بهنام صفاریان در گفتگو با «هنرمند»| بهنام صفاریان خوانندهی سالهای دور و مدیر شرکت تولید و پخش آوای سگال پارس یکی از موفقترین خوانندهها در ژانر خود بود.این روزها بیشتر مشغول تهیه کنندگی است و تقریبا خوانندگی را کنار گذاشته. بهنام صفاریان که به همراه برادرش بهروز صفاریان میتوانستند بهترین زوج هنریایران را تشکیل دهند ازاین کار صرف نظر کرده و ترجیح داده در عرصه دیگری از موسیقی به فعالیت بپردازد در یک غروب دل انگیز تابستانی به سراغ بهنام صفاریان رفتیم تا علت این امر را جویا شویم؛ این شما واین هم گلایههای آقای صفاریان:
آقای صفاریان شما یکی از موفقترین خوانندههای زمان خود و در سبکی نو بودید چرا یکباره از خوانندگی کنار کشیدید؟
ببینید دورهای که آن اتفاق افتاد و مردم لطف داشتند و لطف خدا هم شامل حال من شد و کارهای من مورد توجه قرار گرفت در واقع دیگر بن بست موسیقی بود، یعنی یک آلبوم منتشر میشد مردم هم استقبال میکردند و خوششان هم میآمد، کلی هم تعریف میکردند ولی نهایتا این موفقیت آخر ماجرا بود و ما راه دیگری پیش رو نداشتیم، نه کنسرتی برگزار میشد، نه برنامه ارگانیای بود، بعد آلبوم دیگر هیچ چیز نبود. بنابراین کمی بیهدف بودیم. چون آن زمان آلبومها فروش داشتند سود آلبوم قاعدتا به تهیه کننده آلبوم میرسید، این یکی از زوایایی بود که باعث دلسردی من شد و بعد اینکه کلا بحث موسیقی عوض شد با ورود اینترنت و ماهواره و ورود یکسری خوانندههای اینترنتی و ماهوارهای، حضوراین خوانندگان باعث شد ما خوانندههای نسل اول و دوم موسیقی دیده نشویم و اینها در واقع ما را از روی اسب به پایین انداختند و خودشان شروع به یکه تازی کردند و همچنان هم همینطور در حال یکه تازی هستند و نه میگذارند کسی از قدیمیها دوباره وارد موسیقی شود و نه میگذارند آدم جدیدی وارد این مارکت شود، یعنی از سال ۸۶ – ۸۷ همان خوانندههایی که بودند، همچنان هستند و من فکر میکنم حالا حالا هم قصد پایین آمدن از این مرکب را نداشته باشند. یک جنبه دیگر ماجرا هم این بود که من ازهمان اول درگیر کارهای تولید و پشت صحنه بودم از آلبوم شادمهر بگیرید تا آلبوم خودم و سایر دوستان بعد با تاسیس یک شرکت فرهنگی – هنریاین کار بیشتر وقتم را گرفت و بهاین ترتیب من همینطور عقب میافتادم و در ذهنم هم نبود که بخواهم آلبومی تولید کنم چون میدیدم فایدهای ندارد. ولی کنسرتها باز شد همان دوستانی که ممنوع الکار بودند با دادن تعهد به ارشاد و در واقع امضای توبه نامه مجوز کنسرتهایشان را گرفتند و شروع به برگزاری کنسرت کردند تا همین الان ولی من و امثال من و سعید شهروز و مرحوم ناصر عبداللهی و علیرضا عصار و خیلی دیگر از دوستان نتوانستیم با این بچهها وارد سیستم بشویم چون اصلا سطح کاریمان هم با هم فرق داشت آنها چیزی برای از دست دادن نداشتند ولی ما یه پیشینهای داشتیم که مردم از ما انتظار نداشتند هر چیزی را بخوانیم از طرفی هم من درگیر شرکت شدم و فعالیتم را در بخش تهیه و تولید گذاشتم و هم زمان فعالیت پیگیر و مستمر دارم با سازمان صدا و سیما در بخش موسیقی صدا و سیما و هم وزارت ارشاد یعنی هم زمان با هر دو نهاد در حال همکاری هستم؛ ولی در پس ذهنم خوانندگی و کار هنری خودم هنوز در جایگاه اول است و من در اولین فرصت با تمام قوا سعی میکنم که برگردم شاید خیلیها فکر کنند من کناره گرفتهام اما اینطور نیست اما همهاین حرفهای من برمیگردد به شرایط. الان موسیقی بااین وضعی که پیش میرود کاملا بن بست موسیقی است. یعنی ما الان در موسیقی هیچ درآمدی نداریم که چرخی، بچرخد. شما در نظر بگیرید فردی آلبومی را تهیه میکند با کیفیت و قیمت متوسط ۱۵۰ میلیون تومان اکثر هم جوان هستند و این هزینه را خانواده باید پرداخت کنداین آلبوم راتهیه و تولید میشود و حالا