تا بارگذاری کامل صفحه صبور باشید...
اگر مدت زیادی منتظر مانده اید F5 را بفشارید!

آرشیو شماره های گذشته روزنامه هنرمند

  • هنرمند را دنبال کنید!

  • یادداشت

  • آخرین نوشته ها

    • بررسی «هنرمند» درباره سوء استفاده برخی برنامه‎سازان تلویزیون از مخاطب
      7153 بازدید
    • نقدی بر سرود تیم ملی فوتبال به نام «یازده ستاره» برای حضوردر جام جهانی
      5898 بازدید
  • گفتگوی روزنامه «هنرمند» با صفر کشکولی پیشکسوت هنر و ورزش
    رامبد جوان را نمی‌بخشیدم مدال‌هایم ارزشی نداشت

    10052

    یکشنبه 25 ژوئن 2017 - 13:19

    3342 بازدید

    شماره 725

    مونا کریمی| پس از حواشی پیش آمده در نشست خبری سریال زیر پای مادر و توهین بازیگر فیلم به اهالی رسانه، رامبد جوان در حمایت از بهناز جعفری به خبرنگاران تاخت و در قیاسی اشتباه به بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون بی‌حرمتی نمود که واکنش‌های گسترده‌ای را در میان مردم، هنرمندان و خبرنگاران به دنبال داشت. صفر کشکولی هنرمندی با اخلاق و قهرمان ورزشی در سطح جهان به شمار می‌آید که برخلاف ایفای نقش‌های منفی، دلی مهربان و شخصیتی متواضع دارد. بی شک بی حرمتی به هنرمندی باسابقه همچون کشکولی ازجایگاه اخلاق مدارانه و ورزشکاری او نمی‌کاهد و عزتش را نزد مردم افزون می‌کند و قطعا این نوع ادبیات تحقیرآمیز جایگاه و کارنامه هنری فرد را نزد مردم زیر سوال خواهد برد و نمی‌تواند خدشه‌ای را به جایگاه اهالی رسانه و صاحبان اندیشه و قلم وارد نماید.

    (قرار بر گفتگو در روز سه‌شنبه با صفر کشکولی را داشتم که خبر حضور وی در برنامه خندوانه را از زبان خودش شنیدم و به ناچار این گفتگو با یک روز تاخیر انجام شد. رامبد جوان همه تلاشش را به کار گرفته تا افکار عمومی را با استفاده از ابزارقدرتمند رسانه ملی از اهانت‌های اخیرش به اهالی رسانه و صفر کشکولی پاک کند. بنابراین با تعظیم و عذرخواهی از آقای کشکولی در برنامه‌ای با میلیون‌ها مخاطب وظیفه خود را ادا نمود تا سوءتفاهم را پاک نماید، اما همچنان موضع انتقادی خود را در قبال اهالی رسانه بدون اشاره به اهانت خانم بازیگر و شکل گیری این ماجرا ادامه داد و عذرخواهی خود را نسبت به بی حرمتی به اهالی رسانه ادا نکرد و این گونه از رسانه ملی در جهت منافع شخصی خود بهره برد و سعی در نمایاندن چهره‌ای نادم و مردمی از خود نشان داد که اگر چنین بود باید از اهالی رسانه نیز طلب بخشش می‌کرد)

    شما پیش از ورود به عرصه بازیگری و سینما، به شکل حرفه‌ای ورزش را دنبال می‌کردید!

    بله. آن زمان به سینما خیلی علاقه مند نبودم و فقط به ورزش علاقه داشتم و دوست داشتم روزی قهرمان شوم. پس از اخذ دیپلم فنی در تهران رشته فوتبال را دنبال کردم و پس از آن به ورزش پرورش اندام که آن زمان زیبایی اندام گفته می‌شد پرداختم. یادم می‌آید به دلیل امکانات ضعیفی که وجود داشت دو آجر که دو سوراخ داشت و برای دیوار چینی مناسب بود برمی داشتیم و چوب داخلش قرار می‌دادیم و جلو بازو و پشت بازو کار می‌کردیم. بسیار ورزش می‌کردم تا این که پس از ۳ سال توانستم بدن خوبی بسازم و در خوزستان به هرکول خوزستان معروف شدم. آن زمان فیلم‌های هرکولی آمریکایی، ایتالیایی پخش می‌شد که ما را به تمرین برای داشتن اندامی بهتر علاقه‌مندتر می‌کرد. در سال ۱۳۴۱ یکی از دوستان ورزشکارم به نام ابراهیم که آبادانی بود، مسابقه آسیایی را در کویت برگزار کرد که از هند، کشورهای آسیایی وکشورهای عربی در آن شرکت داشتند و مرا هم با هزینه خود دعوت کرد تا این که در مسابقات سال۱۳۴۱ دسته کوتاه قدها قهرمان آسیا شدم، چون آن زمان ورزش ما قدی بود و نه وزنی. در ادامه فعالیت‌های ورزشی توانستم قهرمان وزنه بردار و قهرمان پرتاب دیسک ایران شوم و هم چنین مربی درجه یک وزنه برداری، داور درجه یک وزنه‌برداری و مربی درجه یک پرورش اندام بودم. در سال ۱۳۴۳ برای مسابقات آسیایی و جهانی تهران انتخاب شدم که در سالن هفت تیر (محمدرضا شاه سابق) توسط حسن شریفی به ساموئل خاچیکیان معرفی و وارد سینما شدم.

