به زعم برخی از منتقدان از حدود اواسط دهه هفتاد سینمای ایران با سیاست پیوندی جدی خورده است، البته شاید واژه سینمای جشنواره ای بیشتر و صرفا یک اصطلاح باشد و دنیا چنین چیزی را به رسمیت نشناسد.
اما شاید رفتار سینمایی برخی از کارگردان ها از همان سالها باعث شد این تلقی که گویی گروهی بیشتر دارند برای جلب نظر چند جشنواره خارجی فیلم می سازند، جدی به نظر برسد و شکل بگیرد.
البته گروهی از همکاران معتقدند این آسیب ریشه اش به سالهای پیش از پیروزی انقلاب بر می گردد و به یک معنی شاید سینمای جشنواره ای از دوره فرح پهلوی متولد شده باشد. فارغ از تحلیل ها و برآورد هایی که از این جریان در کشور ما و یا احیانا دیگر کشورهای مخاطب سینمای غرب قابل فرض است، اساسا توجه و گرایش به سینما و نگاه جشنواره ای یکی از آسیب های عمده در روند هر سینمایی خواهد بود و خلاقیت و آزادی ذهنی و فردیت فیلم ساز را زیر سوال می برد. البته این موضوع یک سر دیگر هم دارد. جایی که نهادهای مسوول، برنامه ای مدون و حمایت برنامه ریزی شده قابل دفاعی ندارند جذب ایشان از طرف غیر، حال با هر طرفند و نقشه ای غیر قابل پیش بینی و امرغریبی نیست. همچنانکه هر ساله و در طول این سالها اسـتعدادهای فراوانی به ســـینمای کشـــور معرفی می شوند که بخش مهمی از این استعدادها به دلیل نبود سند چشم انداز بلند مدت و ریل گذاری هدفمند در توسعه و تعالی سینمای کشور در تمامی گونه ها و شاخه های آن به سرعت از این هنر کنار گذاشته و یا جذب زرق و برق و جوایز جشنواره های خارجی می شوند. البته باید توجه داشت که در این میان مساله مصادیق این موضوع همواره مورد مناقشه بوده و محل تامل است. فیلم های قوی و آثار خوبی که تمام قد مستقل و نمایانگر حقایق و فرهنگ و ارزشهای اجتماعی کشور است البته حضورش برای معرفی فرهنگ و سینمای مان مفید و قابل تقدیر هم خواهد بود. رفتار غیر حرفه ای و اخلاقی اخیر و جنجالی دبیر جشنواره برلین و واکنش مسوولان و اهالی سینما به آن، در حالی که جشن سینمای ایران با قوت و شادی در حال برگزاری است می تواند زمینه و بهانه خوبی برای نگاهی غیر سیاسی و آسیب شناسانه به این آسیب جریان فرهنگی – سینمایی کشور و رفع علل و حل مبنایی آن بر پایه تکیه و اعتماد به سینماگران و نسل جوان و غیرتمند سینمای آینده ایران باشد.
بدون دیدگاه