حسین سینجلی| سالن اصلی تئاترشهر این روزها و در حالی که اکثر نمایشها نتوانستند در جذب مخاطب آنطور که باید موفق عمل کنند، به واسطه میزبانی از نمایش «چمدان» با کارگردانی فرهاد آئیش چهره مطرح و شناخته شده تئاتر، سینما و تلویزیون و نقش آفرینی تعدادی از بازیگران مطرح و نام آشنای تئاتر همچون؛ مائده طهماسبی، رامین ناصر نصیر، حمیدرضا نعیمی، شقایق فراهانی، شبنم فرشادجو و… توانسته پای مخاطبان زیادی را از طبفهای مختلف اجتماعی به این سالن باز کند.
نمایش «چمدان» در حقیقت اجرای دو نمایشنامه هم نام است که با پخش یک ویدئو اینستالیشن با موضوع چمدان که علی درخشی کارگردان انیمیشنهای پرطرفدار «دیرین دیرین» آن را ساخته، به هم متصل شده و در نهایت یک کمدی تراژدی جذاب را رقم میزند. در بخش نخست این اثر، نمایشنامه «چمدان» نوشته کوبو آبه نمایشنامهنویس سورئالیست ژاپنی در حدود ۳۰ دقیقه با دو بازیگر اجرا میشود. در ادامه تماشاگران طی چند دقیقه روایت خالق انیمیشنهای «دیرین دیرین» از چمدان را مشاهده میکنند و سپس نمایشنامه «چمدان» نوشته فرهاد آئیش (که در واقع نخستین نمایشنامهی نوشته شده توسط این هنرمند بوده و آن را در سال ۱۳۶۴ و زمانیکه در آمریکا اقامت داشته به رشته تحریر درآورده) برای مخاطبان اجرا میشود.
البته لازم به یادآوری است که پس از اجرای موفق این نمایشنامه در شهرهای مختلف آمریکا، نمایش «چمدان» نوشته فرهاد آئیش با کارگردانی جیم کیو، کارگردان آمریکایی در سانفرانسیسکو روی صحنه رفت و بعد از آن نیز در تئاتر اینترسکشن فور آرت (Intersection for art) به زبان انگلیسی اجرا شد و نقدهای متفاوتی در روزنامههای معتبر آمریکا درباره آن منتشر شد. همچنین آئیش پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۷۱ نیز یک بار نمایشنامه «چمدان» خود را در سالن چهارسو مجموعه تئاترشهر روی صحنه برد، که به عقیده اکثر اهالی تئاتر و منتقدان نمایشنامه «چمدان» آئیش یکی از مهمترین نمایشنامههای نوشته شدهی توسط این هنرمند و جزو آثار مدرن تئاتری دهههای اخیر محسوب میشود.
در نمایش «چمدان» که بر اساس برنامهریزی صورت گرفته تا روز ۲۱ اسفندماه جاری هر روز به جز روزهای شنبه، ساعت ۱۹:۳۰ در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر اجرا میشود، علاوه بر فرهاد آئیش و همسرش مائده طهماسبی که همانند کارهای قبلیشان در کنار هم حضور دارند، بازیگرانی همچون؛ شقایق فراهانی، بهنام دارابی، حمیدرضا جدیدی، علیرضا زارع پرست، شبنم فرشادجو، رامین ناصرنصیر، خسرو پسیانی، نقی سیف جمالی، حمیدرضا نعیمی، بهناز نازی، مهسا طهماسبی، عزالدین توفیق، کتانه افشارینژاد، سمن طهماسبی، سیاوش اسدی، بایبا تنگ (بازیگر اهل کشور چین) و عرفان برزین (بازیگر خردسال) نیز نقشآفرینی میکنند.
به بهانه اجرای این اثر نمایشی با فرهاد آئیش و مائده طهماسبی به عنوان یکی از شناخته شدهترین زوجهای هنری کشور، گفتگویی درباره نمایش «چمدان» انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
به عنوان نخستین سوال با توجه به اینکه شما تاکنون آثار متعددی را روی صحنه بردهاید که اکثر آنها قابلیت بازتولید دارند، میخواهم بدانم مشخصا چرا به سراغ نمایشنامه «چمدان» رفتید. در واقع میخواهم بدانم علت انتخاب این متن برای اجرا در این مقطع زمانی، به خاطر مثلا وضعیت خاص اجتماعی بود یا مباحث دیگری مثل نوستالژیک بودن آن و یا رسیدن به مفهوم فلسفی و نگاهی جدیدی در محتوای آن بود که تصمیم گرفتید این متن را انتخاب کنید؟
آئیش: قبل از اینکه ما بخواهیم به سراغ این متن برویم، قرار بود که نمایشنامه «مکبث» را اجرا کنیم اما با توجه به اینکه وضعیت فنی سالن اصلی تئاترشهر امکان اجرای آن کار را به ما نمیداد، به سراغ «چمدان» رفتیم. درباره قسمت دوم سوال شما هم باید بگویم علت انتخاب «چمدان» برای من در وهله اول اهمیت فلسفی موجود در متن بود. البته واقعا برای من این نمایشنامه با دیگر کارهایم فرق میکند چون پس از «چمدان» من توانستم راه خودم را برای حضور مستمر در تئاتر پیدا کنم و این متن، این امر را به نوعی برای من هموار کرد. ضمن اینکه حس نوستالژیک کار هم بیتاثیر نبود.