     

    مردم شما را با سریال آینه عبرت شناختند و این همکاری با محسن شاه‌محمدی در مجموعه‌های دیگر مثل فکر پلید، شلیک نهایی و…تکرار شد!

    آن زمان آینه عبرت پربیننده‌ترین سریال بود که از تلویزیون پخش می‌شد، چون تلویزیون دو شبکه داشت و مردم این سریال را دنبال می‌کردند، پس از آن در ۱۵ فیلم دیگر محسن شاه محمدی بازی کردم.

    شما را از همان ابتدا با نقش‌های منفی هم چون قاتل، خلافکار، قاچاقچی می‌شناختیم و این باعث شد تا بیشتر نقش‌های منفی به شما پیشنهاد شود. نظرتان چیست؟

    به هرحال نقش را کارگردان و تهیه کننده انتخاب می‌کنند، شاید نقش منفی بیشتر به من می‌آید تا نقش مثبت. البته در سریال خانه اجاره‌ای به کارگردانی شاهد احمدلو، بیمار استاندارد به کارگردانی سعید آقاخانی، لیسانسه‌ها به کارگردانی سروش صحت، بزنگاه به کارگردانی رضا عطاران، فیلم سینمایی گشت ۲ به کارگردانی سعید سهیلی تجربه نقش‌های مثبت را داشته‌ام.

    چرا شما بدلکاری نقش‌هایتان را هم بر عهده داشتید؟

    بله. در سریال چراغ‌های خاموش نقش پیرمردی را بازی می‌کردم که توسط ماشین مهدی سلوکی با سرعت پرت می‌شوم که اجرای آن بسیار خوب شد، اما از ناحیه گردن دچار آسیب شدم. در فیلم سرحد به کارگردانی اکبر صادقی پشت لندکوروز بودم و تیرباری به من دادند که حدود ۱۴ کیلو وزن داشت و تیر مشقی به خود نمی‌گرفت بنابراین مجبور بودیم از تیر واقعی استفاده کنیم، آن قدر خوب بازی کردم که سرهنگ کاوه رئیس ستاد مواد مخدر زاهدان گفت: دوره چریکی دیدی؟ و من گفتم: نه. گفت: بسیارخوب تیراندازی می‌کنی. همان جا تصادف شدیدی کردم و در جاده آسفالت پرت شدم و تیربار به پیشانی‌ام رفت و مرا به بیمارستانی در زاهدان انتقال دادند، در حالی که ۴۸ ساعت بیهوش بودم. آن زمان بدلکار نبود و در فیلم مجسمه و در سرمای زمستان فردی را به عنوان بدلکار آوردند تا در زیر آب سرد حوضچه و در هوای بهمن ماه که برف می‌بارید پای امین تارخ را از زیر بگیرد که بالا آمد و حالش به هم خورد او را به حمام بردند و آب گرم رویش ریختند تا خوب شد. من با یک برداشت این کار را انجام دادم که مورد توجه قرار گرفت و امین تارخ شاهد این ماجرا است. بسیار علاقه و استعداد در این گونه کارها داشتم که در تاریخ سینمای ایران نیز باقی ماند.

