تا بارگذاری کامل صفحه صبور باشید...
اگر مدت زیادی منتظر مانده اید F5 را بفشارید!

آرشیو شماره های گذشته روزنامه هنرمند

  • هنرمند را دنبال کنید!

  • یادداشت

  • آخرین نوشته ها

    • بررسی «هنرمند» درباره سوء استفاده برخی برنامه‎سازان تلویزیون از مخاطب
      7153 بازدید
    • نقدی بر سرود تیم ملی فوتبال به نام «یازده ستاره» برای حضوردر جام جهانی
      5898 بازدید
  • گفتگوی «هنرمند» با «سید‌جمال‌ سید‌حاتمی» کارگردان فیلم سینمایی لاک قرمز
    سیاه‌نمایی نکرده‌ام، واقعیت را انعکاس داده‌ام

    8005

    سه‌شنبه 20 دسامبر 2016 - 17:59

    2422 بازدید

    شماره 616

    مونا کریمی| همکاری با فیلمسازان سرشناس به عنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز و ساخت چند تله فیلم برای کودکان و نوجوانان تجربه‌ای را برای سید جمال سید حاتمی فراهم کرد تا در نخستین تجربه سینمایی‌اش دوربین خود را به سمت خانواده‌ای فقیر در جنوب شهر ببرد. فیلمی با مضمون اجتماعی که قصه خود را در بستری تلخ که لازمه و پتانسیل فضای حاکم بر فیلمنامه است روایت می‌کند که برخلاف آثار اجتماعی دیگر سیاه نمایی ندارد و امید در فیلم جریان دارد. حاتمی این روزها مشغول فیلمبرداری فاز سوم سرزمین کهن در مقام کارگردان دوم و همکاری مشترک با کمال تبریزی است.

     

    همکاری شما به عنوان دستیار کارگردان با فیلم سازان به نام باعث کسب تجربه و تاثیر بسیاری در مسیر فیلمسازی‌تان اعم از ساخت تله فیلم‌ها و در نهایت ساخت نخستین فیلم بلند داشته است!!

    بله. من با فیلمسازان بسیاری کار کردم و به خصوص تجربه دستیار کارگردانی با کمال تبریزی را داشتم که حدود ۱۰ سال با هم همکاری می‌کنیم. معمولا کارگردانان بزرگ تاثیر کلی و مهمی در روند کاری انسان می‌گذارند، به خصوص کمال تبریزی که به نظرم در اخلاق روزمره انسان هم تاثیر می‌گذارد و آن قدر مثبت است که زندگی انسان را تحت الشعاع قرار می‌دهد. ممکن است فیلمم شبیه فیلم کمال تبریزی و یا هر فیلمساز دیگری نشود، ولی روند شکل گیری و مسیر کاری من از او تاثیر بسیار خواهد گرفت. در نهایت فیلم خودم را می‌سازم چون از ذهن من بیرون آمده است و اگر آن‌ها بخواهند فیلم را بسازند قطعا به شکل دیگری خواهند ساخت.

     

    آیا تجربه ساخت تله فیلم‌هایی در فضای کودکان و نوجوانان باعث شد تا جذب ساخت فیلمنامه‌ای در همین فضا با قهرمانی دختری نوجوان در مواجهه با گرفتاری‌ها در جامعه شوید؟

    اگر از زاویه قهرمان نگاه کنید بله کاراکتر فیلم دختر نوجوانی در آستانه جوانی است، اما فیلم در ارتباط با خانواده است و شخصیت‌ها مثل پدر و مادر در فیلم تاثیر گذار هستند. محوریت فیلم درباره خانواده و تاثیری است که جامعه در خانواده می‌گذارد و متعاقبا نوجوانی که درآن خانواده زندگی می‌کند. ممکن است از بیرون که به فیلم نگاه می‌شود در نظر عده‌ای محتوا به این سمت و سو برود که درباره کودک و نوجوان ساخته شده درصورتی که محوریت فیلم خانواده است.

     

    جذابیت لاک قرمز در چه بود که تصمیم گرفتید به عنوان اولین کار بلند سینمایی آن را بسازید و چقدر با فضای فیلم و شخصیت‌ها همذات پنداری داشتید؟

    لاک قرمز بخشی از دغدغه من است به عنوان کسی که در این فضا زندگی کردم و نوجوانی‌ام در این فرهنگ و منطقه گذشته است. زمانی که فیلمنامه به دستم رسید متوجه شدم به ذهنیات من بسیار نزدیک است و با این فضاها آشنایی خوبی دارم و با فیلمنامه ارتباط برقرار کردم. در واقع احساس کردم تک تک شخصیت‌ها را که مابه ازای بیرونی برایم دارد می‌شناسم و بسیار در اطرافم می‌بینم. به هر حال در ساخت نخستین فیلم بلند هرکسی دوست دارد دغدغه‌اش را بسازد که فکرکردم این فیلمنامه برای ساخت کار اولم مفید و مناسب است. ما به ازای شخصیت‌ها در جامعه و اطراف همه ما بسیار است و اگر مردم کمی دقت کنند متوجه می‌شوند چقدر از این انسان‌ها در اطراف ما هستند و ما از آن‌ها راحت می‌گذریم و برایمان عادی شده درحالی که به درد جامعه تبدیل می‌شود. لاک قرمز تاکید می‌کند که جامعه این انسان‌ها را ببیند و تلنگری می‌زند که آن‌ها را فراموش نکنند.

