مهدی احمدی | انسان در زندگی اجتماعی و در برخورد با غیر خود نیاز شدیدی به ارتباط دارد و تنها از این طریق است که نیازهای فردی و اجتماعی خود را برآورده میکند. انسان از همان آغاز برای برقراری ارتباط و رساندن پیام خود به دیگران شیوههای گوناگونی را به کاربرده است؛ از کلمات و اشارههای رمزی اولیه گرفته تا استفاده از پیشرفتهترین و در عین حال پیچیدهترین وسایل ارتباطی مدرن امروزی از قبیل رسانهها و وسایل ارتباطی که درطول تاریخ دارای سرعت بسیارکند و ناچیز بودهاند و در عصر حاضر تحول چشمگیری یافتهاند. ما در دنیایی قرار داریم که مرزها از بین رفته و زمان دشواری انتقال فرهنگ، سپری شده است. اگر آموزش و پرورش بخواهد به سینما کمک کند باید قبل از هر اقدامی این را بپذیرد که سینما نهاد مکمل آن وزارتخانه است. اگر همچنان مسوولان این امر نگاه فعلی را به سینما داشته باشند و گمان کنند که سینما همسو با اهداف آنها نیست، هیچ کمکی به خود و نیز به سینما صورت نمیگیرد. مسوولان باید بپذیرند که سینما بخشی از فرآیند کلی تعلیم و تربیت است.
تمام سعی و تلاش رسانههای جمعی، رسیدن به اهداف و مقاصدی است که در عین حال هر کدام به نحوی دارای رنگ و صبغه تربیتی هستند، زیرا این رسانهها در اموری نظیر رشد شخصیت افراد درابعاد مختلف، ایجاد ارتباط بین افراد جامعه، کمک به افراد جامعه، کمک به افراد در فرآیند سازگاری با جهان متغیر پیرامون، دخالت دارند چرا که به نظر میرسد نظام تعلیم و تربیت بیش از هر زمان دیگری نیاز به تغییرات اساسی و بنیادین دارد. لذا با توجه به تغییر نوع نگرش مخاطبین امر تعلیم و تربیت، خواستهها و انگیزههای ایشان برای دستیابی به اهداف و آمال، این تغییرات ناگریز با گذشت زمان خودنمایی خواهد کرد.
تأثیر سینما و تولیدات آن بر فرایند تعلیم و تربیت کودک در جهان امروز بر کسى پوشیده نیست. کودک «جریان تلویزیون و سینما را با هیجان و احساس دنبال میکند، از طریق آن آداب و رسوم و سنتها و طرز برخوردها را میآموزد، ارزشها را یاد میگیرد و به ضوابط اخلاق اجتماعى آگاه میشود.» در سینما جلوهی حیات و ظرافتهاى هنر بیشتر است و فیلم از بقیه ابزارهاى تربیت کاراتر است. البته در اینجا منظور از فیلم، فیلمی هنرى است که بتواند وجدان انسانها و جامعه را شکل دهد و هدایتگر باشد.
از طرف دیگر با وجود اندیشهها و افکار فرهنگی مختلف که از سوی رسانههای غالب جهان بیمحابا به حیطهی آموزش و تربیت هجوم میآورد بهنظر میرسد، باید از همین رسانهها در جهت تحکیم بنیانهای تعلیم و تربیت استفاده کرد تا مهارتهای پذیرش حقایق و اتخاذ تصمیمات اجتماعی و خانوادگی معقول و به هنگام را در تفکر و فضای حقیقی جامعه نهادینه ساخت تا با ارتقاء سطح فکری و فرهنگی خانوادهها، معضلات و مشکلات ناشی از تأثیرات سوءرسانهها به حداقل رسیده و رفتارها و هنجارهای مثبت بالقوه به فعالیت نزدیک شود و بیشک این امر تنها با پوشش کافی اطلاعات و دوری از یک جانبهنگری و تعمیم روشهای نوین سالم و کاربردی، استفاده از رسانهها در امر تعلیم و تریبت میسر خواهد بود.
