الیکا عبدالرزاقی در گفتگو با«هنرمند»|الیکا عبدالرزاق از شاگردان استاد سمندریان که حرفه بازیگری را از او آموخته در حال حاضر برنامه دور همی را روی آنتن دارد که با نقشی کاملا طنز ایفای نقش میکند و در کنار این برنامه بازپخش سریالی را دارد که با چرخشی چند درجهای در نقشی کاملا جدی بازی میکند که این کار را در کمتر هنرپیشه تلویزیونی دیدهایم که خود شاید گویای تواناییهای این بازیگر جوان باشد، با او گفتگویی از این چالشها در بازیگری داشتهایم که در ادامه پیش روی شماست:
پخش مجدد سریال «گاهی به پشت سر نگاه کن» و نقش آفرینی کاملا متفاوت شما در این سریال را داریم؛ چالش بسیار جالبی برای یک بازیگر است که از قالب بازیهای پیشین خود فاصله بگیرد و نقشی جدید را بازی کند و همچنین همبازی شدنتان با امین تارخ که یکی از اساتید این رشته به شمار میآیند.
بعد از چندین سال کار کمدی، که کارهای تقریبا موفقی هم بودند. من هیچ پیشنهادی برای بازی در نقش جدی نداشتم زمانی که کار آقای میری قرار بود انجام شود که کترینک کار به عهده افشین هاشمی بود. با من تماس گرفت و پیشنهاد بازی در این نقش را داد که من بسیار متعجب شدم. نظر افشین هاشمی این بود که این نقش را به من بدهند و آقای میری هم به افشین هاشمی اعتماد کرد و نقش را به من سپردند. در تلویزیون ما کار بسیار نادری است که کسی که کار کمدی میکند، کار جدی هم انجام دهد. اعتمادی که ایشان به من کردند در همان ابتدای امر من را مدیون خودشان کردند من تمام تلاشم را کردم تا بتوانم به نقش مسلط شوم و راهنماییهای آقای میری هم در این مسیر بسیار کمک کننده بود. اشاره به آقای تارخ کردید تا پیش از این سریال من حتی ایشان را از نزدیک هم ندیده بودم. اولین سکانسی که در این فیلم باید بازی میکردم در داخل دادگاه و مقابل آقای تارخ بود که برای من فوق العاده استرسآور بود. امین تارخ سالهاست هنرجویان در این عرصه را تربیت میکند برای همین هنوز خودشان را به روز و جوان نگه داشتند کاری که شاید خیلی از ما انجام نمیدهیم و بعد گذشت چند سال خودمان را مسلط بر کار میبینیم و احتیاجی به تمرین در خودمان حس نمیکنیم. آقای تارخ چنین نیستند و همچنان پرانرژی و کاملا به روز شده هستند و به همین دلیل هم هست که هنوز میتوانند نقش اول یک فیلم باشند و تمام بار فیلم را تا به آخر به دوش بکشند. مثل یک هنرمند واقعی برای نقش خود تمرین میکنند و برای نقش مقابل خود خیلی احترام قائلند فرقی نمیکند که چقدر چهره باشد و یا اولین نقشش در فیلم باشد. برای سکانسهایی که خودشان بازی نمیکردند هم به همان اندازه برای ما وقت میگذاشتند و ایدههای خوبی ارائه میدادند و بسیاری از نکات را به من گوشزد کردند که برای من واقعا ارزشمند بود از نگاه یک بزرگ در این رشته به ما نگاه نمیکردند بلکه خودشان را هم سطح ما میکردند تا هیچ اختلاف بین خودمان احساس نکنیم و بهترین بازی را ارائه دهیم. خیلی خوشحال هستم که همبازی بودن با ایشان را تجربه کردهمامام.
این اولین بازی شما در نقش جدی بوده است؟
خیر، من تا سال ۸۴ فقط کار جدی انجام میدادم و تجربه نقش طنز را نداشتم در تئاتر چند نقش طنز داشتم اما در تلویزیون همیشه جدی و بیشتر اوقات نقش منفی بازی میکردم، آن زمان چند پیشنهاد نقش کمدی هم داده شد، که کارگردانان اعتقاد داشتند که چهره خیلی جدی دارم و صدای جدیتر. برای همین آن زمان امکان تغییر ژانر در بازی برایم فراهم نشد.
