علی نجفی| پرواز همای باری دیگر مخاطبین و همکارانش را غافلگیر کرده است. وی این بار مسیری را در هنر ایران برای اولین بار هموار ساخته که تاکنون هنرمندی نتوانسته به سمتش برود و با توجه به تمام حساسیتها و سختیهای این کار گویا آنقدر مطمین از هدف و اثرش است که هیچ چیز نمی تواند وی را منصرف کند. نام اپرا در ایران همیشه با احتیاط و وسواس خاصی برده میشود و کمتر هنرمندی ترجیح میدهد با وجود تمام جذابیتها و زیباییهای این کار به آن بپردازد. شاید یک دلیلش ممیزیها و محدودیتها خوانندگان زن باشد که تا کنون هیچ اپرایی در کشور روی صحنه نرفته است. البته بهروز غریب پور و گروهش سالهاست که در زمینه اپرای عروسکی در کشور فعالیت میکنند و شاید همان محدودیتهایی که گفتیم باعث شده است آقای غریب پور نیز به این سمت برود. اما اپرا و آن تعریفی که از اپرا در همه جای دنیا وجود دارد در چهل سال اخیر در ایران شاهدش نبودیم. همای به عنوان هنرمندی جسور و البته پرتلاش برای اولین بار میخواهد اپرایی با عنوان عشق و عقل و آدمی به روی صحنه ببرد. او با خلاقیتش توانسته مشکل اصلی اپرا در ایران که تک خوانی زن است را حل کند و میتوان پیش بینی کرد بعد از این پروژه هنرمندانی بسیاری به سمت اپرا خواهند رفت. هرچند اثر هنری که برای اولین بار اجرا میشود همانقدر که میتواند جذاب باشد همانقدر هم ریسک پذیری یبسیاری به همراه دارد و مهم ترین اتفاق برخورد مخاطب است، اما همای تصمیمش را گرفته و قرار است از شانزدهم شهریور این اثر را در مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران با کارگردانی امیر دژاکام به روی صحنه ببرد. به همین بهانه با پرواز همای و امیر دژاکام گفتگویی انجام دادیم که در ادامه خواهید خواند:
درباره اپرای عقل و عشق و آدمی توضیح بفرمایید؟
این اپرا همانطور که از نامش پیداست جنگ بین عشق و عقل در درون انسان از دوران کودکی تا پیری و تقابل دو نیروی عشق و عقل در درون انسان است که آدم را به چالش میکشند و هر کدام در سه نقش زن و مرد ایفا میشوند و هرکدام آدم را به سمت خود میبرند و قرار است در سیزده بخش این اپرا اجرا شود. آهنگسازی و طراحی پروژه و شعرها و طراحی بخش اصلی کار بر عهد خودم است. من حدودشش سال روی این پروژه کار کردهام و اکنون آماده اجرا شده و آقای امیردژاکام هم به عنوان کارگردان بخش نمایش همراه خودمان کردیم. همچنین خودم در این اپرا نقش آدم را به عهده دارم.
این اثر چه ویژگیهایی دارد که معتقد هستید اولین اپرایی است که در کشور اجرا میشود؟
ویژگیهای این اپرا این است که تمام قواعد و اصول و استاندارهای یک اپرای واقعی را دارد و از تمام لحاظ چون نوشتاری و موسیقایی و خوانندگی صدای زن، طراحی پروژه، نور و کارگردانی به معنای واقعی اپرا است. کسی این اپرا را نوشته که رشته تحصیلیاش در اپرا است و اپراهای زیادی را دیده است و قواعد این کار را به خوبی میشناسد. از لحاظ آهنگسازی نیز شاهد ترکیبی از موسیقی لری، گیلانی، آذربایجانی و شهرهای دیگر کشور خواهیم بود.
یکی از ارکان اصلی اپرا صدای خوانندگان زن است با توجه به محدودیتها در این خصوص چطور این موضوع را حل کردهاید؟
در این اپرا سه شخصیت عشق زمینی، عشق آسمانی و عشق مادر شخصیتهای زن اپرا هستند که صدایشان را باهم ترکیب کردهایم و صداها یکدیگر را کاور میکنند و در بخشهایی به خاطر محدودیتها از خلاقیتم استفاده کردم و از صدای عقل و عشق که همزمان در رویا و درون انسان میپیچد و صداها را تلفیق میکند و اینگونه مشکل تک خوانی صدای زن را برطرف کردم و از جهتی نیز بسیار زیبا به نظر میرسد.
