عباسعلی اسکتی| بهروز پایگان آهنگساز، پیانیست و از اولین تنظیم کنندههای موسیقی راک ایران است و تنها تنظیم کننده ای که در همین سبک فعالیت میکند، دارای فوق لیسانس مدیریت هنرهای موزیکال از فدراسیون علم و فرهنگ روسیه و لیسانس خود را در تخصص آهنگسازی از دانشگاه Interlingua Humanities وارونژ دریافت کرده و از سال هشتاد و شش عضو فدراسیون موزیسینهای بین المللی FIM است. بیشتر از ده سال است که کارهای اورا در بازار موسیقی ایران میشنویم، ردپای او را همیشه در آلبومهای موفق رضا یزدانی میتوان دید که همچنین به مدت پنج سال سرپرست گروه و نوازنده کیبورد و پیانو رضا یزدانی در کنسرتهایش بوده است، در سال نود و یک به کشور کانادا مهاجرت کرد اما هنوز با همکارانش در داخل ایران همکاری دارد، با این آهنگساز، تنظیم کننده به بهانه انتشار آلبوم «درهم» گفتگویی داشتهایم که با هم میخوانیم.
از آلبوم درهم شروع کنیم، سهم شما از این آلبوم چقدر است؟
من در این آلبوم سه قطعه دارم به نامهای آتش بس»، «دارن پایتختو عوض میکنن» و «ای کاش عشق را زبان سخن بود» ترانهها به ترتیب از «احسان رعیت»، «میثم بهاران» و شعر زیبای بزرگ مرد ادبیات معاصر ما «احمد شاملو» است که این قطعه به همین سبب یکی از افتخارات دوران کاری من است.
انتخاب این سه ترانه به چه شکل اتفاق افتاد؟
می توانم به طور مختصر چگونگی شکل گرفتن این سه قطعه را توضیح دهم، ترانه «آتش بس» که مضمونی اجتماعی با نگاهی جهانی دارد را چندین سال پیش از دفتر ترانههای احسان رعیت خواندم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم، ملودی برایش ساختم و منتظر فرصتی بودم تا به اجرا شدن و شنیده شدن نزدیکش کنم، رضا مشغول جمع کردن آلبوم درهم بود که این کار را به او پیشنهاد دادم و این کار در آلبوم قرار گرفت که بسیار خوشحالم، ترانهی «دارن پایتختو عوض میکنن» توسط میثم بهاران برایم ارسال شد و از آنجایی که ترانه پر از تصویرسازیهای عاشقانه از تهران است و حس نوستالژیک ملموسی برای من که در خارج از ایران زندگی میکنم داشت تصمیم گرفتم که این قطعه را بسازم و نتیجه کار برایم جذاب بود و تصمیم گرفتم که به رضا پیشنهادش دهم که رضا بسیار کار را دوست داشت و در آلبوم قرار گرفت و اما قطعهی «ای کاش عشق را زبان سخن بود» که یکی از معروف ترین سرودههای جناب شاملو است، افرادی که به من نزدیک هستند میدانند که من ارادت و علاقه ویژه ای به جناب شاملو دارم و همیشه دنبال فرصتی بودم که بتوانم در کنار یکی از سرودههای ایشان کاری انجام دهم، یک روز به یادم آمد که سالها پیش رضا یزدانی در استودیوی شخصی من چند ماکت به صورت امتحانی روی اشعار «احمد شاملو» با گیتار ضبط کرده بود، بعد از مدتی گشتن درهارد دیسکهای قدیمی توانستم آنها را پیدا کنم، دو قطعه را برای رضا فرستادم و گفتم اجازه بده من اینها را تنظیم کنم و در آلبوم بگذاریم، رضا اول بسیار تعجب کرد که اصلا این کارها برای کی هست و کی اینها را ضبط کردهایم! بعد گفت یک ترک را میتوانیم کار کنیم و این قطعه را انتخاب کرد و بقیه کار را به من سپرد، من هم با تمام تصویرهای ذهنیام از شاملو و بخصوص این شعر این کار را تنظیم و ضبط کردم و همینطور که گفتم جزو افتخارات حرفهای من خواهد بود همیشه و بسیار خوشحالم از این اتفاق.