دقیقا نقطه ضعف بیشتر فیلمسازان این است که به دنبال نقشهای آسان و کلیشهای هستند و قدرت ریسک لازم برای آفرینش نقشهای تازه را ندارند. از شاگردان آقای سمندریان هستید این جرات در بازیتان را میتوانید مدیون ایشان بدانید؟
اول از همه من این شانس را داشتم که آقای میری به من اعتماد کردند و این نقش را به من دادند. من از قدیم علاقه خاصی به کارهای مازیار میری داشتم، و این نقش قطعا جزو افتخارات من در کارنامه کاریم خواهد بود. در مورد استاد سمندریان گفتید، این اواخر به مناسبت سالگرد فوت ایشان یک پست در صفحه مجازی خودم گذاشتم مبنی بر این که نه تنها بازیگری بلکه زندگی خودم را مدیون آموزههای ایشان میدانم درس زندگی و درس تئاتر به ما دادند. این مرد بزرگ به حدی صمیمی و خاکی بود که با زبانی ساده به ما درس میداد و ما میتوانستیم با او ارتباط برقرار کنیم و هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که سمندریان بزرگ روزی ما را ترک کند و از دنیا برود. همیشه خودم را مدیون ایشان میدانم. اولین کار حرفهایم، تئاتری به کارگردانی حمید سمندریان در تئاتر شهر بود و من این موضوع را شانس زندگی خود میدانم. که بعد از آن به واسطهی همین نمایش به سریالهایی دعوت شدم و بازی کردم.
دیده شدنتان را با کارهای مهران مدیری داشتید یا قبل از کار با او به یک چهره بدل شده بودید؟
من سالها در سریالها و تئاترهای زیادی بودم و معمولا هم نقشهای اول را داشتم اما آن اتفاق که به معنی معروفیت است خیر نیوافتاده بود و فقط بین همکاران شناخته شده بودم حتی تا سال ۸۵ که با آقای مدیر باغ مظفر را داشتم هم آنقدرها دیده نشدم. استار شهرت را با بازی در قهوه تلخ داشتم و بین مردم با اسم خودم شناخته شدم.
در کارنامه کاریتان تجربه کارهای متعدد با یک کارگردان را نداشتید. مهران مدیری همینطور بازیگران محدودی را در تیم خود نگه میدارد. رمز این همکاری طولانی چیست؟
اول از همه این که من به شخصه کار کردن با آقای مدیری را خیلی دوست دارم. برعکس حرفهایی که شایعه شده میگویند مهران مدیری خیلی جدی و بد اخلاق است، من هرگز چنین چیزی از ایشان ندیدهام بلکه بسیار خوش اخلاق بسیار همراه و بسیار ایده پذیر هستند حتی برای کسانی که بازی اولشان هست دستشان برای ارائه پیشنهاد باز است. به غیر از این موضوع؛ مسئله دیگر این است که آدما بعد از چند کار که با هم دارند زبان مشترک پیدا میکنند من الان به محض این که نگاه آقای مدیری را میبینم متوجه منظورشان میشوم. حتی زمانی که در قهوه تلخ کار میکردیم و اولین تجربه از این دست بود کمی مشکل بود چون ما معمولا روی آنتن کار میکردیم و پخش میشد و ما بازخوردها را میدیدیم و به ادامه کار میرسیدیم اما قهوه تلخ تا مدتها کار میکردیم بدون اینکه بدانیم که چه بازخوردهایی خواهیم داشت و من همیشه به آقای مدیری اعتماد داشتم و بازی خودم را به تجربه مهران مدیری سپردم.
قهوه تلخ اولین تجربه نمایش خانگی بود که به حدی مورد استقبال قرار گرفت که در حال حاضر به یکی از عرصههای رسانه تبدیل شده. تجربه در کدام عرصه برایتان دلچسبتر است؟
سینما را به آن شکل که باید تجربه نکردهام و در مورد این موضوع چون تجربه ندارم خیلی نمیتوانم نظر دهم. تلویزیون به دلیل اینکه خیلی مخاطب گستردهای دارد هرکجای ایران بروید همه تلویزیون دارند و این موضوع باعث دیده شدنتان در عرصه کشوری میشود. البته قطعا الان مثل سابق نیست و امکان انتخاب کانالهای زیادی در اختیار بیننده است حتی کانالهای شبکه خارجی. از نظر من اگر تلویزیون این امکان را به فیلمسازنی که با عشق کار میکنند بدهد با خاطری آسودهتر و دست بازتر فیلم بسازند کیفیت سریالها بالا میرود. در حال حاضر میبینیم که مردم از کیفیت پایین سریالها شکایت دارند و فیلمهای بی سرو ته که مخاطبان را ناراضی و فراری میکند. ما میدانیم این مشکل از کجاست! اما چه کار میتوانیم انجام دهیم!؟ تلویزیون اگر کمی بشتر به فیلمسازان اعتماد کند قطعا بازخودش را خواهد دید. به طور مثال بچههایی که در دورهمی هستند بچههای تلویزیون هستند بچههایی که با عشق در این رسانه کار میکنند و تلویزیون را دوست دارند و این بی محبتیها مثل گرفتم محبت پدر یا مادر از بچهیشان است و گرفتن چیزی که دوستش دارند!!. ما نیاز به حمایت داریم. بهترین عملکرد را در عرصه شبکه سوم انجام داده است. زمانی که یک سریال میسازد تمام قد از آن سریال حمایت میکند برنامه گلخانه بازیگرانش را دعوت میکند برنامههای جانبی برای اهدای جوایز به بازیگران میگذارد اینها باعث میشود که آن برنامه بهتر و بیشتر و با انگیزه بالاتری کار کند. این حمایتها باعث میشود که منِ بازیگرِ تلویزیون اصلا احساس نیاز به بازی در عرصه دیگر را نکنم. ولی در رسانه خانگی فضا بازتر است امکانات بیشتری فراهم است قطعا دست مزدها هم بیشتر است برای همین بازیگر کشش بیشتری نسبت به آن سمت دارد.