چطور این اپرا را ایرانیزه کردهاید؟
به توجه به سبک ادبی خودم و احساسات شخصیام و نگاه عارفانهای که به این پروژه داشتم و وامی که از پروژه منصور حلاج گرفتم. از طرفی تاثیر اشعار خودم و موسیقی نواحی مختلف ایران که در این کار استفاده شده است باعث شده این کار کاملا ایرانی شود. معتقدم این کار به عنوان یکی از بهترین کارهای زندگی هنریام است.
شما هر بار که روی صحنه میروید سعی در خلق اثری جدید و البته پردردسر دارید. دلیل این انتخابها و این مسیر چیست؟
نگاه هنری من این است که هر بار که روی صحنه میروم باید یک حرف تازه و اثر جدیدی برای مخاطب داشته باشم. به هیچ عنوان دوست ندارم مخاطبینم کار تکراری ببینند. برای مردم باید هزینه کرد تا آنها نیز به دل و جان به حمایت از هنرمند مورد علاقه شان ادامه دهند. من میتوانستم همراه با گروه «مستان» در تهران و شهرستانها روی صحنه ببرم و اتفاقا پول خوبی هم از این راه به دست آورم. من برای اجرای این پروژه ترجیح میهم اثرهنری را خلق کنم که مخاطب با آن آشنا شود و برایش تازگی داشته باشد. من بر این باورم این پروژه گامی برای بهرهمندی درست از هنرهای دیگر چون نمایش برای شناساندن موسیقی است که اصلا قصد دیگری برای جذب کاذب مخاطب نداشته است. ما میخواهیم شمایلی از اپرا را در ایران اجرا کنیم که در طول تاریخ همانند تعزیه به مخاطبان معرفی شده اما به مرور نتوانست جایگاه مناسبی را پیدا کند.
از ریسکش نمی ترسید و اینکه مخاطب کار را پس بزند؟ چرا مسیری راحت تری که دیگران میروند و ریسکی هم ندارد استفاده نمیکنید؟
نه به هیچ عنوان، اگر ریسکی باشد معتقدم که مردم همیشه حمایت میکنند باید این گامها برداشته شود و این اتفاقات هنری توسط هنرمندانی که مردم برایشان هزینه میکنند رقم بخورد تا جایگاه هنری واقعی خودمان را پیدا کنیم.
نورپردازی این کار نیز متفاوت است. در این باره توضیح دهید؟
نورپردازی کار توسط یک گروه کاملا حرفهای به مدیریت و طراحی آقای رضا حیدری انجام میشود. این کار یک پروژه سنگین است و یکی از ارکانش هم نورپردازی آن است که بنا به تمام صحنههایی که از لحاظ بازی و موسیقی طراحی شده است نور هم با همان قدرت طراحی شده و اجرا میشود.
چطور تصمیم گرفتید با امیردژاکام کار کنید؟
امیر دژاکام یکی از دوستان من است که علاقه زیادی به سبک کاریاش در زمینه تئاتر دارم. در ابتدا تصمیم داشتم که کار را خودم کارگردانی کنم اما بنا به دلایلی منصرف شدم و پیشنهاد کاگردانی این اپرا را به آقای دژاکام دادم که او نیز عاشق این متن ادبی شد و کار را به خوب درک کرده است.
سخن آخر
مطمئن هستم تمام افرادی که این کار را برای بار اول ببینند به شدت تحت تاثیر آن قرار خواهند گرفت. از این کار حمایت خواهند کرد و بی صبرانه منتظر روزی هستم که تمام دوستدارانم به دیدن این کار بیایند.