    می‌توان گفت ورزش امری لازم برای هنرمند است. چرا از ورزش خداحافظی کردید؟

    بله. باید در همه رشته‌های ورزشی که به بدن هنرمند تحرک می‌دهد فعالیت کند وخود را نشان دهد. اگر هنرمند اسب سوار نباشد در ایفای نقش می‌افتد و بدنش درد می‌گیرد. به دلیل این که دوران قهرمانی من تمام شد. از سال ۱۳۵۳تا ۱۳۶۷ مربی تیم ملی ایران در رشته وزنه برداری بودم که بسیاری ا قهرمان المپیک آسیا و جهان شدند. مربی باشگاه استقلال در رشته پرورش اندام بودم که قهرمانان بسیاری داشت از جمله یزدان راد اسطوره ورزش پرورش اندام که بدون دارو به قهرمانی آسیا رسید. سال ۱۳۶۲تا ۱۳۶۷ نامه‌ای از فدراسیون معلولین جانباز به عنوان سرمربی تیم جانبازان برایم فرستاده شد، چون هنوز تیم ملی جانبازان مطرح نشده بود و کسی آن را نمی‌شناخت. از بسیاری مربیان خواسته بودند این مسئولیت را به عهده گیرند و نتوانسته بودند. به دلیل این که در رشته‌های ورزشی استعداد داشتم آن را قبول کردم که درنهایت در مسابقات المپیک شرکت کردند و مقام قهرمان المپیکی را به دست آوردند. همیشه خود را خدمتگزار جوانان ورزشکار می‌دانم و دوست دارم تا زمانی که زنده هستم به ملت ایران خدمت کنم و هیچ وقت ادعایی نداشتم که قهرمان آسیا هستم. ۲ سال در هتل المپیک تیم فوتبال مشاور بدنسازی برانکوایوانکویچ، حسین فرکی، مهرداد میناوند و…. بودم و زمانی که تیم فوتبال قصد عزیمت به بوسان را داشت برانکو اختیار داد تا به بچه‌ها تمرین بدنسازی دهم که در نتیجه قهرمان تیم امید فوتبال بوسان شدند.

    درباره بهره از هنرورها در سینما و تلویزیون بگویید؟ به نظر شما می‌تواند تضمینی برای بازیگری آنان باشد؟

    به نظرم اگر کارگردان نقش کوتاه به هنرور دهد و او هم استعداد بازیگری و تحصیلات داشته باشد و بتواند خوب بازی کند، احتمال این وجود دارد که کارگردان نقش بیشتری به او بدهد. بسیاری از هنروران امروز به بازیگران مهمی تبدیل شدند. هنرورها بسیار عزیز هستند و باید به آن‌ها احترام گذاشت و اگر نباشند به نوعی بازیگر دیده نمی‌شود، چون هنرورها کادر را پر می‌کنند.

    هم دوره‌ای‌های شما در دهه ۵۰ و ۶۰، اکنون در شرایط سخت به سر می‌برند و حتی فراموش شده‌اند. به نظر شما چرا در حال حاضر پیشنهاد کار به بازیگران قدیمی کمتر شده است؟

    شاید به این دلیل که تهیه‌کننده‌ها و کارگردانان جوان که در راس کار آمدند قدیمی‌های سینما را نمی‌شناسند و آن‌هایی که هنرمندان قدیمی را می‌شناسند باید از آنان استفاده کنند. بازیگران قدیمی به معنای واقعی بازیگر هستند و ری اکشن‌های خوبی دارند و بسیار خوبی دیالوگ را ادا می‌کنند و وجودشان در سینما باعث افتخار است. امیدوارم کارگردانان هنرمندان زحمتکش قدیمی را به کار دعوت کنند تا سینما جان بگیرد. شاهد احمدلو درسریال خانه اجاره‌ای در صحنه‌های کوتاه از هنرمندان قدیمی استفاده کرد که نقش‌های بزرگی داشتند. پدر او محمد ولی احمدلو استاد بازیگری و هنرمندی قدیمی است که سال‌ها با مسعود کیمیایی کار می‌کرد، به همین دلیل به پسرش می‌گوید که در فیلم‌هایش از هنرمندان قدیمی استفاده کند. این که کارگردان بزرگی مثل سعید سهیلی به احترام می‌گذارد و از ما دعوت به کار می‌کند روحیه می‌گیرم و خستگی‌ام از بین می‌رود. همه کارگردانان جوان مثل سعید آقاخانی، رضا عطاران می‌گویند عمو صفر دوست داریم. فرامرز قریبیان و پسرش سام برای فیلم ۳۶۰ درجه از من دعوت کردند، آن قدر پدر و پسر به من احترام گذاشتند که خجالت کشیدم. انجمنی به نام انجمن بازیگران و بدلکاران وجود دارد که بازیگران قدیمی و بدلکاران جوان که خوب کار می‌کنند در آن حضور دارند، اگر امکان دارد از آن‌ها یادی شود تا انجمن به خوبی میان مردم شناسانده شود.