به نظرتان در طی این سالهای اخیر انتخاب ترانه و تولید آثار چطور بوده است؟
دو دسته از تولید کنندگان موسیقی و به طور کل هنر وجود دارند، بخشی که وظیفه هنر را سرگرم کردن مخاطب میدانند و بخشی که برای هنر و آثار هنری جایگاه تاثیرگذارتری از لحاظ اجتماعی و فرهنگی قائل هستند، من جزو دسته دوم هستم و در تمام این سالها که فعالیتهای موسیقاییام به گوش مخاطب میرسد سعی کردهام محتوای ارائه داده شده از طرف من منتقل کننده مفهومی انسانی، فرهنگی، اجتماعی و هنری باشد، در ترانههایی که انتخاب میکنم، در انتخاب همکارانم و همینطور نوع ملودی و تنظیم و … همیشه این موضوع در صدر ملاکهایم برای تصمیم گیری قرار دارد، خصوصا این موضوع در رابطه با موسیقی که یکی از تاثیرگذارترین هنرها بر اقشار مختلف جامعه است حساسیت بیشتری دارد، این را هم میدانم که به این ترتیب مخاطبان محدود شده و از خیلی جهات خصوصا مالی و اقتصادی به هنرمند آسیب وارد میکند، اما عقیده دارم تلاش برای جلب کردن نظر اکثریت همیشه هنرمند را خودش دور میکند و در نتیجه آثار او تاثیرگذاری خود را از دست میدهند. همیشه برای کسب درآمد راههای بهتری از هنر است و من فکر میکنم کسی که زندگی هنری را برای خود انتخاب کرد، میدانسته که این راه خوبی صرفا برای درآمد زایی نیست اگر هم نمی دانسته قطعا یا به خود یا به هنرش لطمه میزند.
منظور از «همیشه برای کسب درآمد راههای بهتری از هنر است» چیست؟
منظور این است که شما به عنوان هنرمند در هر مرحله ای از کار هنری و با هر میزان از درآمدی که باشید همیشه راه راحتتر و پر درآمد تر غیر هنری برای کسب آن میزان از درآمد برای شما وجود دارد، پس در هیچ مرحله ای حتی برای خود شخص منطقی نیست که به هنر صرفا به عنوان محل کسب درآمد نگاه کند.
نقش نوازندهها و بقیه عوامل تولید در نتیجهی نهایی کار چقدر است؟
به موضوع بسیار مهمی اشاره کردید که من در هر فرصتی سعی میکنم در مورد این موضوع صحبت کنم، در موسیقی ما مظلوم ترین قشر نوازندهها هستند، با اینکه نقش بسیار پررنگ و مهمی را در تولید آثار موسیقیایی ایفا میکنند، در واقع همه ما یک تیم هستیم که در کنار هم در خلق یک اثر هنری نقش بازی میکنیم و البته که در تمام دنیا صاحب ایده و ایده پرداز به عنوان مثال آهنگساز و تنظیم کننده نقش مرکزی را ایفا میکند، اما بدون عوامل دیگر مانند صدابردارها، نوازندهها، مهندسین صدا و … آن ایده قطعا به حد کمال خود نمیرسد، من همیشه از همکارانم که در تهیه و تولید آثار در کنارم هستند و کمکم میکنند ممنونم و آثارم را مدیون هنر آنها میدانم.
قبول دارید که خواننده بیشترین سهم را از موفقیت یک آلبوم میبرد در حالی که تنظیم کنندهها و حتی ترانه سراها نقش کمی ندارند؟
بله متاسفانه این موضوع در ایران بسیار بیشتر به چشم میآید. ما مارکت حرفهای موسیقی نداریم و این باعث میشود که حق و حقوق دست اندرکاران یک اثر هنری بسیار محدود، قابل چانه زنی و بدون هیچ گونه تعرفه مشخصی باشد، در تمام کشورهای دنیا که صاحب صنعت موسیقی هستند خواننده یا کسی که بیشتر دیده میشود درآمد بیشتری دارد اما قوانین تعریف شده در صنعت موسیقی و همینطور کپی رایت باعث میشود که خالقان آثار هنری به صورت مادام العمر از آثاری که خلق کردند درآمد داشته باشند، به عنوان مثال یک تنظیم کننده با داشتن حتی یک آلبوم موفق میتواند تا آخر عمر زندگی مرفهی داشته باشد، در واقع تمهیدات قانونی باعث میشود که حقوق معنوی تولید کنندگان آثار موسیقی به طور کامل محفوظ باشد و در راستای آن، حقوق مادی آنان نیز تامین میشود.