جشن حافظ برگزار شد، شما قبلا برنده تدیس حافظ برای بازی در قهوه تلخ شدید امسال پیش بینی هایتان برای برنده درست از آب درآمد؟
من واقعا برای گرفتن تندیس آقای مدیری خوشحال شدم و از نظر من مستحق این جایزه بودند.
به غیر از برنامه دورهمی آقای مدیری دیگری در دست دارید؟
فعلا مشغول بازی در همین برنامه هستم به هرحال زمانی که برنامهای روی آنتن دارید به طبع کاری هم پیشنهاد نمیشود چون میدانند که زمان کافی برای کار نداریم، ما فعلا سه روز در هفته مشغول کار هستیم که کمی سخت است برای برنامهای که جلوی مردم اجرا میشود و کار سنگینی است هر بار برنامهای جدید و متن جدید، نیاز به تمرین بیشتر است که قرار شده به چهار روز در هفته اضافه شود.
این سختی چندین برابر تئاتر است برای تئاتر حداقل یک ماه زمان برای تمرین است ولی برای شما سه جلسه!؟
دقیقا همین طور است. و کمی دشوار است. نکته دیگری که من زیاد شنیدهام این مسئله بود که خیلیها میگویند شما بازیگر تئاتر هستید چرا زمانی که خندهتان میگیرد کنترل نمیکنید؟ در واقع این یک قرارداد است بین ما و کارگردان، که اگر زمانی خندهمان گرفت جلوی خندهمان را نگیریم چون تماشاچی دوست دارد پشت صحنه را ببیند. من خودم هم در کارهای آقای مدیری همیشه پشت صحنه را بیشتری دوست داشتم. ما در این کار مثل بقیه کارها پشت صحنه نداریم. این اتفاق به نوعی پشت صحنه به حساب میآید ما پشت صحنه را به روی صحنه آوردیم. برای همین کمی رها تر از اجرای تئاتر بازی میکنیم چون برای بازیگر صحنه دشوار نیست که یک تپق را طوری مدیریت کند که کسی متوجه نشود ولی ما همچین قصدی نداریم.
بازیگری حرفهای بوده که شما را تنها کرده یا دایره گستردهتری از روابط را برای شما داشته؟
حقیقت این است که در ایران ما تمام سختیهای بازیگرانی که در سینمای دنیا هست را داریم با این تفاوت که رفاه آنها را نداریم. چیزی که خیلی از هنرمندان را منزوی کرده است یک برنامهریزی به روز و مطابق با استانداردهای روز است به طور مثال مجبور نباشید تمام تلفنها را خودتان جواب دهید یا همه قرار ملاقاتها را خودتان هماهنگ کنید که در این وسط چیزی فراموشتان شود و کسی از دست شما ناراحت شود و یا زمانی که از سر کار به منزل برمیگردید از درب نگهبانی تا درب منزل که باید با روی باز جواب مردم را بدهید عکس بگیری تا به داخل خانه برسید. و یا در فضای شخصی خودتان هم آرامش ندارید به طوری که من به شخصه زمانی که تلفن خانه زنگ میخورد استرس میگیرم. و اینها باعث میشود که شما از خانواده خودتان غافل شوید! اگر آرامش وجود داشته باشد زمانی که سرکاریم کار کنیم و زمانی که به منزل میآییم، تماما برای خودمان باشیم؛ مطمئنا بین مردم که ظاهر شویم با ظاهری بهتر و روی گشادهتر در برخورد خواهیم کرد و با علاقه بیشتری عکس میگیریم و امضا میدهیم. مرحوم سمندریان همیشه میگفتند که هنرپیشه الوهیت خود را باید حفظ کند و همیشه در دسترس نباشد! ولی این امکانات مالی برای همه ما وجود ندارد که یک خانه ویلایی داشته باشیم. زمانی پیش میاید که از روی خستگی و یا عجله واکنشی نشان بدهیم و این چون اولین برخورد شما با مخاطب است؛ این برخورد میشود برداشت او از شما و باعث قضاوت دیگران میشوید که هنرپیشه خوب و مردمی نیستید. و همه اینها باعث میشود تنها بشوی و معاشراتهای روزانه و شخصی خود را از دست بدهی.
کلامی هست که گفته نشده باشد؟
فقط نکتهای در مورد برنامه دورهمی، فاز برنامه و بازیگرن عوض شده است، و با سبکی جدید برگشتیم همانطور که در نقش اول احتیاج به زمان برای جا افتادن نقش بود در این فاز جدید هم من همین توقع را از مردم دارم که کمی صبوری کنند تا نقش جنبههای دیگرش را نشان دهد و با بینندهها ارتباط برقرار کند.
بدون دیدگاه