بهنام موحدان(پندار)| استاد حسن ناهید، بعد از زنده یاد استاد حسن کسائی شاخص ترین نوازنده نی تاریخ موسیقی چند هزارساله ایران است. وی موسیقیدانی بزرگ و نوازندهای سرشناس در موسیقی اصیل ایرانی است. او از معدود جریان سازان فکری و هنری در موسیقی ایرانی است که با هوش سرشار و دانش هنری و نبوغ موسیقایی کم نظیر خود شیوههای نوین و تکنیکهای خلاق در نی نوازی معاصر را بدعت گذاری نموده و حیاتی دوباره به این ساز کهن ایرانی بخشید. در حقیقت وی میراثدار مکتب هنری استاد بزرگ نی ایران حسن کسایی است.
گفتگوئی با ایشان پیرامون زندگی هنری، تحولات ساز نی و شخصیت و جایگاه استاد حسن کسائی در نی نوازی معاصر داشتیم که چیکده آن را در ادامه میخوانید:
شما نی را بطور آکادمیک و علمی در موسیقی اصیل ایرانی جایی دادید دراین باره توضیح بفرمایید؟
ساز نی در قدیم سازی تنها، مهجور و ناشناخته بود، لذا در این سالها نسبت به آن توجه ویژه داشتم و سالها برای شناساندن و معرفی آن زحمت کشیدم. سعی کردم با شیوهای علمی، ساز نی را از نو به نوعی بازآفرینی کنم، شیوهای که رنگ و بوی کهنگی و تکرار نداشته باشد. مثل این میماند که شما به فردی بگویید: دیوان حافظ را غزل غزل برای من بخوانید تا من آن را حفظ کنم! در اینصورت هم زمان زیادی طول میکشد، هم معلوم نیست آن شخص که میخواند دفعات سوم و چهارم هم مثل دفعه نخست بخواند و ممکن است در دفعات بعدی خوانش غزلیات نادرست و غیراصولی باشد و مفاهیم اشتباه منتقل شود. وقتی فرد سواد آکادمیک نداشته باشد در خوانش و فهم مفاهیم دچار اشتباه و سردرگمی میشود. بنابراین در موسیقی زمانی که شما نت را فرا گرفتید و به اصول و قواعد موسیقی آشنا شدید، آنگاه دارای سواد موسیقایی هستید و میتوانید به همراه خلاقیت و درک مطلب خود قطعات موسیقی را دقیق و باهارمونی و ارکستراسیون علمی اجرا کنید. لذا این مهم را یکی از مسئولیتهای هنری خود دانستم و بر آن شدم تا نی را بطور آکادمیک و علمی در موسیقی اصیل ایرانی تعریف نمایم.
اگر به گذشته برگردیم مجددا ساز نی را انتخاب میکنید؟
من اگر دوباره به این دنیا قدم بگذارم، باز موسیقی و ساز نی را انتخاب میکنم و با همه رنجها و سختیهایش همین راه را آغاز میکنم. «خوشبختی آن است که در پی زیبائیهای جهان باشی و خودت خالق زیبائی.» من وقتی ۱۰ سالم بود، صدای نی استاد کسائی را شنیدم، عاشق نی شدم و رفتم به دنبال این زیبائی و این شد سرآغاز خوشبختی من… من هرگز در این راه دنبال مطامع مادی و چیز خاصی نبودم؛ در آن زمان نه به دنبال نوازندگی در ارکستری بودم و نه کسب درآمد و پول و شهرت، این ساز را دوست داشتم و رفتم به دنبال فراگیری آن، صدای نی استاد کسائی مرا از لحاظ فکری زیر و رو کرد.