چه حرکت مثبتی میتوان در این زمینه انجام داد؟
اخیرا جنبش اینترنتی مبنی بر تشویق مخاطبان برای خرید آثار اورجینال به راه افتاد که این به خودی خود، خیلی خوب است اما این دومین مرحله برای فرهنگ سازی در این زمینه است. اولین مرحله، وضع قوانین و تعرفههای مشخص برای حفظ حقوق معنوی و مادی همه افراد دخیل در تولید یک اثر موسیقی است که در ادامه وقتی مخاطبان آثار را اورجینال خریداری میکنند این گردش مالی، کل مارکت موسیقی را به حرکت بیاندازد نه صرفا محلی برای کسب درآمد بیشتر برای یک عده خاص باشد و به نظر من این اولین قدم برای داشتن صنعت موسیقی است. بگذریم از اینکه این روزها صاحبان رسانه هم ترجیح میدهند کار مجانی بگیرند تا با کیفیت و حتی برای پخش یک اثر از یک رسانه که در آن تبلیغات تجاری انجام میدهند هم مبلغی درخواست میکنند و جالب اینجاست که افرادی هم هستند که به این خواستهها پاسخ مثبت بدهند. در چنین فضایی که نه مخاطب برای اثر هنری با کیفیت ارزش قائل است و نه هنرمند برای کار خودش، صحبت از حق و حقوق قانونی هنرمند و اثر هنری به شوخی شبیه است.
چقدر با من موافقید که کنسرتها در ایران به آن شکل که باید شبیه کنسرت نیستند؟
بله مشخصا در ایران صرف برگزاری کنسرت مهم تر از چگونه برگزار کردن آن است. به این علت که برگزاری کنسرت مهم ترین و تنها راه کسب درآمد مشخص از آثار موسیقایی است به آن بیشتر با دید تجاری نگاه میشود تا دید هنری که علت آن را هم در پاسخهای قبلی توضیح دادم.
چه کسانی در ایران کنسرت اصولی برگزار میکنند ؟
من صلاحیت پاسخ دادن به این سوال را ندارم به این علت که حدود پنج سال هیچ کنسرت داخل ایران را ندیده ام.
خوانندهای که گاهی شصت اجرا در ماه میگذارد میتواند در این جمع قرار بگیرد؟
لزوما تعداد بالای اجراها دلیل بر پایین آمدن کیفیت اجراها نیست به شرط آنکه گروهی از تکنسینها و برگزار کنندگان حرفه ای به صورت موازی همراه با تیم نوازندگان و خواننده فعالیت و روند برگزاری کنسرتها به صورت فشرده را مدیریت کنند. گروهها و خوانندگان بزرگ در دنیا گاهی در یک سال چند صد اجرا در تمام دنیا برگزار میکنند و به دلیل وجود تیم بزرگ از متخصصین حرفه ای هیچ کدام از آنها دچار ضعف در کیفیت نمیشوند اما اگر اینطور نباشد تعداد بالای اجرا میتواند در کیفیت آن تاثیر منفی بگذارد.
همکاری طولانی مدت و همیشگی با رضا یزدانی نشان از شبیه بودن شما به یکدیگر است یا این خواننده برای شما با دیگر خوانندهها فرق دارد؟
رضا یزدانی در وهله اول برای من تبدیل به یک دوست خوب شده و به علت رابطه دوستی مان، همکاری با او برای من راحت و دوستانه است. اما شروع همکاری ما از ابتدا به این علت بود که رضا تنها خواننده ای بود که موسیقی مورد علاقه مرا اجرا میکرد و شنیده میشد، ما شباهت اخلاقی زیادی باهم نداریم ولی نیاز زیادی هم برای همکاری به این نوع شباهت نیست. رضا همیشه علاقه مند به انجام کارهای متفاوت و ماجراجویی در آلبومهای خودش است که این امر با روحیات من سازگار است و هر زمان رضا به حضور من نیاز داشته باشد من همراه و کنار او خواهم بود.
مدتی قبل کلاسهای گروهی پیانو،هارمونی، مبانی تنظیم و تولید موسیقی برگزار کردید.
تدریس برای من همیشه لذت بخش بوده است در حد دانستههای محدود خودم. در این مدت که خارج از ایران زندگی میکنم هر زمان که به ایران آمده ام سعی کرده ام تا اطلاعات خودم را با افراد علاقه مند در میان بگذارم مخصوصا اگر به نظرم برسد که دسترسی به آن اطلاعات برای افرادی در داخل ایران سخت است. خودم هم همواره و هنوز در حال یادگیری هستم. آن دوره کلاسها که با کمک آکادمی خانه گیتار به صورت خصوصی برگزار کردم تجربه بسیار خوبی بود و با افراد با استعدادی آشنا شدم که هنوز هم از راه دور کلاسهای خود را ادامه میدهیم.
بدون دیدگاه