دغدغههای مجوز گرفتن آلبوم را هم حساب کنید بعد از آن میرود برای پخش؛ این دوستان با ذهنیتی که از قبل و از آلبومهای ما داشتند میروند برای پخش به امید آنکه تهیه کننده آلبومشان را میخرد؛ اما موقعی که در مقابل پخش کننده مینشینند با یک بحران جدید رو برو میشوند و به ویگویند برای تولید ۱۰۰ هزار نسخه باید ۱۵۰ میلیون تومان پرداخت کنی تا ما آلبومت را پخش کنیم. خوب آدمیکه همان مبلغ تولید را هم به زور تهیه کرده بااین وضع به پخش که میرسد زمین میخورد. الان آلبومهای زیادی هستند که مجوز مرکز موسیقی وزارت ارشاد را گرفتهاند اما آلبوم رفته است در کشوی میز خوانندهاش یا در بهترین حالتاین آلبوم را به صورت تک آهنگ، تک آهنگ در اختیار سایتهای پخش کننده موسیقی قرار میدهند. یعنی درآمدی برایاین بنده خدا نداشته و مبلغی هم که برای تولید هزینه کرده بود بر باد رفت. اینجا میشود بن بست آلبوم؛ در حالت دیگر فرض بگیریم طرف دستش باز است و پول پخش را هم میدهد، کارش هم پخش میشود و خوشبینانه با استقبال مواجه میشود و تهیه کنندهای هم برای کنسرت با او قرارداد میبندد حالا میخواهد کنسرت بگذارد. من چون کنسرت هم برگزار میکنم به تماماین اوضاع واقفم که خدمتتان عرض میکنم. حالا کنسرت هم دردسرهای خودش را دارد، سالن آنقدر قیمت را گران میگیرد که هیچ سودی ته کنسرت نمیماند، شما فرض بفرمایید شبی ۶۰ تا ۶۵ میلیون تومان هزینه اجاره سالن میلاد نمایشگاه است، بعد پنجشنبه و جمعه و ایام تعطیل ۸۰ الی ۸۵ میلیون. یعنی سود آن ۲۰۰ – ۳۰۰ عدد بلیطی که به خاطر آخر هفته بودن بیشتر به فروش میرود را نمایشگاه میگیرد، در واقع نمیگذارند پولی برود در جیب خواننده یا تهیه کننده. حالا به غیر از سالن آپشنهای دیگری هم هست مثل گروه ارکستر، خود خوانندهها قیمتهای بالایی دریافت میکنند و… یعنی یک تهیه کننده بخواهد یک شب کنسرت برگزار کند در نرمال ترین حالت باید ۲۱۰ میلیون تومان هزینه کند. با تبلیغات و سالن و گروه ارکستر و خواننده و پول پلیس اماکن بخاطر قراردادی که برای برقراری امنینت آن شب میبندیم و ۵ %های ایران کنسرت و حالا تمام مخارج دیگر حدود ۲۰۰ میلیون تومان هزینه دارد یعنی تهیه کننده اگر ۲۰۰ میلیون تومان بلیت بفروشد تازه میشود صفر و حالا تنها راه درآمد از کنسرت پیدا کردن اسپانسر است، یک نمونه به طور کمپانیایکس اسپانسر کنسرت ایگرگ شده بود حالا از آن کنسرت شاید چیزی در جیب تهیه کننده باقی مانده باشد اما بقیه یر به یر که میکنند، تازه خدا را شکر میکنند. این هم وضعیت کنسرتهایمان. یعنی نمیشود کهاین چرخه، بچرخد. وضیعت آلبوم که به آن شکل است وضعیت کنسرتهایمان هم از این طرف به شکل دیگریست، خوب تهیه کننده وقتی ببیند برایش سودی ندارد از کار کناره میگیرد و سرمایهاش را در شغل دیگری که سود دهی داشته باشد صرف میکند. بنابراین باید بدانیم که بازار موسیقی ما مریض است. یک زمانیاینگونه نبود هم آلبوم سود داشت، هم کنسرت سود داشت آن وقت هم خواننده سود میبرد هم تهیه کننده هم نوازنده و هم همهی کسانی که به نوعی در این راستا زحمت میکشیدند. الان همه دارند پولشان را میگیرند ولی وقتی تهیه کننده سود نکند آنها در واقع دارند زیاد میگیرند هر چند حقشان است ولی وقتی سودی به تهیه کننده نرسد هر مبلغی که پرداخت شود زیاد است و من ماندهام که بااین وضع چطور هر شب دارند کنسرت میگذارند یعنی راضی هستند واقعا؟ چون همگی دوستان من هستند و قطعا آنها هم همین اعداد و ارقام و پرداخت میکنند. مگر اینکه اسپانسر وارد شود و از نظر من این اتفاقاتی که در حال وقوع است برای موسیقی این اصلا خوب نیست. چون باعث یکسری ناهنجاریها شده است یکسری ناهنجاری دیگر را هم در پی خواهد داشت که شما هم دارید میبینید و یک سری اتفاقاتی که واقعا خوشایند نیست.
