مونا کریمی|ویدا جوان جزء هنرمندان خوش شانسی است که از بدو ورود به سینما و تلویزیون تجربه همکاری با فیلمسازان صاحب نام و حرفهای را پیدا کرد. وی بازیگری را با نقشآفرینی در فیلم سینمائی «از ما بهترون» به کارگردانی مهرداد فرید به همراه همسرش ایلا تهرانی که دانش آموخته رشته تئاتر است آغاز کرد و در ادامه با آثاری چون «گزارش یک جشن» اثر ابراهیم حاتمی کیا و «ملبورن» اثر نیما جاویدی در سینما حضور یافت. وی دانش آموخته بازیگری تئاتر در کانون آموزشهای استاد حمید سمندریان است و در عرصه تئاتر نیز فعالیت میکند. نقش آفرینی او در سریال زمانه به کارگردانی حسن فتحی و به دنبال آن مجموعه پژمان و شمعدونی اثر سروش صحت و سریال آسمان من کاری از محمدرضا آهنج فرصتی را برای حضور او در مدیوم تلویزیون فراهم کرد تا تواناییهای خود را در نقشهای متفاوت اعم ازطنز و جدی محک بزند و توسط مخاطبان تلویزیونی شناخته شود که همکاری با احمد امینی در سریال ماه و پلنگ و ایفای نقش کتایون یکی دیگر از موقعیتهای مناسب برای دیده شدن تواناییهای او بود.
از تجربه کار در مدیوم تئاتر بگویید و چرا تئاتر به نسبت سینما و تلویزیون مهجور مانده است؟
تجربه کار در تئاتر نسبت به کار تصویر بسیار جذاب، شیرین ومتفاوت است و بازیگر در آن جایزالخطا نیست چون امکان برگشت هیچ اکت، صحنه و دیالوگی وجود ندارد به اضافه این که حس کردن نفس تماشاچی به بازیگر انرژی خاصی میدهد که هرگز در دنیای تصویر نمیتوان آن انرژی را در آن لحظه به دست آورد. هم چنین توان بازیگری بر روی صحنه تئاتر مشخص میشود و بازیگر در صحنه کشف و شهود میکند که تجربه بسیار شیرینی است. مثالی است که گفته میشود هرکشوری نسبت به فرهنگش بیننده تئاتر دارد، یعنی هرچه بیننده تئاتر کشوری بیشتر باشد فرهنگ آن کشور رو به رشد است. در کشور ما از سوی دولت و افرادی که میتوانند از تئاترحمایت کنند حمایتی صورت نمیگیرد و درعین حال همیشه مشکل مالی در تئاتروجود دارد. تئاتر توسط رسانهها آن قدر که شایسته است تبلیغات نمیکنند و متاسفانه تعداد زیادی از مردم نمیدانند تئاتر دقیقا چیست؟ و حتی با گفتن تئاتر، تئاتر فارس یا آزاد به ذهنشان میآید که آن هم شاید هرکسی یک بار در عمرش دیده باشد. متاسفانه معرفی نشدن و عدم حمایت از تئاتر باعث مهجور ماندنش شده است.
این روزها کمتر در تئاتر فعالیت دارید و تمرکز شما بر کار در مجموعههای تلویزیونی است. آیا این انتخاب خودخواسته است یا صرفا به دلیل پیشنهاداتی که به شما میشود؟!
به غیر از سالهایی که همیشه تمرین تئاتر داشتم و حتی در این بین تئاترهایی بودند که به دلیل مشکلات عدیده هیچ وقت به اجرا نمیرسیدند، اما در طول یک سال و نیم گذشته و پس از سریال شمعدونی تا شروع سریال ماه و پلنگ صرفا به بازی در تئاتر پرداختم و از زمانی که کار در سریال ماه و پلنگ را شروع کردم به دلیل تایمهای طولانی کار و تمرکز و انرژی که بر روی نقش کتایون گذاشته بودم فرصتی برای کار دیگر پیدا نمیکردم. شخصا ترجیح میدهم بر روی یک پروژه و نقش تمرکز و کار کنم و انجام چند کار را به شکل هم زمان دوست ندارم.