دوام آوردن روی صحنه اپرا کار هر کسی نیست
در ابتدا نظرتان را در خصوص این اپرا بفرمایید؟
اپرا به صورت عام یک شکل نمایشی است و در جهان بسیار پرمخاطب و جذاب است. اپرا یکی از رسانههای ارتباط جمعی و ارکان هنر است. اما در کشور ما به خاطر محدودیتهایی که روی صدای زن وجود دارد هیچ وقت در ایران اپرایی اجرا نشده است و به خاطر این موضوع تمام اپرا زیر سوال رفته است. البته این نکته با خلاقیت همای حل شد. در ایران از ۱۳۵۷ تا اکنون هیچ اپرایی روی صحنه رفته است. بنده در این خصوص تحقیق کردم به یک سری از کارهای آقای کیارستمی در خارج کشور و همچنین زحمات بی دریغ بهروز غریب پور در زمینه اپرای عروسکی از معدود مواردی بود که به آن برخوردم. اما اپرا به معنای واقعی آن با تمام ظرفیتها و ریزه کاریهایش هیچگاه در ایران نداشتم و ما قرار است اولین اپرای را در ایران به روی صحنه ببریم. نکته قابل تامل این پروژه ایرانی بودن ان است که برگفته از فرهنگ ما است. شاخصههای موسیقی کردی، خراسانی، لری و شمالی در دستگاههای موسیقی ایرانی به همراه سازهای کاملا ایرانی از جمله سنتور، تار، نی و کمانچه و دف و از آن مهم تر فرهنگی غنی ایرانی چون سعدی عطار و خیام در این اپرا وجود دارد. من بسیار خوشحال هستم که این کار را کارگردانی میکنم.
در خصوص حرکت نگاری که در اپرا است توضیح میفرمایید؟
در حرکت نگاری تمام رفتارها، کنشها، واکنشها و بیان عواطف پنهان درون متن را نشان میدهیم.
چطور شد پیشنهاد همکاری همای را قبول کردید؟
من سالیان سال است با صدای همای آشنا هستم و وقتی این پیشنهاد را به من دادند بنده بلافاصله پذیرفتم. یک روز تمام اپرا را همای برای من اجرا کردو وقتی با قصه آشنا شدم و همزمان که موسیقی را میشنیدم اثر میزانسن میشد و کار را آغاز کردیم. همای بسیار استادانه کار خودش را انجام داده است، بنده هم اولین تجربه کارگردانی اپرایم است. من قبلا با ارکستر سمفونیک تجربههای بدون کلامی را در قالب نمایش داشتم، این پروژه نیز شکلی از هنر است که از طریق بازیگر زنده به مخاطب القا میشود. به هر حال من تخصصی در حوزه موسیقی ندارم بنابراین تلاش میکنم از موضع هنرهای نمایشی به موسیقی نگاه کنم. پروژه «عشق و عقل و آدمی» نیز برای من تجربه بسیار متفاوتی است.
همانطور که اشاره کردید در ایران تجربه مشابهی نداشتیم. فکر میکنید دلیل اینکه هنرمندان کمتر تمایل به اجرای اپرا دارند چیست؟
دلیل اولش سختی بسیار کار است. اجرای کنسرت و نمایش هرکدام به تنهای مشکلات بسیاری دارند. وقتی شما میخواهید اپرا کار کنید مشکلات نمایش و موسیقی را یک جا جمع میکنید و این کار را سخت تر میکند. از طرفی تخصص حرفهای روی اپرا و خوانندگانی که بتوانند اپرا بخوانند و صدا با ویژگیهای ظاهری شان هماهنگ باشد بسیار کم است و آهنگسازانی که در کشور اپرا بنویسند به تعداد انگشتان دست است. دوام آوردن روی صحنه اپرا هم کار هر کسی نیست. نزدیک به دو ساعت خواننده باید روی صحنه اجرا داشته باشد. این کار ما تجربه اول است و امیدوارم مردم دوست داشته باشند.
با توجه به اینکه اولین تجربهتان در این زمینه است از ریسکی که دارد نمیترسید؟
نه چرا باید بترسم! من نه به خاطر نام این پروژه را قبول کردم و به خاطر نان میخواهم اینکار را انجام دهم. من یک هنرمند هستم که میخواهم یک فعالیت زیبایی شناسانه انجام دهم. به همین دلیل ترسی وجود ندارد. اپرا نیز سیار زیبا و مردمی است. شاید تجسم همه از اپرا نمونههای غربی با لحنها و موسیقیهای به آن شکل باشد که تا حالا دیدهاند، به همین دلیل شاید نمیتوانند ارتباط زیادی برقرار کنند اما همان اپرا اگر با لحنهای محلی ایرانی بشنوند چطور خواهد شد. این اپرا تمامش ایرانی است . مطمئن مخاطبان ارتباط بسیار خوبی با آن برقرار خواهند کرد.
بدون دیدگاه