حسین احمدی| علی دهباشی مدیر مجله بخارا: «احمدی مگه هوش از سرت پریده، بنده خدا اینجا ایرانه فکر کردی فرانسه است تو هم تو پاریس داری مجله چاپ میکنی. ماهنامه و فصلنامهاش را با زحمت درمیاریم، تو میخوایی روزنامه هنری چاپ کنی، نمیدونم چی تو کله شما جوونا میگذره. هنرمند را همون مجلهای دربیار گوش کن بهحرفم» چند دقیقه بعد… بعد از اینکه کلی از برنامههام و غیره که برای ایشان گفتم و اتفاقا میهمانی هم برای استاد آمدند آقای دهباشی گفتند: «از کی چاپ میکنی هر روز برای ما بفرست اگرم نبودم بده به کتاب فروشی گوشه میدان، این آقا هم یه برنامه هنری دارن براشون ویژهنامه بزن روزی سیصد چهارصد نسخه براشون بفرست توزیع کنند» به استاد گفتم نظرتان تغییر کرد! لبخندی زد و با صدای خشدار گفت: تو که هر چی ما بگیم بعد میری کار خودتو میکنی، انجام بده ولی خیلی مواظب باش، خیلی.»
به هیچکس اعتماد نکن خودت سرکار باش نمیرسی صفحات را چک کنی بیار بخونیم، ویراستاری با دقت انجام بده، یک کلمه اشتباه کنی روزنامهات توقیفه، با کسی شوخی ندارن!»
استاد فریدون صدیقی مدرس روزنامهنگاری در کاخ جشنواره فیلم فجر، گفتند: «روزنامه هنری کار سختیه، بعید میدانم بگیره، طنز باشه شاید بهتر باشه، نمیدانم. از من میپرسی؟ خنده…»
مهندس علاءالدین ظهوریان دبیر هیات نظارت بر مطبوعات و مدیر پیام همشهری هم در خصوص انتشار روزنامه گفتند: «روزنامه و بهتر بگم چاپ نشریه مثل باطلاقه، بری داخل گیر میکنی. کاری نمیتونی انجام بدی هرچی دست و پا بزنی بیشتر فرو میری!».
محمد باقر زادگان مدیر وقت سازمان آگهیهای روزنامه ایران «حسین آقا چی فکر میکنی ما تو آگهیهای روزنامه ایران موندیم، کی روزنامه میخونه. واقعا تو میدونی چه هزینهای داره، نکن اینکار رو».
مهندس نعمتی مدیر مسوول روزنامه تجارت و چندین نشریه معتبر دیگر «مطمئن باش در چاپ کمکت میکنم و هر کاری بتونم انجام میدم، کار سختیه خیلی نیاز به برنامهریزی داره ولی اگر محتوای خوب داشته باشی مشتری استقبال میکنه، مخصوصا جوانها».
و بسیاری کپ و گفت با دوستان و اساتید دیگر در حوزههای مختلف در خصوص انتشار روزنامه… همه و همه را شنیدیم از تجارب دوستان بهره گرفتیم و در دوازده بهمن سال ۹۳ انتشار روزانه را آغاز کردیم و تا به امروز به لطف خداوند و همت عالی اهالی فرهنگ و هنر شماره آخر «روزنامه هنرمند» را در سال ۹۴ منتشر میکنیم.
این روزها بیشتر صحبتهای عزیزان را مرور میکنم و نمیدانم با تجربه روزنامهداری امروز، هنرمند را…!!
سال ۹۴ با تمام فراز و فرودهایش گذشت، مشکلات اقتصادی و رکود روزگار سختی را در این سال و سالهای قبل رقم زد، امید و ناامیدی دایم جایشان را تغییر میدادند، بعد از یک دهه انتظار برجام به امید روزیهای خوب به فرجام رسید! مردم در حماسه بیستودوم بهمن انقلاب را روسفید کردند و انصافا در انتخابات مجلس به پیام مقام معظم رهبری لبیک گفته و سنگ تمام گذاشتند…
به امید اینکه درست شود…
اعتماد کردند به گفتهها و ناگفتهها… باز هم غیرتی شدند…
فراموش کردند همه وعدههای سالهای دور و نزدیک را، وعدههای سرخرمن کدخداها به رعیت! …
روزی خدمت عالم ربانی آیت الله بهجت رحمهآله بودیم ایشان فرمودند: «بهترین کار این است که به آنچه میدانی و واجب است عمل کنید».
امیدواریم بعد از گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی مسوولین بجای برنامهریزیهای سلیقهای و جناح محور به سند چشمانداز عمل کنند و دیگر کمتر شاهد طرحها و برنامههای غیر کارشناسی برای مردم موقیعت شناس و بصیر میهن عزیزمان ایران باشیم…
ظرفیت تکمیل است، مراقب باشید!
… در پایان تشکر فراوان دارم از تمامی همکارانم در «روزنامه هنرمند» که با تلاش شبانهروزی اهتمام به انتشار روزنامه کردند و از شما هنرمند عزیز و فرهیخته که هنرمند را خواندید، نقد و پند دادید و به دیگران توصیه کردید…
«نوروز را همه جشن بگیریم»
بدون دیدگاه