سپیده آماده| «امیرعلی دانایی» بازیگری را با حضور در نقش یک سریال کلاه پهلوی به کارگردانی ضیاء الدین دری آغاز کرد. حضور امیرعلی دانایی به تلویزیون محدود نشد و ۳ درجه تب، اشباح، آذر، شهدخت، پرویز و دیگران و این سیب هم برای تو از جمله فیلمهایی است که با بازی او در سالهای گذشته بر پرده نقرهای سینماها جای گرفت. دانایی در سی و پنجمین دوره از جشنوراه فیلم فجر با فیلم انزوا حضور پیدا کرد، فیلمی که یکی از مهمترین مشخصههایش، بازی متفاوت او بود. دانایی به رغم اینکه بازیگری را از مدیوم تصویر آغاز کرده است اما با حضور در دو اجرای تئاتری نشان داد که توانایی بازی بر روی صحنه را هم دارد و این طور که از صحبتهایش بر میآید، تصمیم دارد حضور بر صحنه تئاتر را در کنار مدیوم تصویر ادامه دهد. گفتگویی با این بازیگر داشتهایم تا از دغدغههای این روزهایش، اکران انزوا و برنامههای آتی بپرسیم.
آقای دانایی! اولین حضور شما در دنیا بازیگری در بیگ پروداکشنی به نام کلاه پهلوی در شبکه یک بود، چه شد سر از کلاه پهلوی در آوردید؟
من مدل یک شرکت کت و شلوار بودم و عکسم دو سال و نیم روی بیلبوردهای تبلیغاتی این شرکت بود، این مسئله باعث شد که در نهایت دوستی مرا به آقای شریفینیا معرفی کند، اولش قرار بود من در فیلمی از آقای مهرجوی بازی کنم که در نهایت آن نقش به من نرسید، سپس من به آقای ضیاء الدین دری معرفی شدم و در شرایط عجیب و خیلی ساده ای، ایشان آن کاراکتر را در من دیدند و قرارداد بستم و بازیگر نقش اول کلاه پهلوی شدم.
اینکه یک نفر بدون هیچ گونه سابقه بازیگری ناگهان بازیگر نقش یک چنین بیگ پروداکشنی میشود، به طبع استرس شدیدی را برای شما به دنبال داشت، چطور با این استرس کنار آمدید؟
موضوع این است که من تصمیم داشتم این کار را به درستی انجام بدهم، یک پیشینه ورزشی حرفهای هم داشتم که خیلی به من کمک کرد تا استرسم را کم کنم.
چه ورزشی؟
من قبلا فوتبالیست حرفهای بودم و در سطح امیدها هم بازی کرده بودم و همین سبقه ورزشی باعث شد که من در جریان کار استرس نداشته باشم، ضمن اینکه برخورد کارگردان کار آقای ضیاء الدین دری و اعتماد به نفسی که به من دادند، کمک بسیار زیادی کرد تا من بتوانم از پس از این کار بربیایم.
زمان تولید کار کلاه پهلوی خیلی زیاد بود و تولیدش تقریبا ده سال طول کشید، با طولانی شدن این پروژه چطور کنار آمدید؟
کلاه پهلوی قرار بود دو سال طول بکشد و شاید اگر زودتر تمام میشد من زودتر وارد مارکت سینما میشدم، من ۳ سال است وارد این مارکت شدهام. اما تمام سالهای کار در کلاه پهلوی برای من مثل دانشگاه بود، مثل این بود که بعد از دیپلم ناگهان در دانشگاه هاروارد پذیرفته شوی. کار کردن در کنار یک کارگردان صاحب سبک و آن تعداد بازیگر با تجربه، درسهای زیادی برای من داشت. شما ساده به حضور من در این سریال نگاه نکنید، سر نقش اول کلاه پهلوی دعوا بود تا به من رسید، آن هم در شرایط به این سالمی، خدا خواست و مرا به این جایگاه رساند.