طهماسبی: درباره نمایش «چمدان» باید بگویم که من هم چند بار در این سالها به آقای آئیش برای اجرای مجدد آن پیشنهاد داده بودم اما هیچ وقت موافقت نمیکردند. چون من زمانیکه «چمدان» در ایران اجرا شد نتوانستم کار را ببینم فقط بعدها شنیدم که به چه صورت اجرا شده و چقدر هم با استقبال مواجه شده است. اما از زمانیکه به ایران برگشتیم، همیشه میگفتم چقدر خوب میشود که بتوانیم دوباره «چمدان» را اجرا کنیم، که آقای آئیش در مقاطع مختلف مخالفت بودند. ولی جالب اینست که اینبار بعد از اینکه اجرای «مکبث» کنسل شد خودشان پیشنهاد دادند که «چمدان» را اجرا کنیم. بعد از آن بود که به من گفتند نمایشنامه دیگری به نام «چمدان» نوشته کوبو آبه را که در آمریکا اجرا کرده، میتوانیم با این «چمدان» به شکلی ترکیب و پیوند بزنیم. در واقع اینگونه بود که اجرای «چمدان» به این صورت را آغاز کردیم.
با توجه به اینکه شما زوجی هستید که هر دو مقوله زندگی در خارج از کشور و مسئله مهاجرت را تجربه کرده و از نزدیک دیدهاید، حتما میدانید که ایرانیهای خارج از کشور به خصوص ایرانیهای مقیم آمریکا، از تیپها و طیفهای مختلف اجتماعی هستند و قاعدتا اثری که برای آنها نوشته و اجرا میشود و مورد پسند آنها قرار بگیرد احتمال زیادی دارد که مخاطب داخلی به خصوص مخاطب تئاترشهر نتواند با آن به همان صورت اول همذاتپنداری کند. آیا فکر نمیکنید اگر نمایشنامه چمدان را که خودتان نوشتهاید به نوعی بازنویسی میکردید در این مسئله تاثیرگذارتر میبود؟
آئیش: راستش من نه این نمایشنامه که اصولا هیچ کدام از متنهایم را در هیچ شرایطی بازنویسی نمیکنم و اصلا دوست ندارم که متنی را که سالها پیش نوشتهام را بازنویسی کنم. به همین خاطر درباره نمایشنامه چمدان هم هیچ بازنویسی انجام ندادم. اما به لحاظ اجرا کاملا اجرای جدید تغییر کرده به اجرای متفاوت رسیدیم. این اجرا مانند یک هپنینگ است که از مجموعهای از تئاتر، مجسمه، ویدئوآرت و انیمیشن تشکیل میشود. اما در جهت همان مسئله که شما به درستی به آن اشاره کردید، من کلیت مقوله چمدان را با اضافه کردن یک متن دیگر و یک ویدئواینستالیشن به نوعی تکمیل کردم. چراکه به نظرم حرفی که در نمایشنامه «چمدان» مطرح میشود مسائل سطحی سیاسی و یا کمدی به هر قیمت نیست، بلکه مسئله «چمدان»، مسئله زندگی انسان و آنچه که در زندگیاش انجام میدهد و در نهایت هم از این دنیا میرود را گوشزد میکند. در واقع «چمدان» به عنوان یک راز در نمایش محوریت دارد و آن راز چیزی نیست جز اینکه به انسان این تلنگر را بزند که کلا از تولد تا مرگ چیزی شبیه یک سفر است.
طهماسبی: در تایید گفتههای آقای آئیش باید بگویم که از چمدان به عنوان یک نماد در این اثر بهره گرفته شده تا مسئله مهمتری را به او گوشزد کند. و آن مسئله محتوای زندگی یک انسان از زمان تولد، حضورش در دنیا و نهایتا مرگش است. ضمن اینکه «چمدان» مربوط به زمان خاصی نیست، اصلا کارهای فرهاد آئیش مشمول زمان و مکان خاصی نمیشود. اصولا من فکر میکنم باید برای بازتولید یک اثر صبر کرد تا زمان آن برسد؛ و فکر میکنم همانطور که دو دهه پیش زمانی بوده که مخاطب توانسته با کار ارتباط برقرار کند الان هم زمانش بود.