موسیقی اصیل ایرانی دارای پتانسیل و غنای فرهنگی و هنری بسیار وسیع و ژرفی است، از این رهگذر بضاعت آن را دارد که جایگزین موسیقی غرب گردد، اما چرا در چهار دهه اخیر موسیقیدانان ما این بضاعت را نداشتند که مفاهیم و غنای موسیقی ایرانی را آنطور که شایسته نام ایران است، استخراج و به جهانیان عرضه نمایند و از این منظر ادامه دهنده راه بزرگان موسیقی ایرانی باشند؟
موسیقی ایرانی در طی سالهای اخیر فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده است، شیرینیها و تلخیهای زیادی را به خود دیده، لذا عوامل متعددی باعث شد که موسیقی ایرانی پس از سه دهه طلائی در سالهای دهه ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ خورشیدی و ظهور چهرههای شاخص و ارائه آثار بی نظیر و برجسته هنری کم کم از مسیر اصلی خود خارج گردد. ترجیح میدهم صحبت در این خصوص را به صاحبنظران و تاریخ پژوهان واگذار نمایم. اما با تغییرات وسیع در ساختار اجتماعی و بنیاد خانوادهها و سلیقه مردم و نیز رشد روزافزون علم و تکنولوژی و ظهور مدرن ترین وسایل و تجهیزات ارتباطات جمعی، هنر و هنرمندان نیز تحت الشعاع قرار گرفتند و میان سنت و مدرنیته تضادها و تناقضهای مهمی پیش آمد و لذا جامعه سنتی ایرانی با چالشی جدی در مواجه با این تغییرات روبرو شد و این موضوع زمان را برای آفرینشهای هنری بدیع از ما گرفت.
در این شرایط آیا نقد به آفرینشهای هنرمندان نام آشنای موسیقی ایرانی جایز است؟
نقد اگر آگاهانه و درست بر مبنای شاخصهای هنری و اصول اخلاقی و هنری انجام گردد خوب و سازنده است و نیز اگر منتقد خود فردی متخصص و آگاه نسبت به چارچوبها و شاخصههای هنری باشد. در غیر این صورت اگر با غرض ورزی و نگاهی جانب دارانه بوده و سعی در اِعمال سلیقه باشد چیزی جز یک یادداشت فرمایشی نیست و ارزش علمی و اخلاقی ندارد و بر عکس نتایج و اثرات سوئی در اجتماع و در میان اهالی هنر خواهد داشت که فضای نفاق و دشمنی حاصل همین کج اندیشیها و فرافکنیهاست.
در حال حاضر توانایی ساز نی در جواب آوازها و سلونوازی در قطعات ارکسترال را چطور ارزیابی میکنید؟
ساز نی، سازی است بسیار توانا و با گستره وسیع موسیقایی که در ارکسترهای مختلف چه ایرانی و چه غربی هم میتواند خیلی قدرتمند و به زیبائی جواب آواز دهد و هم به عنوان تکنواز به اجرای قطعات موسیقی بپردازد. که این مهم بسته به مهارت و استعداد و دانش موسیقایی نوازنده نی هم دارد. افرادی که چنین شاخصههایی نداشته باشند یا نت بلد نیستند و یا موسیقی را علمی نیاموخته و کار نکردهاند. بنابراین هرگز نمیتوانند از تمام ظرفیت و پتانسیل ساز نی در ارکسترها بهره بگیرند. لذا رو به به اصطلاح نوآوریهای غیراصولی و حرکات نمایشی میآورند. شما کارهای ارکسترال استاد کسایی را بررسی کنید، ببینید به چه زیبائی و چقدر هنرمندانه ساز نی میدرخشد. خودِ من نیز نخستین شخصی بودم که ساز نی را رسما بطور آکادمیک وارد ارکسترهای موسیقی ایرانی کردم. پیش از افتتاح تلویزیون ملی کسی ساز نی را ندیده بود و بیشتر از طریق رادیو و سلونوازی استاد کسایی در برنامههای مختلف نوای آن را شنیده بودند. وقتی که تلویزیون ملی ایران افتتاح شد، من برای نخستین بار ساز نی را در ارکسترهای موسیقی ایرانی برای مردم رونمایی کردم و عموم مردم برای اولین بار این ساز را دیدند و با ساختار آن آشنا شدند.