شما قبل از کلاه پهلوی بازیگری را نیاموخته بودید. چطور توانستید به نقشتان در این سریال برسید و در کنار آن هم بازیگر بزرگ و با تجربه، حضور موفقی داشته باشید؟
تا آن روزی که من برای اولین بار مقابل دوربین کلاه پهلوی رفتم، اصلا دوربین سینمایی ندیده بودم و نحوه مواجهه با نقش و نحوه استفاده از صدا و همه فنون دیگر بازیگری را در کلاه پهلوی یاد گرفتم. خودم هم به لحاظ اخلاقی به دنبال یادگیری هستم.
در سالهای تولید کلاه پهلوی در کار دیگری حضور نداشتند؟
دو سال از تصویربرداری کلاه پهلوی گذشته بود که کار ۶ ماه تعطیل شد و من سه درجه تب را در کنار رضا عطاران به کارگردانی آقای صلاحمند بازی کردم.
بله و به نظر من کاش اصلا آن تجربه را هم در کارنامهتان ثبت نمیکردید.
البته برخی از مردم هم هستند که آن کار من را از بقیه کارهایم بیشتر دوست دارند، اما شاید همین اتفاق بود که باعث شد من تا پایان کار کلاه پهلوی دیگر در هیچ پروژه دیگری بازی نکنم. البته یک کار مدلینگ تبلیغاتی را در همان سالها داشتم.
شما در کارنامه خودتان سابقه حضور در کنار کارگردانان خوش نامی را دارید و یکی از این کارگردانان داریوش مهرجویی بود، حضور در اشباح و همکاری با مهرجویی از نظر خودتان چگونه بود؟
پس از کلاه پهلوی من دو تئاتر بازی کردم چون آن زمانی که کلاه پهلوی پخش میشد دو سال آخر ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بود و چون سینماگران میترسیدند سرمایهشان را وارد عرصه کار کنند، سینما روزگار تعطیلی خود را میگذارند و این باعث شد که من در دو تئاتر بازی داشته باشم. این شانس را داشتم که با ایوب آقاخانی مرتبط شوم. ایوب در حوزه تئاتر خیلی کاربلد است و تجربه خیلی خوبی بود، من فکر میکردم به واسطه حضور ۸ ساله در کلاه پهلوی، خیلی آموختهها در زمینه بازی دارم، اما در تئاتر بود که فهمیدم چیزهای زیادی برای آموختن وجود دارد. آنقدر من در این دو پروژه تئاتری از بازیگران تئاتر و از ایوب آقاخانی یاد گرفتم که نگاهم به بازیگری کلا تغییر کرد. اجرای یکی از این تئاترها که در آن با خانم شیرمحمدی هم بازی بودم، به آشناییام با آقای افخمی منتهی شد، من در جریان تمرینها به آقای افخمی گفتم که خیلی دوست دارم تجربه کار با ایشان را داشته باشم و این منجر شد به حضور من در «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران». آقای افخمی در ابتدا به من گفته بودند که قرار است فیلمی بسازند اما نقشی که به درد من بخورد، ندارند. دو هفته بعد از این ماجرا آقای افخمی فیلم نامه «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را به من دادند و گفتند که سن نقش را کم کرده اند و من هم فرصت کار کردن با آقای افخمی را از دست ندادم. در طول فیلمبرداری کار آقای افخمی بود که شنیدم که آقای مهرجویی میخواهند فیلمی بسازد و به یک بازیگر مرد جوان نیاز دارد، من با رضا درمیشیان تماس گرفتم و گفتم رضا من را بفرست آقای مهرجویی مرا ببیند، ۱۰ روز گذشت اما از رضا خبری نشد و در این میان من پیشنهاد ۲ کار را رد کردم چون حسی در قلبم میگفت که در این پروژه آقای مهرجویی بازی میکنم. رضا پس از ۱۰ روز با من تماس گرفت و گفت الان برو تا آقای مهرجویی تو را ببیند. رفتم خانه آقای مهرجویی و آقای مهرجویی هم به من لطف داشتند و این افتخار نصیب من شد که تجربه کار در کنار ایشان هم داشته باشم. داریوش مهرجویی بزرگ کارگردانی است که ۹۹ درصد از بازیگران سینما آرزو دارند یک پلان برایش بازی کنند. بعد هم که با آقای الوند کار کردم.