در نشست خبری که برای نمایش «چمدان» برگزار شد، شما تاکید کردید که در این اثر به شکل مداوم از تراژدی به کمدی میآیید و این روند به صورت دائم وجود دارد. میخواستم بپرسم که آیا منظورتان از این نکته این بوده که در کل کار از تراژدی به کمدی میرسید یا در درون کار این جریان وجود دارد. چون در قسمت نخست نمایش که کوبو آبه نوشته این نکته دیده نمیشود اما در قسمتی که متن خودتان هست، این نکته واضختر است. ممنون میشم در اینباره هم کمی توضیح بدهید؟
آئیش: بله درست میگویید. در کل کار این مسئله وجود دارد ولی در قسمت سوم این مسئله پررنگتر دیده میشود. نمایش «چمدان» یک کلاژ ابزورد است و این ابزود بودن هم به نوعی عجیب و غریب است و هم کمی خندهدار. نمایش «چمدان» یک گونه کلاژ است که از یک سری ایماژ، مفاهیم و تصاویر که با یک کمپوزیسیون خاص شکل گرفته و همه به دور یک شی به نام چمدان قرار گرفتهاند. ضمن اینکه من نه تنها در این اثر از تراژدی به کمدی میروم و میآیم بلکه به نظرم نقطه اشتراک تمام کارهایم همین مسئله است. و اینکه مدام از عمق به سطح بیایم و از کمدی به تراژدی سفر کنم و برعکس، همان چیزی است که دوست دارم.
طهماسبی: البته من فکر میکنم که در بخش اول چمدان هم این مسئله وجود دارد اما شکل آن با قسمت بعدی به کلی فرق دارد. ببینید ما در بخش اول که داستان آن درباره ملاقات دو زن است که دوستان قدیمی هستند و یکی از آنها درباره چمدان پر راز و رمز شوهرش سخن میگوید. در دل این گفتگو و کارهایی که میخواهد انجام بدهد دقیقا این حرکت از کمدی به تراژدی وجود دارد. در «چمدان» آقای آئیش هم که درباره انسانهای سرگشتهای است که در یک ناکجاآباد، چمدانهایشان را نمیبینند و مدام در یک دور باطل، خود را خسته میکنند تا برای زندگیشان معنایی پیدا کنند. در واقع در این بخش هم با طنزی ظریف سرگشتگی انسانها در جوامع امروزی نشان داده میشود و نهایتا به تراژدی ختم میشود. پس به نظرم در هر دو شکل این حرکت از کمدی به تراژدی هست.
آقای آئیش با توجه به اینکه خصوصیات اخلاقی شما را همه میشناسند و خودتان هم در جایی گفتد که در کار سعی میکنید فضایی دمکوکراتیک به وجود بیاورید. با توجه به اینکه در اکثر بازیگران نمایش شما افراد حرفهای هستند و افرادی مثل خانم طهماسبی و آقای نعیمی خودشان کارگردان هم هستند، فکر نمیکنید اگر در این اثر بازی نمیکردید و تمرکزتان بر متن و کارگردانی بود، نتیجه بهتری میگرفتید؟
آئیش: واقعا این کار خیلی سخت بود. درست میگویید خودم هم دوست داشتم که در این کار فقط کارگردان باشم ولی بیتعارف بعضی مواقع مسئلهای مثل گیشه مانع این کار میشود. اصلا در کارهایی که من و خانم طهماسبی هستیم معمولا یک نفر از ما بازی میکند و دیگری از بیرون نظارهگر کار است. ولی درباره نمایش «چمدان» این امکان مهیا نشد و واقعا مسئولیت همزمان به عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر انرژی زیادی از من گرفت. درباره کنترل بازیگران هم من قبل از آنکه به تکنیک و مسائل حرفهای نگاه کنم به این نگاه میکنم که آیا میتوانم با آن فرد از نظر اخلاقی نزدیک شوم یا نه. چراکه معتقدم که اگر عشق بین اعضاء گروه وجود داشته باشد نهایتا من به عنوان کارگردان به آنچه میخواهم میرسم. البته میدانم که این روش من مثل راه رفتن روی طناب است و خیلی خطرناک، اما با این حال سالهاست این روش را داشتم و به این روش نیز ادامه میدهم.