کوک ساز نی برای اجرای دستگاهها و گوشههای مختلف در قطعات موسیقی چگونه است؟
ساز را عوض میکنیم. برای اجرای کلیه دستگاهها و گوشهها و ردیفهای موسیقی ایرانی ما سازهایی با طول و مختصات جداگانه طراحی شده که هر کدام با کوک متفاوت برای اجرای قطعات خاص میباشد. نی کوکهای گوناگونی از جمله؛ لا کوک، سل کوک، فا کوک دارد. کوک ساز نی از طول آن مشخص میشود. در ارکسترهای موسیقی به قطعهای که نواخته میشود بستگی دارد که در چه دستگاهی است؛ به عنوان مثال اگر قطعه در شور مییا سی اجرا میشود، باید با نی لا بنوازیم، اگر قطعه در شور لا و یا ر باشد، باید با نی سل کوک نواخته شود که یک پرده پائین تر از نی لا کوک است. اگر شور سل یا دو نواخته میشود باید نی را عوض کنیم و نی که دو پرده از نی لا کوک پائین تر است، استفاده کنیم. کوچکترین نی، نی لا کوک است و بزرگترین آن ر کوک است. من باز هم تأکید میکنم؛ نی سازی است گسترده با قابلیتهای تکنیکی بالا که با هر ارکستری سازگار است و میتواند قطعات را به زیبائی چه به عنوان سلو و چه جواب آواز و همراهی با ارکستر اجرا نماید. به عنوان مثال اجرای باله سیمرغ ساخته آقای چکناواریان که با ارکستری سمفونیک اجرا شد، نشان از تواناییهای بالای این ساز در اجرای قطعات و هماهنگی با دیگر سازها از جمله سازهای غربی دارد. البته نوازنده هم باید دارای توانایی و تبحر باشد و به ردیفهای موسیقی ایرانی و نیز اجرای درست تکنیکهای نوازندگی مسلط باشد. یا تصنیف وطن من از ساختههای آقای مشکاتیان در سه گاه لا کرون هست که با نی فا اجرا شده. این نکات مهمی است که همه نوازندههای نی اگر تصمیم به انجام کار حرفهای و ماندگاری در عرصه هنر دارند، باید به آن توجه و مدنظر داشته باشند، در غیر این صورت مجالی برای کار نخواهند داشت. آنها باید بدانند یک خواننده شور را از لا میخواند و خوانندهای دیگر مثل مرحوم بسطامی شور ر را هم میتوانست بخواند.
از آنجایی که نی در گروه سازهای بادی قرار دارد، بنابراین فراگیری تکنیکهای نوازندگی آن خاص و منحصر است. قدرت تنفس و چگونگی دمیدن یکی از این تکنیکهاست که نوازندگان باید آن را اصولی و علمی بیاموزند تا بتوانند قطعات موسیقی را با نی به درستی اجرا نمایند. لذا شما چه روشی برای باروری و آماده سازی یک هنرجوی نی برای نوازندگی این ساز مورد تایید شماست؟
بهترین روش، تمرین نتهای کشیده است. دم و بازدم خود را از دیافراگم انجام دهد و با تمرین نتهای کشیده تا آنجا که نفس دارد، سعی در ذخیره نفس و تقویت دیافراگم خود نماید.
– پس استاد از نظر شما بهترین روش اصولی برای نوازندهای که میخواهد تنفس خود را برای نوازندگی با ساز نی قوی نماید، تمرین نتهای کشیده است و متد خاص دیگری ندارد.
بله، منتهی در این راه تمرینها را طوری انجام دهد که به سلامتی ریههای خود آسیبی وارد نشود. افراط و تفریط و اِعمال شیوههای نادرست در فراگیری و تمرین ساز نی ممکن است در ادامه نوازنده را از یادگیری باز دارد.
– ساز نی نیز همچون ساز سنتور دارای یک محدودیتهای ملودیک و فنی است، از جمله آنکه همه نتها و قطعات موسیقی را نمیتوان با آن به اجرا گذاشت خصوصا در ارکسترها، در خصوص ساز سنتور استاد دهلوی با ابداع سنتور کروماتیک و کروماتیک باس توانست تا حدودی این مشکل را حل نماید. این مورد در ساز نی به چه صورت است؟ کمی توضیح میفرمائید.