به نظر شما ویژگی کار در تلویزیون چیست؟
کار در تلویزیون باعث میشود تا طیف وسیعی از مردم با بازیگران آشنا شوند و بازی بازیگر را ببینند اما متاسفانه این عیب وجود دارد که این طیف وسیع از اقشار مختلف از اعتقادات، سلایق و علایق گوناگون تشکیل شده که گاهی باعث میشود تا بازیگر به نادرستی قضاوت شود که این ایراد حسن قضیه هم است.
در سال ۸۸ با فیلم سینمائی از ما بهترون در کار مهرداد فرید در سینما حضور کوتاهی داشتید. کار در مدیوم سینما در اولین تجربه چگونه بود و چرا این روزها در سینما فعالیت ندارید؟
فضای سینما همیشه برایم جذابیت دارد چون در تایم کوتاه یکی دوماهه شروع به ایفای نقش میکنید و آن را به سرانجام میرسانید و به دلیل همین تایم کوتاه و سرمایه زیادی که صرف میشود کار بسیار جدی تر تلقی میشود. سینما به نسبت سریال مینی مال تر است و بازی در فیلم سینمائی را به سریال ترجیح میدهم. متاسفانه پیشنهادات کار در پروژههای سینمائی برایم کم است شاید چون بیشتر کار تلویزیونی میکنم.
پس از آن با یک تله فیلم و سپس سریال زمانه وارد عرصه تلویزیون شدید. از حضور در نقش نگار و کار با حسن فتحی که جزءکارگردانانی است که همه هنرمندان تمایل به همکاری با او را دارند و این شانس برای شما اتفاق افتاد بگویید؟!
پس از همکاری با تله فیلم یک خواب کوچولو، پیشنهاد همکاری در تله فیلم دیگری داده شد که قرارداد بستم و همان زمان پیشنهاد کار از سوی حسن فتحی برای نقش نگار در سریال زمانه مطرح شد که به دفتر ایشان رفتم و پس از انجام تست پذیرفته شدم. کارکردن با حسن فتحی برایم بسیار مهم بود که قرارداد تله فیلمی که به تازگی بسته بودم را فسخ کردم. کار کردن با فیلمسازان به نام شانس بزرگی است که هر بازیگری در صدی از این شانس را لازم دارد.
در سریال پژمان و شمعدونی به سمت و سوی کار طنز و نقش فانتزی رفتید که تجربه متفاوتی را در کارنامه کاریتان برایتان رقم زد. این گونه نقشها چقدر به روحیه خودتان نزدیک است؟ ویژگی کار در نقش طنز و کمدی چیست؟
هدیه یک تیپ کاراکتر در سریال پژمان بود. راستش این نقشها به روحیه من خیلی نزدیک نیست ولی دلیل ندارد بازیگر فقط نقشی را که به روحیه اش نزدیک است بازی کند. برای کسب تجربه این نقش را بازی کردم که بسیار خوشحالم. به هر حال هر ژانری ویژگی خاص خود را دارد که کمدی نیز از این قاعده مستثنا نیست . بازیگری موفق در کار کمدی به توان مضاعفی نیاز دارد و ذهن کمدی، ذهن فعال و هوشمندی است و بازیگر تازه کار اصولا در آن به چالش کشیده میشود.
با نگاهی به کارنامه شما میتوان گفت به دنبال تجربه نقشهای متنوع هستید و بالطبع پس از کارهای طنز پیشنهاد مشابه در آن قالب نقش به شما شده است ولی با این وجود خود را تکرار نکردید و سعی در تجربه نقشهای متفاوت داشتید؟!
بله در یک سال و نیم حضور در تئاتر پیشنهادهای مختلفی به من شد اما من منتظر بودم تا نقشی خوب، جدی و چالش برانگیز پیشنهاد شود. از اینکه بخواهم در قالب تکراری بمانم فراری هستم.
نگاه حاکم بر سریال ماه و پلنگ و حتی کتایون با توجه به ویژگیهای شخصیتیاش چقدر به سلیقه و نگاه شما هم سو و نزدیک بود؟
ببینید نمیخواهم سلیقهای آن را بررسی کنم، فیلمنامهای به من پیشنهاد شد و با شخصیت پردازیها در قالب کلی آشنایی پیدا کردم. نمیتوان گفت این کار صد در صد سلیقه من بوده و حتی این نگاه دقیقا نگاهی است که من دارم این گونه نیست. من مجری نگاه نویسنده و کارگردان بودم و درعین حال نقشم را بسیار دوست داشتم.