     

    با وجود واقع گرا بودن فیلم که بازتاب مشکلات جامعه اعم از فقر، اعتیاد است، اما عده‌ای معتقدند که فیلم سیاه نمایی کرده است. با توجه به این که فیلم به دلیل نوع قصه‌ای که روایت می‌کند مستعد سیاه نمایی است آیا به این فکر کردید که متهم به سیاه نمایی نشوید؟

    بله به این موضوع فکر کردیم که سیاه نمایی نباشد. گاهی بعضی از این کلمه استفاده می‌کنند و دلایل بسیاری دارم تا ثابت کنم این فیلم سیاه نمایی ندارد. در فیلم آدم بد وجود ندارد، همه اطرافیان خوب هستند، حتی نیروی انتظامی رفتار خوبی دارد و همکاری می‌کند، بهزیستی نیز به شیوه خود خوب عمل می‌کند، عروسی همسایه است، آدم‌ها درحال زندگی کردن هستند و فقط این خانواده دچار گرفتاری شده و تلاش می‌کند تا از این بحران دربیاید.

     

    به نظرم نازل شدن همه این اتفاقات بد ومصیبت‌ها برای این خانواده که یکی پس از دیگری روی می‌دهد باعث می‌شود مخاطب تصور کند که همه این بلاها برای این خانواده و به ویژه بر سر دختر نوجوان فرو می‌ریزد و او یک تنه باید با آن‌ها روبرو شود که این تلخی و سیاه نمایی به چشم می‌آید!

    من با تلخی که می‌گویید موافقم و قبول دارم. چون قصه در یک بستر تلخ شکل می‌گیرد و می‌دانستیم در این بستر تلخ و در میان این همه مشکلات قهرمان به وجود می‌آید ولی سیاه نمایی نیست. در فیلم دختر نوجوان که شخصیت اصلی است نا امید نمی‌شود و به امیدی حرکت می‌کند. اگر ساده انگارانه به موضوع نگاه کنیم که فیلم تلخ نشود بی‌شک قهرمانی بیرون نمی‌آمد و به همین دلیل مشکلات بسیاری بر سر راه این دختر قرار می‌گیرد. زمانی سیاه نمایی صورت می‌گیرد که در بستر رئال ناامیدی ناامنی، غرض ورزی و بدبینی بیاید. لاک قرمز غرض ورزانه و بدبینانه نیست و کاملا رئال و براساس واقعیت ساخته شده و به همین دلیل از سیاه نمایی فاصله می‌گیرد.

     

    لاک قرمز المانی دخترانه است که کارکرد آن در طول فیلم با پختگی و تکامل شخصیت اصلی فیلم تغییر می‌کند و به جایی می‌رسد که دختر برای زیبایی عروسک‌ها از لاک بهره می‌برد تا آن را به فروش برساند و در روند فیلم نقش محوری را ایفا می‌کند. درباره بهره‌ گیری از لاک قرمز و کارکرد آن در فیلم بگویید!

    شخصیت اصلی فیلم دختر نوجوانی است و بالطبع لاک قرمز برای دختران جذاب است و دوم این که المانی زنانه است و می‌تواند نشانه امید، آراستگی و زیبایی باشد. همیشه برای یک دختر لاک قرمز جذاب بوده و حالش با آن خوب است و یا وقتی می‌خواهد حالش خوب شود از لاک قرمز استفاده می‌کند. هرچه فیلم جلو می‌رود معنای لاک قرمز برای دختر عوض می‌شود، رنگ می‌بازد و یا تغییر رنگ می‌دهد و در واقع ماهیت لاک قرمز برای شخصیت اصلی عوض می‌شود. همانند تغییر دختر نوجوان که در پایان همانند ابتدای فیلم نیست ،لاک قرمز هم دقیقا در اول فیلم معنایی دارد و در پایان فیلم کارکرد دیگری می‌گیرد و برداشت دیگری از آن داریم.

     

    به نظر می‌رسد شخصیت اصلی فیلم را در مواجهه با غم، مصیبت‌ها و اتفاقات ناگوار و در مسیر حرکتش تنها نمی‌گذارید و از قهرمان داستان حمایت می‌کنید و دختر نوجوان را به هدفی که مدنظرش بوده می‌رسانید!! نظرتان دراین باره چیست؟

    بله واقیت این است که امید در فیلم وجود دارد و اگر می‌خواستم پشت شخصیت اصلی را درفیلم خالی کنم، همان بحث سیاه نمایی اتفاق می‌افتاد. برای شخصیت اصلی در بدترین شرایط نیز روزنه امید در زندگیش وجود دارد و براساس آن روزنه قصه پیش می‌رود، بنابراین باید از کاراکترها حمایت می‌کردیم تا قصه پیش رود و این حمایت باعث می‌شود فیلم بدبینانه نسازیم و شخصیت به گونه‌ای پرداخت شد که خودش نا امید نمی‌شود. در واقع این گونه نبود که به عنوان چیدمان در کار باعث شویم که او نا امید نشود بلکه خودش درسختی‌ها و برای خودش امید می‌آورد.