بله فیلم «آن سیب هم برای تو» که در بخش خارج از مسابقه جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، برسیم به انزوا که در جشنواره سی و پنجم به نمایش درآمد، نقش یک کار را داشتید و نقشی کاملا متفاوت با سایر نقشهایتان و یکی از مشخصههای فیلم انزوا هم سبک بازی شما بود. چطور به نقش رسیدید؟
خوشحالم از اینکه از بازی من در فیلم خوشتان آمد. برخی از کارگردانان اعتقاد دارند که بازیگر باید از نظر ظاهری شبیه به نقش باشد اما من چنین باوری ندارم چون اگر قرار باشد بازیگر شبیه آن نقش باشد پس جایگاه بازیگری کجاست؟ بازیگر باید بتواند همه نقشهای متفاوت را بازی کند و خودش را در قالبهای مختلف قرار بدهد مگر آقای محمدعلی فردین این کار را نکرده بود از نقش پسر پولدار بازی کرده بود تا آدم فقیر، مگر آقای بهروز وثوقی این کار را نکرده بود؟ بازیگر باید بتواند این کار را بکند و به نظرم بازیگری که تنها بر اساس استایلش بازی میکند بازیگر نیست. مدل بازیگری من این است که اصلا دیالوگ حفظ نمیکنم و حتی مونولوگهای کلاه پهلوی را هم حفظ نمیکردم، فیلمنامه را میفهمم و سعی میکنم کاراکتر را درک کنم و به وجود خودم ببرم و بازی کنم. در انزوا هم همین اتفاق افتاد، نمیدانم چگونه بهش رسیدم اما با کاراکتر پرویز محشور شدم و با او زندگی کردم. کاراکتر پرویز چون کاراکتر پیچیدهای بود برای اولین بار در بازیگری من تا دو ماه پس از کار درگیرش بودم و یک مدت افسردگی گرفتم. کاراکتر پرویز را خیلی دوست دارم و خوشحالم که برخورد مخاطبان خاص سینما مانند منتقدان و اهالی رسانه هم در خصوص نقش من در انزوا مثبت بود.
زمانی که در این فیلم بازی میکردید، آیا معادلی برای نقش «پرویز» در سایر آثار سینمایی در نظرتان بود؟
من هیچ وقت معادلسازی نمیکنم حتی برای کاراکتر فرخ باستانی کلاه پهلوی هم این کار را نکردم، در تمام طول سالهایی که کلاه پهلوی بازی میکردم فرخ باستانی بودم، من نقشهایم را زندگی میکنم. هیچ الگو برداری وجود نداشت.
خودتان گرایشان بیشتر به سمت چه نقشهایی است؟
به همه نقشهای خوب گرایش دارم، البته نقشهای اول.
میخواهم درباره شخصیتپردازی کاراکتر پرویز در فیلم انزوا صحبت کنیم، چه اتفاقی برای پرویز میافتد که به شک و آن ماجراها منتهی میشود؟
شخصیت پرویز خیلی درونی و پیچیده بود و بازی چشم زیاد داشت. ۷۰ درصد بازی این کاراکتر، بازی ری اکشن بود، به نظرم من سختترین بازی؛ بازی در سکوت و بازی با چشم است، بازی در نقش پرویز خیلی برایم لذت بخش بود.
در جشنواره جهانی با آپاندیس حضور داشتید، از حضورتان در این فیلم بگویید.
در آن فیلم هم نقش متفاوتی داشتم، در آنجا نقش محسن را بازی میکردم، فردی که مسائلی در زندگی گذشتهاش داشته است که در زندگی حال حاضرش نمود پیدا میکند.
آرزوی کار با کدام فیلمسازان را دارید؟
قطعا دوست دارم که با کارگردانهای بزرگی که یک بار با آنها کار کردهام، بار دیگر کار کنم و همچنین با کارگردانان بزرگی که تا به حال فرصت حضور در آثارشان را نداشتهام. نحوه ورودم به بازیگری مثل کشف رویاها بود. امروز اندیشهام فیلمنامهها و کاراکترها متفاوت است چه از سوی کارگردانان باتجربه چه از سوی کارگردانان جوان، مهم فیلم خوب است، فیلمی که با مردم ارتباط برقرار کند.