بازیگران تئاتر با تمرین و دورخوانی به نقش میرسند. ویدا جوان برای رسیدن به نقش کتایون چه تمرینهایی کرد تا به او نزدیک شود و چه ویژگیهایی درکتایون دید که برایش جذابیت داشت؟
کتایون دختری احساساتی، باهوش با ابعاد مختلف شخصیتی و لایههای تودرتو بود که دست یافتن به لایههای زیرین شخصیت و اجرا کردن روحیات متفاوت او برایم جذابیت داشت. به هر حال تجربه تئاتر برای هر بازیگری در اجرای هر نقشی مفید است و من برای رسیدن به نقش کتایون از تجربیات افرادی با مشخصات کلی که در گذشته و اطرافم دیده بودم استفاده کردم و برای خود تصویر ساختم. در واقع وارد ذهن کتایون شدم و ذهن و گذشتهاش را با وجود این که در فیلمنامه نیامده بود با خود مرور میکردم. سعی کردم تا به درونی ترین لایههای شخصیتی کتایون پی ببرم و این که چه چیزی باعث میشود تا دست به هرعملی بزند و یا هر عکس العملی انجام بدهد. در ارتباط با اتفاقی که اوایل فیلم در رابطه با تصادف و کشته شدن آرش رخ میدهد چند مستند که مشابه این اتفاق برای عروسها رخ داده بود را دیدم و من از عروسی که دقیقا مثل کتایون شوک، بیحس و مثل یک مرده فقط حرف میزد وام گرفتم. در یک ماه اول که صحنه عزاداری و مرگ آرش را در لوکیشن بهشت زهرا بودیم من در قبرستان پرسه میزدم و فکر میکردم. من با کتایون زندگی کردم و هر لحظه به آن نزدیکتر شده و بیشتر آن را کشف میکردم.
احمد امینی کارگردان سریال ماه و پلنگ در رسانهها عنوان کرده بود که فیلم دچار سانسورهایی در پخش شده که فیلم را تحت الشعاع قرار داده و به کیفیت آن لطمه زده است. به نظر شما علت این ممیزیها در تلویزیون چیست؟
بله. از اول سریال و حتی در رابطه با بازیام بسیاری از پلانها و گاهی سکانس کامل را در میآوردند و این حذف کردن سکانسها و بستن رنگها، دست بردن در حرکت دوربین و سانسور کردن پلانهای مختلف همه به ریتم و روند داستان لطمه میزند و حذف صحنههایی باعث ایجاد سوال برای بیننده میشود که چرا این طور شد و در سریال ماه و پلنگ خیلی زیاد این اتفاق افتاد. علت ممیزی را نمیدانم اما این کار باعث میشود فیلمسازان و بازیگران کمتر با تلویزیون همکاری کنند.
انتقاداتی درخصوص نقش شما در سریال ماه و پلنگ و سوق دادن قصه به خیانت همسران در خانوادهها وجود دارد که میتواند الگوی نامناسبی برای جامعه و جوانان باشد! نظرتان دراین باره چیست؟
معتقدم هر آن چه که به تصویر در میآید و یا ساخته میشود دلیل بر آن نیست که تبدیل به الگو شود، چون اگر این گونه باشد هیچ نقش منفی در دنیا نباید ساخته شود. نقش کتایون هم منفی است. سوال اینجاست که اگر الگوی ما میشود نباید آن را بسازیم؟! پس چگونه میتوان آدمهای بد و یا انسانهایی که در زندگی اشتباه میکنند و به دلیل انتخاب اشتباه عاقبت بدی دارند به تصویر کشید؟! به نظرم لازم و جذاب است تا مابه ازای انسانی که در جامعه وجود دارد در کارهای رئال به تصویر کشیده شود و یکی از وظایف هنر است. وجود شخصیتهای منفی کمک میکند تا انسانها سعی کنند که این صفات بد را از خود دور کرده و به نظرم چنین نقشهایی الگوهای مناسبی هستند.