ممنون میشوم درباره روند انتخاب بازیگران این نمایش نیز توضیح بدهید. چون مثلا بازیگرانی مثل رامین ناصرنصیر و شبنم فرشادجو از جمله افرادی هستند که قبلا هم با شما همکاری کردند اما مشخصا حضور آقای نعیمی و یا خانم بهناز نازی احتمالا به همکاری شما در نمایش «سقراط» برمیگردد. به طور کلی شما به عنوان یک زوج هنری که کارهایتان را به طور مشترک اجرا میکنید روند انتخاب بازیگر در کارهایتان به چه شکل است؟
آئیش: دقیقا همین طور است. اولا که یکسری بازیگران هستند که خوب به خاطر اینکه از قبل با انها همکاری کردم، میدانم که اگر در کار جدیدی نیز بتوانم با انها کار کنم چون با شکل کار من آشنا هستند بهتر نتیجه میگیرم. اما این مسئله در تئاتر ما به صورت قطعی و دائمی شدنی نیست. درباره حضور آقای نعیمی و خانم نازی و بچههای گروه شایا نیز باید بگویم درست میگوید من به خاطر نمایش «سقراط» بیش از یک سال با این گروه زندگی کردم و واقعا دیدم که آنها همانند آن چیزی که من دوست دارم در کار همانند یک خانواده با هم رفتار میکنند. به همین خاطر هم از آنها برای بازی در این نمایش دعوت کردم. ضمن اینکه این را بگویم که الان گروه بسیار خوبی داریم و همه اعضا گروه مثل یک خانواده برای همدیگر انرژی میگذارند. که این مسئله برای من خیلی مهم است. چون تئاتر و سالن تئاتر برای من مقدس است.
طهماسبی: درباره این سوال شما به نظر من چون در تئاتر ما گروههای تئاتری ثابت وجود ندارد و گروهها نمیتوانند مثل یک کمپانی کار کنند در نتیجه برای افرادی مثل من و آقای آئیش که در کارهایمان خودمان تهیه کننده هم هسنیم و فاصله کاری ما در تئاتر هر سه، چهار سال یک بار است مجبور هستیم اول به سراغ بازیگرانی برویم که پبشتر با آنها کار کردیم و آنها نیز وش کاری ما را میشناسندو اما خیلی وقتها نمیتوانیم بازیگر مورد نظر خودمان را انتخاب کنیم و مجبوریم به سراغ گزینههای جایگزین برویم. ولی با این حال سعی میکنیم در وهله نخست افرادی را انتخاب کنیم که یک آشنایی حداقلی با هم داشته باشیم.
معمولا این روزها کمتر کارگردانی سراغ متنی میرود که در آن نیاز به بازیگر کودک باشد و اگر هم در متنی باشد سعی میکنند آن را حذف کنند اما عرفان برزین به عنوان یک بازیگر با سن پایین خیلی نقشاش را درست بازی میکند. از چه طریقی این بازیگر را پیدا کردید؟
آئیش: راستش پیشنهاد استفاده از عرفان برزین به عنوان بازیگر کودک را رامین ناصرنصیر با توجه به شناختی که از او داشت و قبلا در چند کار سینمایی و تلویزیونی او را دیده بود به ما معرفی کرد. درباره او باید بگویم که واقعا پسربچهی بسیار با هوشی است و علاوه بر آن رفتارش نیز بسیار بزرگتر از سناش است. روزهای اول من میخواستم حتا دو سه بازیگر کودک بیاورم اما بعد از چند جلسه یک روز من را صدا زد و خیلی جدی به من گفت من از عهده کار برمیآیم و در طول کار هم به ما ثابت کرد که هم باهوش است و هم به نظم گروه احترام میگذارد و جالبتر اینکه بعضی مواقع در مواردی به من پیشنهاد هم میدهد و درباره میزانسن خود با من بحث نیز میکند. در کل خیلی از حضور عرفان برزین در این کار راضی هستم.
آیا قصد دارید نمایش «چمدان» را به صورت فیلم تئاتر در آینده نزدیک در اختیار عموم قرار بدهید؟
آئیش: راستش قطعا فیلمبرداری میکنیم و اگر شرابط ایدهآلی باشد ممکن است این کار هم بکنیم اما هنوز هیچ چیز قطعی نیست. ولی حتما از کار به صورت حرفهای فیلمبرداری میکنیم.
حرف آخر؟
آئیش: راستش گفتنیها را گفتم، فقط میخواهم به کسانیکه هنوز نمایش ما را ندیدهاند این نکته را بگویم که مطمئن باشند در «چمدان» با یک اثری مواجه خواهند شد که کمتر چنین تجربهای را پیش از این در زندگی داشتند و دیگر اینکه با یک نمایش متفاوت روبهرو خواهند شد. ضمن اینکه کار ما هم با مزه است و هم مخاطب را به چالش میکشد.
طهماسبی: ممنون از توجه شماو امیدوارم تماشاگرانی که به تماشای نمایش ما میآیند از آن لذت برده و بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
بدون دیدگاه