از سال ۹۵ رونق تازهای در سالنهای سینما ایجاد شد و فروشهای سینما روزگار خوشی را تجربه کردند و فروش فیلمها رشد چند برابری را تجربه کردند، به نظر شما دلیل اقبال مردم به سینما پس از سالهای رکود چیست؟
به نظرم مردم ما همیشه به سینما اقبال داشتهاند، اما در دورههایی به دلیل مدیریت غلط و شرایط اشتباهی که ایجاد کردند، مردم از سینما فراری شدند و همانگونه که از تلویزیون فراری شدند. اتفاقی که این روزها در سینما افتاده و بهتر هم میشود، فضای نرمالی است که باید در سینما باشد. مردم هنرمندان و فیلم خوب دیدن را دوست دارند. اتفاقی که این روزها افتاده این است که سلیقه مخاطب به نسبت ۷، ۸ سال پیش تغییر پیدا کرده است، همان فیلم سه درجه تب یک کمدی موقعیت خوب بود به نسبت آثاری که آن سالها تولید میشد. اما این فیلم ۲ سال توقیف شد و همزمان با جدایی نادر از سیمین اکران شد، معلوم است که این ارتقای سلیقه، اقبالی به این فیلم نشد، همان سه درجه تب اگر در همان سال تولیدش اکران میشد، مطمئنا با فروش بیشتری روبرو میشد. من خوشحالم که سلیقه مخاطبان ارتقا پیدا کرده است و دوست دارم انتخابهای خوبی داشته باشم و تاثیرگذار باشم و خوشسلیقه شدن مخاطب و علاقهاش به دیدن فیلمهایی با فیلمنامه و بازیهای خوب، اتفاق خوبی است در سینما.
اتفاقی که در سالهای اخیر رخ داد، درخشش بازیگران ما در کنار فیلمها در جشنوارهها و مجامع بین المللی بود و برای نمونه میتوان به جایزه کن بهترین بازیگر مرد اشاره داشت که به شهاب حسینی اختصاص پیدا کرد، چنین اتفاقاتی چه تاثیری در خودباوری بازیگران ایرانی دارد؟
این اتفاق انگیزهها را افزایش داد خیلی اتفاق خوبی است و باعث افتخار برای همه ماست، بازی خوب شهاب حسینی که نیازی به تعریف کسی ندارد، جایزه کن او بسیار خوشایند بود.
برنامهای برای حضور در تلویزیون ندارید؟
نمیدانم اگر فیلمنامه خوبی باشد، شاید.
در تئاتر چطور؟
تئاتر حتما.
ماجرای تک ژانری شدن سینمای ما باعث شده است که تقریبا ۹۰ درصد آثار تولیدی سینمای ما را فیلمهای در ژانر ملودرام اجتماعی و کمدی تشکیل بدهند و سایر ژانرها در سینمای ما مغفول بمانند، خود شما به عنوان یک بازیگر چقدر علاقمندید که در آثاری در ژانرهای مختلف حضور پیدا کنید؟
اگر شرایط تولید خوب باشد چرا که نه خیلی هم خوب است. از هر ژانر جدیدی استقبال میکنم.
با توجه به نزدیکی انتخابات، توقعات از دولت بعد چیست؟
آرزو میکنم که همه در بهترین شرایط زندگی کنند.
وضعیت حال حاضر سینمای ایران را در سطح جهان چطور ارزیابی میکنید؟
خیلی خوب است، ما از دوران آقای مهرجویی حضور بینالمللی در مجامع سینمایی را تجربه کردیم و آقای کیارستمی و سایرین خیلی در این زمینه موفق بودند و در ادامه آقای فرهادی هم حق مطلب را ادا کردند.
زندگیتان قبل از شهرت و بعد از شهرت را چطور ارزیابی میکنید؟
هیچ فرقی نکرد نه دوستانم فرق کردند و نه مدل زندگیام.
بدون دیدگاه