معیارهایتان برای انتخاب یک نقش چیست؟
به جز ارزش ذاتی یک نقش و داشتن هویت و اثرگذاری آن نقش روی بیننده و روند داستان و کاراکترهای دیگر که اهمیت دارد، به چالش کشیدن خودم در رابطه با رسیدن به یک نقش برایم مهم است. مثل نقش کتایون که آن قدر ابعاد مختلف دارد و از من دور است که برای رسیدن به آن دچار سختی و چالش میشوم و این باعث میشود تا بیشتر تلاش کنم، طبعا زحمتی که برای نقشی کشیده شود بیشتر به دل مینشیند. دوست دارم نقشهای مختلف و حتی نقش منفی را یک بار تجربه کنم که با نقش کتایون که البته خیلی هم منفی نبود که دلم میخواست ولی در ملودرام خانوادگی تجربه خوبی بود.
شهرت تا چه حد برایتان اهمیت دارد؟
شهرت برایم اهمیتی ندارد و هیچ وقت دنبال آن نبودم، کما این که وقتی بازیگری از یک سطح بالاتر میرود شهرت برایش به وجود میآید، ولی من بازیگری را به خاطر شهرت انتخاب نکردم. اصولا هر هنرمندی در هر سطح و زمینه هنری کار را برای دیده شدن انجام میدهد و بازیگر نیز از این امر مستثنا نیست و اتفاقا در بازیگری بیشتر است چون اگر عنصر مخاطب، بیننده و تماشاچی وجود نداشته باشد کار بازیگر بیهوده است و مثل این است که در تنهایی برای خودش بازی کرده است.
قصه سریال ماه و پلنگ حول دروغ، خیانت، فریب کاری، انتقام ،کینه توزی و زیاده خواهی میگذرد و عدهای فیلم را با فیلمهای فارسی زبان شکههای ماهوارهای مقایسه کردند که برای جذب مخاطب این مسیر را پیش گرفته است. نظرتان چیست؟
این مسائل در همه جوامع کم و بیش وجود دارد که تاثیر منفی در جامعه و زندگی فردی شخصی هر شخص میگذارد. فکر نمیکنم نویسنده برای رقابت با شبکههای ماهوارهای متن را نوشته باشد. در جامعه آن قدر این مسایل وجود دارد که نویسنده آن را روی کاغذ بیاورد و داستانی براین مبنا بنویسد. متاسفانه مشکلی که درباره عوام جامعه و حتی افراد اهل فن مثل خبرنگاران وجود دارد این است که خیلی زود اثر را قضاوت میکنند در حالی که باید یک اثرهنری به کمال برسد تا به دید انتقادی بتوان آن را بررسی و نتیجه گیری کرد. درباره فیلم و سریال نیز همین طور است و تا سریال تمام نشود نمیتوان فهمید هدف فیلم بیان چه چیزهایی بوده است. شاید در روند قصه مسائلی مشخص شود ولی تا نتیجه کامل را نبینیم، نمیتوانیم نتیجه گیری کنیم و در انتهای سریال مشخص میشود نویسنده در صدد بیان چه بوده است. مطمئنا رقابتی بین این سریال و سریالهای فارسی زبان شبکههای ماهوارهای وجود نداشته است.
ایلا تهرانی همسرتان نیز در زمینه تئاتر فعالیت دارد. در انتخاب کارها تا چه حد با او مشورت میکنید و آیا کار مشترک با هم داشتید؟
همسرم هنرمند است و در زمینههای مختلف هنری فعالیت دارد. ایلا دانش آموخته بازیگری تئاتر و شاگرد مهین اسکویی است. همیشه با ایشان درباره کارهایم مشورت میکنم، چون بسیار باسواد و نگاه هنری خاصی دارد که برایم بسیار ارزشمند است و همیشه مشورت کردن عنصر مهم زندگی ما است. در فیلم سینمایی از ما بهترون در نقش کوتاه زن و شوهر با هم همکاری داشتیم که تجربهای دوست داشتنی برایمان بود.
آیا مسیری که در بازیگری در نظر داشتید تا به امروز محقق شده است؟
بله نقشه ذهنی که در بازیگری داشتم تقریبا برایم اتفاق افتاده ولی هنوز به نتیجهای که میخواهم نرسیدم و در جایی که دوست دارم هنوز قرار نگرفتم.
بدون دیدگاه