با توجه به ارزش تعلیم و تربیت در نظام هستی و تأثیر آن بر حوزههای مختلف فرهنگی و اجتماعی خانوادهها و جامعه، به نظر میرسد وجود و تعمیم رسانهها در راستای ایجاد تحول در نظام تعلیم و تربیت، امری انکار ناپذیر و چه بسا ضروری است؛ چرا که عدم شناخت رسانهها در به کارگیری آنها در مقاطع زمانی مختلف از سوی کودکان و نوجوانان بدون حضور و نظارت مربیان و خانوادهها، بیشک اثرات نامطلوبی را نیز به همراه خواهد داشت که در صورت ساده انگاری و بیتوجهی ممکن است در دراز مدت با یک فاجعهی تربیتی و آموزشی روبرو شویم، اما آنچه که مهم است با توجه به اطلاع رسانیهای موجود و شناخت نسبی مسوولان امر آموزش و تربیت، حوزهی فعالیت رسانهها قابل پیش بینی و ارزیابی است. هرچند این حوزهها با گسترش ابزارهای ارتباطی نرمافزاری و ماهوارهای، کمی مشکل به نظر میرسد؛ اما آنچه که اهمیت دارد توجه مربیان و معلمان و به خصوص خانوادهها به تأثیر نامطلوب این رسانهها در کنار خاصیت آموزشدهی و تعلیم فراگیر و گستردهی علوم مختلف میباشد. برخی برآنیم تا ضمن معرفی وسایل ارتباطی در حیطه رسانهها و بررسی اثرات مثبت و مخرب آنها، به پاسخهای منطقی و معقول در خصوص استفاده و یا عدم بکارگیری رسانهها دست یابیم. چرا که ارتباط انگارهای برای سنجش افراد، و وسیلهای برای تغییر در سطح رفتار است که شامل تبادل اطلاعات و چگونگی معنی بخشیدن به این اطلاعات است که تفاوت در زمینههای ارتباطی به خصوص با حضور رسانههای مختلف با توجه به آگاهی طرفین در جهت ایجاد رابطهی بهتر و یا کاهش کیفیت آن، کمک میکند.
حال با توجه به این مهم، نقش مسئولین تصمیمگیر در رشد و بالندگی سینمای کودک بسیار مهم است. برگزاری جشنواره فیلم کودک به عنوان یک رویداد حرفهای در این عرضه، از ضرورتهای فرهنگ کشور است. امروز کودکان، نوجوانان و جوانان بخش عمدهای از جامعه ما را تشکیل دادهاند و باید پاسخگوی نیازهای فرهنگی آنها باشیم. متاسفانه سینمای کودک برای پاسخگویی به نیازهای مخاطبان این حوزه، از کمیت و کیفیت لازم برخوردار نیست و حتی آثار تولید شده با این موضوع فرصتی برای اکران عمومی نمییابند. سینمای کودک باید خانوادهها را به دیدن آثار ترغیب و تشویق کند.
با نزدیک شدن به سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر بازار سینمای ایران داغ و حرف و حدیثهای بسیاری درباره فیلمهای ارسالی به جشنواره در سینمای ایران مطرح میشود، اما در میان این شلوغیهای جشنواره، کمتر حرفی از سینمای کودک و نوجوان به میان میآید که این مساله جای تامل بیشتری دارد. سینمای ایران با فیلمهای کودک و نوجوان به دنیا شناسانده شد و آثاری چون «بچههای آسمان» و «به رنگ خدا» و … بهترین جوایز را از جشنواره فجر دریافت کردهاند و همواره بیشترین آمار تماشاگران را نیز به خود اختصاص دادهاند، اما امسال در جشنواره سهم ژانر «کودک و نوجوان» چقدر است؟ فیلمسازان، فیلم کودک و نوجوان نمیسازند، تهیهکنندگان و سرمایهگذاران از برگشت پول خود اطمینان ندارند یا مسوولین در ساخته نشدن این فیلمها نقش دارند؟
بدون دیدگاه