    پس از بی حرمتی بهناز جعفری به خبرنگاران در نشست خبری سریال زیر پای مادر، رامبد جوان در حمایت از بهناز جعفری به اهالی رسانه و شما بی‌حرمتی نمود. شما چگونه متوجه این موضوع شدید و واکنش خانواده و دوستان چگونه بود؟

    تا مدتی از جریان خبر نداشتم چون گرفتاری و کارم زیاد است. پس از مدتی دوستان در تلگرام پیام فرستادند که رامبد جوان به شما توهین کرده است. ابتدا اهمیت ندادم و به روح همسرم برای خود ناراحت نشدم، ولی وقتی متوجه شدم به خبرنگاران و هنرمندان بی احترامی شده که اکثرشان با سواد هستند دلگیر شدم، چون خبرنگاران و هنرمندان را بسیار دوست دارم. نباید به خبرنگار بی‌حرمتی شود، چون اگر خبرنگار نباشد ما هم نیستیم و قلم زیبایشان خبرها را منعکس می‌کند تا مردم بخوانند. همه خبرنگاران و هنرمندان تحصیل کرده هستند و اگر هنرمند سواد نداشت به اوج نمی‌رسید. وقتی می‌گویند هنرمند پس شامل حال همه می‌شود و فرقی میانشان نیست. به نظرم هیچ کس نباید به خبرنگاران توهین کند، چون نور چشم ما هستند. ما خانواده آبروداری هستیم و هیچ وقت نمی‌خواهیم به حاشیه کشیده شویم.

    شما واکنشی از خود نشان ندادید که نشان از سعه صدر و صبوری‌تان داشت و درنهایت قضاوت را به مردم سپردید. چه شد در برنامه خندوانه حاضر شدید؟

    بله در ابتدا گفتم این ماجرا را به مردم ایران واگذار می‌کنم، اما متوجه شدم انعکاس‌های ایجاد شده کار را به جای باریک می‌رساند و حتی هنرمندان، خبرنگاران و مردم به حمایت از من پرداختند. رامبد جوان با سعید سهیلی صحبت کرده بود و سعید سهیلی میانجی گری کرد و گفت که رامبد برای شما احترام زیادی قائل است و از من خواست به این برنامه بروم تا سوءتفاهم پیش آمده برطرف شود. از طرف برنامه با من تماس گرفته شد ولی چون من درگیر فیلمبرداری بودم نتوانستم در برنامه حضور پیدا کنم. تا این که روز گذشته در برنامه حضور پیدا کردم و وقتی وارد شدم همه دوربین‌ها روشن بود وآقای رامبد جوان ایستاد و پس از سکوتی کوتاه گفت: جناب کشکولی، اگر حرفی زدم مرا ببخش. با وجود این که اغلب نقش‌های منفی بازی می‌کنم اما بسیار دل نازک هستم و آزارم به مورچه نمی‌رسد و تا به امروز به کسی توهین نکردم(بغض) وقتی دیدم رامبد جوان جلوی دوربین گفت مرا ببخش، این حرف از دهانم بیرون پرید و اشتباه کردم، او را بخشیدم. ما انسان هستیم و نباید با پرخاش با یکدیگر صحبت کنیم. از حق خود می‌گذرم، ولی برای سینما بسیار زحمت کشیدم و دیگر جای سالمی در بدنم نیست و همیشه خطرات را با جان و دل خریدم. امثال هنرمندان قدیمی مثل ذبیح ذبیح پور، علی امجد، مجید علیزاده، حسن رضایی، حسین شهاب و بسیاری که بازیگر و بدلکار بودند جانشان را برای سینما گذاشتند و سختی‌های زندگی را در سینما تحمل کردند. آیا درست است به من توهین شود؟ از خانم بازیگر نام نمی‌برم ولی هرکسی احترام خود را دارد و نباید با من مقایسه شود چون هر گلی بویی دارد. وقتی شخصی پشیمان می‌شود باید او را بخشید، اگر او را نبخشم مدال‌های من ارزشی ندارد.

    در حال حاضر از شرایط فعلی خود راضی هستید؟

    مدتی در فیلم سرحد ضربه مغزی شده بودم و خون به مغزم نمی‌رسید که دچار فراموشی می‌شدم که خدای بزرگ عمر دوباره به من داد. به لحاظ جسمی و روحی در شرایط خوبی هستم، هنوز بدن قدیمی را دارم. تا به امروز از دارو استفاده نکردم و سالم ورزش می‌کنم. به همه جوانان که وارد ورزش می‌شوند توصیه می‌کنم از دارو و مکمل استفاده نکنند و غذاهای طبیعی مصرف کنند. مدال خوب است، اما آینده مدال هم در نظر بگیرید چون بد است به این دلیل که آن‌هایی که برای کسب مدال طلا دارو مصرف می‌کنند، عمر کوتاه دارند و یا خدای ناکرده ۴۰ سال بعد فلج شده و یا از زندگی ساقط می‌شوند.

    شما می توانید تصویری از خودتان را در کنار دیدگاهی که می نویسید، قرار دهید!

    بدون دیدگاه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    سیامک ساسانیان