     

    درباره موسیقی لاک قرمز که متناسب با فضای فیلم پیش می‌رفت بگویید!!

    گروه جوانی موسیقی فیلم را طراحی کردند و ساختند و تلاش کردیم تا کمترین استفاده را از موسیقی داشته باشیم تا فیلم را همراهی کند.

     

     بهنام تشکر این بار در ظاهری متفاوت تر از همیشه ظاهر شد و پانته آ پناهی‌ها نیز به خوبی از پس این نقش برآمد. درباره انتخاب بازیگران و پردیس احمدیه توضیح دهید؟

    اجراهای بهنام تشکر را در تئاتر دیده بودم و جداگانه نیز با هم ارتباط داشتیم و می‌دانستم یک لایه بازیگری در وجودش دارد که بدون هیچ ریسکی او را برای نقش انتخاب کردم و مطمئن بودم از پس نقش برمی آید. او که تجربه و سابقه کار در فیلم‌های کمدی را دارد این بار متفاوت نسبت به نقش‌های دیگر ظاهر شد . پانته ا پناهی‌ها هم که بازیگر حرفه‌ای و استاد در هنر تئاتر است و در کارهای اخیر سینمایی نیز نشان داد درجه یک است. سال‌ها دستیار مسعود کرامتی بودم و نقش اصلی را در تله فیلمم ایفا می‌کرد که درلاک قرمز هم لطف کرد و با ما همکاری کرد. حدود چهارماه به دنبال بازیگر نوجوان در آموزشگاه‌ها و مدارس بودیم و ماه‌ها تست گرفتیم چون نقش سختی بود و هیچ بازیگری برایم راضی کننده نبود که در نهایت با تست گرفتن‌های فراوان، روخوانی متن وقرار دادن پردیس احمدیه در موقعیت‌های مختلف در نهایت ایشان را انتخاب کردیم که الحق عالی هستند و همه از دیدن بازی او لذت می‌برند.

     

    فیلم پتانسیل و قابلیت این را دارد که به لحاظ ریتم به کندی و در ورطه کسالت برای مخاطب بیفتد، اما این اتفاق برای لاک قرمز نمی‌افتد و ریتم فیلم متناسب با فضا و قصه به جلو می‌رود. چه کردید تا به ریتم کند در فیلم دچار نشوید؟

    بله این گونه فیلم‌ها فی نفسه پتانسیل خسته کردن مخاطب را دارد. ریتم فیلم باید ابتدا در نوشتن فیلمنامه درست باشد که در نگارش فیلمنامه ریتم فیلم را آورده بودیم و سعی کردیم فیلمنامه اضافه گویی نداشته باشد. سال‌هاست کار تدوین را انجام داده‌ام و تلاش شد تا آگاهانه در نگارش فیلمنامه و ساختار فیلم این اتفاق نیفتد و با استفاده از المان‌هایی مثل دوربین روی دست، دیالوگ گزیده، لوکیشن‌های متعدد تماشاگر را خسته نکنیم.

     

    فیلمبرداری فیلم در لوکیشن‌های متعدد و حتی خیابان و گاهی با استفاده از دوربین روی دست برای انتقال هیجان به مخاطب صورت می‌گیرد. سختی‌های فیلمبرداری به این شیوه برای گروه چگونه بود؟

    همه تلاشمان این بود که فیلم را به سمت فیلم‌های مستند ببریم تا بتوانیم فضای اجتماعی که در فیلم بیان می‌شود به بهترین شکل ارائه کنیم مثل حرکت و انتخاب دوربین روی دست، طراحی صحنه و لباس، گریم که طی مشورت‌هایی که با سه گروه طراحی صحنه لباس آقای مرتضی پورحیدری، طراح گریم آقای ایمان امیدواری، مدیر فیلمبرداری آقای محمدرضا سکوت داشتم تلاش شد تا فیلم به سمت فضای مستند حرکت کند و از همه ابزار بهره ببریم. بی‌شک کار در خیابان سختی‌های خودش را دارد، چون کار آپارتمانی نیست. به اضافه این که ما در فصل زمستان فیلمبرداری داشتیم. البته فصل سرما و فضای سردی که در شهر حاکم است در فضای فیلم به ما کمک می‌کرد و حتی شروع کار را کمی عقب انداختیم تا در این فصل فیلمبرداری را انجام دهیم و از این بابت خوشحال بودیم که مجموعه این عوامل باعث شد تا کار رئال بسازیم.

     

    شما می توانید تصویری از خودتان را در کنار دیدگاهی که می نویسید، قرار دهید!

    بدون دیدگاه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    سیامک ساسانیان