مهدی احمدی| سینما هنر استقبال از جانب مخاطب است. حدود ۱۲۰ سال پیش بیست و هشتم دسامبر ۱۸۹۵ برادران لومیر در زیر زمین گراند کافه شهر پاریس فیلم ورود قطار به ایستگاه را اکران کردند. خودشان در مقابل درب ورودی ایستادند و بلیطهای ۳۰ فرانکی فروختند. با استقبال از این فیلم و به دست آمدن در امد مورد نیاز بود که هم از لحاظ معنوی و هم از لحاظ مادی انگیزه پیدا کردند که فیلمهای بعدی خود را بسازند. همین استقبالها باعث شد که سینما پیشرفت کرد و انتقال یافت و تجربهاندوزیها شد و الان آواتار و جنگ ستارگان خلق میکنند و رکورد فروش را جابجا میکنند. مطمئنا سینمای آنها حداقل در مسیر قرار گرفته است و از لحظ مادی سرسامآور پیشرفت کرده است. همیشه هم با خواسته مردم پیش رفتهاند و سعی کردهاند بینندگان را متحیر کنند. حالا چون با خواسته مردم پیش رفتهاند و برای رضایت آنها فیلم ساختهاند آثارشان سخیف شده است؟ اتفاقا بهترین راهگشای سینما خواسته مردم است.
ما در سینمایمان چیزی به نام ژانر نداریم. همین سبکهای مختلف موجبات وارد شدن دستاوردهای غربیها میشد و میتوانستیم هماکنون شاهنامه بسازیم. شاهنامهای که ژانر ترسناک و حماسی و تاریخی و تخیلی و… را یکجا دارد. مخاطب برای سینما حکم هوا برای تنفس است. سینما بدون مخاطب نمیتواند زندگی کند. باید تاسف خورد برای هنرمند نمایی که بلد نیست فیلم پرمخاطب بسازد و بعد میگوید من فیلم فرهنگی ساختهام و بدتر اینکه میگوید دولت باید از من حمایت کند. سینمای ایران از هالیوود هم مسئولتر است. باید بدانیم که وظیفه ما این است که ابتدا سینما را ملی کنیم و بعد جهانی. سینمایی که ملی نیست نمیتواند جهانی شود. به فیلمهای جهانی شده اکنون که مردم ایران تاییدش نکردهاند نباید سینمای جهانی شده گفت. مهمترین هدفی که باید مورد توجه باشد آشتی دادن مردم با سینماست. به مردم باید احترام گذاشت. مردم لطف میکنند میآیند و فیلم ما را میبینند. اگر کنار هر خانه یک سینما باشد هم تا زمانی که فیلم خوب اکران نشود مردم استقبال نخواهند کرد.
سینما آمده تا انسانها را برای همکاری فرا بخواند. با سینما آرزوهای خود را محقق شده میبینیم و برای رسیدن به آن برنامهریزی میکنیم. با سینما انسانها همدیگر را میشناسند و فرهنگهای خود را به هم معرفی میکنند. سینما هدایتگر بشریت است و در دوران با سینما باید مردم را هدایت کرد. ولی برخی تاکید دارند که به جای رویاها، بدبختی و کابوسها نمایش داده شود. به جای امید نا امیدی القا میشود. مخاطبان بیهویت و ترسو و ذلیل تربیت میشوند. سرگرم شدن مردم سخیف دانسته میشود در حالی که همه عناصر موجود در خلقت به نوعی سرگرم کننده هستند و هیج چیز بیهوده در این دنیا وجود ندارد. سینما هنر گسترده معاصر است. قدرتمندترین ابزار حکومت بر انسانها. حاکمان هم باید با سینما دوست باشند. سینما باید فاخر باشد و نه فخر فروش. سینما باید فروتن و پخته باشد. سینما باید بزرگتر از ما باشد. سینما مادر بزرگ قصهگوی کشورهاست. با سینما باید تربیت شویم تا به جنگ با ناملایمات برویم. سینما باید تابلوی ارزشهای انتقادی و اعتقادی جامعه باشد. سینما تعریف کننده مسیر انسانهای یک کشور است و در نهایت راهگشای سعادت بشریت. اجازه بدهید همه فیلم خود را بسازند. به خودمان توهین نکنیم. به همه فیلمها احترام بگذاریم. همه سعی کنیم مردم را متحیر کنیم. منتقدین هم نماینده مردم باشند و مردم را به درستی هدایت کنند. اجازه دهند فیلمسازان خود راهشان را بیابند. حداقل چارچوب سازی نکنند.
