی هم مجوعه سوم منتشر خواهد شد. مطمئنا این که من خودم دست به قلم و دست به ساز هستم در موفقیت من تاثیر بسیاری داشته و باعث شده که حال و هواى آثار من منحصر به سیامک عباسی باشد و مخاطبانم سبک من را بشناسند.
این روند در سبک شما ادامه خواهد داشت؟
هیچ چیزی در سبک کاری من تغییر نخواهد کرد. فقط کیفیت اجرا و ضبط آثارم بالاتر خواهد رفت و دیگر اینکه بسیار پُرکارتر خواهم شد. از این به بعد انتشار تک آهنگها و آلبومها و اجراى کنسرتها با برنامهریزی دقیقتری ادامه خواهد یافت.
راجع به گروه و نوازندگانتان توضیح دهید؟
از گروه ما که با خود من ۹ نفر هستیم فقط ۳ نفر از نوازندههاى سرشناس بودند، امیر عظیمی، بابک صفرنژاد و آرین کشیشی؛ اما بقیه بچهها تا قبل از آن، یا تجربه صحنه نداشتند و فرصت حضور روى استیج را پیدا نکرده بودند، و یا در اجراهاى کوچک حضور داشتند؛ در حالى که سرشار از توانایی و انگیزه بودند. من ریسک کردم و خواستم این فرصت را به کسانی بدهم که بخواهند و بتوانند استعداد و توانایی خودشان را عملی کنند. با این کار خواستم چند نوازنده تازه نفس و بااستعداد را وارد بازار موسیقی کرده باشم. زمانی که خواستیم گروه را تشکیل بدهیم این ایده را با امیر عظیمی مطرح کردم و او نیز استقبال کرد. این موضوع از نظر معنوی براى من دارای ارزش بسیاری بود. تصمیم بر این شد که براى جذب نوازندههاى جوان فراخوان بدهیم. زمانی که فراخوان دادم بیش از ۱۰۰۰ ویدیو دریافت کردیم و بهترینهای آنها را را انتخاب کردیم. بعد از ۲ ماه تمرین فشرده، گروهی قوی و منسجم ساختیم. انصافا بچهها هم پاسخ اعتماد من را خیلی خوب دادند و عالى اجرا کردند. از این که توانستم چند نیروى تازه نفس به موسیقى ایران معرفى کنم و بچهها را به سطح حرفهاى هدایت کنم خیلی خوشحال هستم.
برنامههاى آینده شما به چه شکل است؟
ما بعد از ایام محرم و صفر مجددا در تهران کنسرت خواهیم داشت و بلافاصله بعد از کنسرتهاى تهران، تور کنسرتهای شهرستانها را شروع خواهیم کرد؛ یک آلبوم صوتى متشکل از دکلمه اشعار کتاب دومم روى موسیقى منتشر خواهد شد و همزمان نیز سومین مجموعه شعرهایم در قالب کتاب به انتشار خواهد رسید.
کلام آخر.
سپاسگزارم از مخاطبانم که در این هفت سال با اینکه من همواره کمکار و کمرنگ بودم همیشه حامی من بودند. از آنها ممنونم که برای این کنسرتها سنگ تمام گذاشتند؛ این اجراهای پر انرژی را مدیون مخاطبان هستم.
بدون دیدگاه