در خصوص ساز نی، ما با تعویض ساز قادر هستیم تمام قطعات موسیقایی، چه ایرانی و چه حتی غربی مثل باله سیمرغ آقای چکناواریان که با ارکستری سمفونیک نواخته شد را اجرا کنیم. ما نیهایی با ساختار و کوکهای متفاوتی داریم که هر کدام مناسب برای اجرای قطعات موسیقی خاص خود هستند و تمام نوازندگان حرفهای به این مهم آگاه هستند. اما اضافه کردن کلید به نی یک کار اشتباه و غیراصولی است. به قول استاد حسن کسائی؛ «کلید به درد قفل میخورد» سالها پیش در سال ۱۳۳۹ من این کار را انجام دادم. در آن سال آقای دهلوی برای استفاده از ساز نی در ارکستر به من پیشنهاد دادند و مرا به استاد ابراهیم قنبری مهر معرفی نمودند که ایشان هم یک کلید به ساز اضافه کردند. اما وقتی با این ساز نواختم دیدم دیگر این ساز، ساز نی نیست. بنابراین از همان نی هفت بند اصیل ایرانی استفاده میکنم.
– استاد با توجه به پیشرفت موسیقی کلاسیک غرب و تغییر و تحولات در سازهای غربی و ظهور سازهای جدید، به شرطی که به هویت و اصالت سازهای ایرانی لطمهای وارد نشود، آیا با تکامل ساختار فیزیکی سازهای اصیل ایرانی موافق هستید؟
نه، اصلا موافق نیستم و معتقدم همین نی هفت بند اصیل ما با همین ساختار، عالی و کامل است و نیازی به تغییر در آن نیست. به این دلیل که به عنوان مثال من با ساز نی باله سیمرغ اثر آقای چکناواریان را اجرا کردم که یک اثر سمفونیک و غیر ایرانی ست. این بسته به قدرت نوازندگی و خلاقیت هنری نوازنده دارد.
– برخی از نوازندگانی که کارنامه و سابقه درخشانی نیز در نی نوازی ندارند خود را صاحب سبک میدانند، در خصوص پیامدهای این مورد در موسیقی ایرانی و نی نوازی معاصر چه نظری دارید؟
ما در نی نوازی معاصر نوازندگان برجسته، زیاد نداریم، به دلیل اینکه ساز نی، ساز مشکلی هست و هر کسی توانایی آن را ندارد که در مختصات کامل به نواختن ساز نی بپردازد. منتهی ما نباید به هر کسی بگوئیم «استاد»، یک استاد موسیقی دارای شاخصههای مشخصی از جمله؛ دارا بودن حداقل ۴۰ سال سابقه تدریس و آموزش و آفرینش موسیقایی است. داشتن حداقل ۲۰ اثر شاخص و برجسته هنری، تحصیلات آکادمیک و علمی، داشتن تاییدیه از یک استاد بزرگ، اینها برخی از شاخصههای یک استاد برجسته است. از نظر من در نی نوازی معاصر ایران استاد حسن کسایی یگانه استاد نی ایران است. شاخص نی نوازی ما استاد حسن کسائی ست. حال اگر بعضیها برای خود شیوه و سبکی درست کرده اند و بر اساس آن کار میکنند، سلیقه خودشان است. اما وقتی خارج از اصول و معیارهای هنری به فعالیت بپردازند کارشان نه ماندگار خواهد بود نه ارزش هنری خواهد داشت. این روشهای غلط به موسیقی ما آسیب میرساند اما نمیتواند آثار شاخص و میراث بزرگان ما را تحت الشعاع خویش قرار دهد.
– به نظرتان استاد کسایی در تاریخ نی نوازی ایران چه جایگاهی دارند؟
من نهایت زیبایی و خلاقیت هنری نی نوازی را در صدای نی استاد کسایی میدانم. نی تمییز و خوب و خوش صدا آن نی است که استاد کسایی مینواخت، صدای نی بقیه نوازندهها صاف نبوده و اغلب همراه با پارازیت است. استاد کسایی معجزه گر ساز نی است، کارش به معجزه بیشتر شبیه است تا نوازندگی، هنوز کاری به قدرت و ارجمندی آثار استاد کسایی من تا به امروز نه دیدم و نه شنیدم. از یک چوب ساده با شش سوارخ والاترین اصوات موسیقی را استخراج میکرد. هر کسی که بعد از استاد کسایی وارد عرصه نی نوازی ایران شد به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر مکتب ایشان قرار گرفت و تمام آثاری که ارائه شد، آن کیفیت هنری و خلاقیت و تکنیکال بودن آثار استاد کسایی را ندارد.
بدون دیدگاه