باید توجه داشت که نقش و تاثیرگذاری و فلسفه برگزاری جشنوارهها، تحتتاثیر سلیقهها قرار نگیرد و ضرورت دارد که این جشنوارهها و اهداف درازمدت و کوتاه مدت آن در نهادهای فرهنگی و تصمیمساز فرهنگی کشور مورد دقت و بازنگری قرار بگیرد و ارزیابی شوند. در این جشنوارها باید بدانیم که دقیقا به دنبال چه هستیم. معرفی، فروش، بخش بین الملل و کشورهای هدف و گروه مخاطبان اصلی باید به دقت ارزیابی شود. از سویی لازم است که هنر و هنرمند برای فعالیت خود از طرف مسوولین و مردم همواره حمایت و صیانت شوند و مسوولان فرهنگی فضایی مناسب را برای فعالیتهای هنری ایشان فراهم کنند. متاسفانه برخی برخوردهای صنفی، گروهی و یا سیاسی در فرهنگ و هنر که اخیرا و در حوزههای مختلف بیشتر هم شده است به اصل هنر و خلاقیت که مشخصه آن است لطمه خواهد زد.
شاید یکی ازآسیبهایی که همواره با برگزاری جشنواره فجرخود نمایی میکند به تعطیلات رفتن چند ماهه سینمای کشور بعد از برگزاری جشنواره و این ماراتون رساندن به زور و زحمت فیلمهاست. رفت و آمد بین لابراتوارها، استودیوهای تدوین و صدا و… اوج میگیرد، و فیلمسازان میکوشند با آماده کردن نسخه نهایی فیلمهای خود برای رقابت در جشن بزرگ و ملی سینمای کشور آماده شوند. از طرفی گویی برخی از فیلمها فقط با هدف رسیدن و نمایش در جشنواره تولید میشود و سازندگان خصوصی یا بخش دولتی آنها گویا صرفا هدفی جز حضور در این فهرست ندارند. فیلمهایی که عمدتا از طرف مردم نیز مورد استقبال قرار نمیگیرند.
از طرفی به عنوان یک آسیب در سینمای ایران، آنچنان که به مسایل تولید فیلم توجه میشود به موضوع اکران و نقش موثر آن در موفقیت یک فیلم توجه نمیشود، لذا موضوع کمی و کیفی این مسئله خاصه تکنولوژی نمایش فیلم در سینماهای کشور میبایست مورد توجه جدی قرار بگیرد. ارتقاء نرم افزاری و سخت افزاری در حوزه اکران و توزیع، توسعه کمی سالنهای نمایش و نیز استانداردسازی دیجیتالی کردن حوزه تولیدات سینما میبایست در اولویت برنامههای این بخش قرار بگیرد. هنوز بسیاری از سینماهای کشور نیازمند بازسازی و رسیدگی هستند و لازم است با رسیدگی به این سینماها خاطره خوشی از مراجعه و تماشای فیلم در ذهن مردم بوجود آید.
خروجی جشنواره موضوعی مختلف و تعدد جشنوارهها نمیتواند تکنسین سینما باشد. جوانان خودشان باید نیازهای فرهنگی جامعه را کشف کنند و خودجوش در راستایش خلاقانه فیلم بسازند. این جشنوارهها بودجههای خود را صرف هدایت این جوانان کنند. اغلب نسل قدیمیها هم که تقریبا حسودی این نسل را میکنند در این القائات نقش اساسی را ایفا میکنند و دائما اصرار دارند که بدبختی القا کنند و آن امیدی که نسل جوان دارند را به نا امیدی تبدیل کنند. سینما عرصه هنری است و عرصه هنر عرصه مقدسی است که برای همه جا دارد. ما باید دست به دست هم سینما را سرعت دهیم تا به مردم برسد و از آن جلو بزنیم در این صورت است که سینمایی پیشرو خواهیم داشت، در سالهای بعد کشوری قویتر است که بتواند اثر هنری بهتر و جذاب خلق کند و فرهنگ غالب داشته باشد، کشوری موفق است که فرهنگش را از زبان سینما به جهانیان معرفی کند.
سینمای ایران ظرفیتهای خود را برای رضایت مردم استفاده نمیکند و در نتیجه شاهد سینمای تنبلی هستیم که خود را هم نمیتواند زنده کند چه برسد به این که به جامعه امید زندگی دهد. در حالی که از مدتها قبل معیار خوبی و بدی فیلمها باید مردم شمرده میشدند. زیرا مردم عادلترین و بصیرترین و منصفترین داوران آثار هنریاند و هر اثری که مردم انتخاب کنند همیشه ماندگار بوده است و یادش از بین نرفته است. مسلما یک منتقد اشتباه میکند ولی ۱۰۰ مخاطب عام اشتباه نمیکنند. سالهاست با آثار عامه پسند و داستانگو و ایرانی- اسلامی مقابله میشود و نتیجه این است که الانه تعداد آثاری درخور و شایسته مردم با فرهنگ ایران نداریم و راهکاری هم برای نجات سینما وجود نداریم اما شاید بهترین راهگشای سینما، عمل به خواسته مردم باشد.
بدون دیدگاه