این بسیار عجیب است که به خاطر مسائل مطرح شده شما در حالی که یکی از نوابغ آهنگسازی و تنظیم کنندههای ایران را در کنار خود داشتید به طور کامل از خوانندگی جدا شوید؟
من آن چیزی که ایدهآلم بود را ندیدم و دورنمایم خوب نبود و اینکه خودم را مشغول کار دیگری کردم آمدم در نشر و تولید و اجرا و کنسرت واین داستانها بلکه در مدتی که من مشغول این کارها هستم اوضاع بهتر شود ولی دیدم اصلا روز به روز همه چیز دارد بدتر میشود.
دیگر قصد انتشار آلبوم یا حتی تک آهنگ را هم ندارید؟
تک آهنگ که شاید، من که خودم دوست دارم آلبوم منتشر کنم و خیلی بیشتر میپسندم به دلیل اینکه آلبوم یک شناسنامه برای آدم میشود، یک کارنامه محسوب میشود برای هنرمند، من چندان تک ترک به دلم نمینشیند، چرا حالا اگر آدم یک آلبوم منتشر کند در کنارش ۲ تا تک آهنگ هم پخش کند آنطور خوب است. ولی دور نمای من آلبوم است نه تک آهنگ. شرایط واقعا نا به هنجاری است و همه اینها به خاطر همین بحث کنسرت است یک قلم همین عدد و رقم اجارهی سالن به اندازهای بالاست باقی هزینهها به قدری بالا رفته، وقتی به نمایشگاه اعتراض میکنیم مسئولش میگوید: من متولی هنر نیستم شما نمیخواهی سالن را استفاده نکن ما سالن را میدهیم به یک همایش یا یک برنامه دیگر پولمان را میگیریم. در صورتی که شما حساب کنید کجا برای ۶ ساعت سالن ۸۰ میلیون میگیرند؟ آخر چرا بایداین مبلغ باشد تازهاین فقط پول سالن است از هزینههای اطراف نگویم بهتر است هر چراغی که روشن میشود باید پول بدهی، شما فکر کنید بخار هر یک باری که اسپری میشود ۳۰۰ هزار تومان هزینه دارد. یعنی باید شب کنسرت یک دسته تراول در جیبت باشد و همینطور هزینه پرداخت کنی. اینا همش باعث میشود آدم دلسرد شود. من واقعا آرزو میکنم درآینده نزدیک یک سالن استانداردی داشته باشیم با قیمت مناسب، اتفاقهای خوبی برای موسیقی بیفتد، اوضاع موسیقی سر و سامان بگیرد، یک کانال روی ستاپ باکس داشته باشیم مثل شبکههایی که به طور مداوم موسیقی پخش میکنند این شبکه هم صبح تا شب کلیپ پخش بکند از بچههای مجاز. ما حداقل امیدوار باشیم کاری را که انجام میدهیم نتیجهای دارد مثلا میتوانیم کلیپهای مجازمان را ببینیم، موسیقیمان شنیده میشود یا هر نوع کاری از این دست که به ارتقای موسیقی کمک کند. مجلات خیلی مهم هستند، ولی الان هر هنرمندی یک پیج شخصی دارد که طرفدارانش میتوانند از آن طریق همه کاریش را پیگیری کنند، قیمت مجالات بالا رفته، آنها هم متاسفانه تیراژهایشان پایین آمده که آن هم بحث جداگانه خود را دارد و مجلات هم گرفتاریهای خاص خودشان را دارند. همانطور که گفتم متاسفانه در بخش تبلیغات ضعیف هستیم، در بخش اجرا، در بخش تولید و…. همه چیز الان یک مقدار سردرگم است ولی خوب ما که عشق به موسیقی داریم باید ادامه بدهیم راه دیگری نداریم.
با این اوصاف چطور هنوز شما بر روی تهیه کنندگی پافشاری میکنید؟
باور کنید که من اصلا روی تهیه کنندگی پافشاری نمیکنم ؛ اتفاقا چند روز پیش با آقای رجب پور یک جلسه خصوصی داشتیم و من آنجا هم گفتم که واقعا ناراضی هستم و ایشان هم کاملا حرف من را قبول کردند. مسئله اینجاس همه فکر میکنند من نوعی که تهیه کننده هستم دارم شبی ۱۰۰ میلیون در جیبم میگذارم و میگویند آقا شما که شبی آنقدر درآمد داری ۲ میلیون تومانش را هم به ما بده؛ یعنی دیدگاه دیگران به یک تهیه کننده هر اجرا ۱۰۰ میلیون سود درآوردن است ولی به خدا قسم که به این شکل نیست بنابراین آدم باید از یک تریبونی حرف بزند و مسائل را باز کند شاید کمی مراعات حال ما را هم بکنند الان نمایشگاه هر شب این مبلغ را میگیرد درست نیست، شما حساب کنید اداره مالیات از بخش فرهنگی مالیات نمیگیرد نشریات مالیات ندارند و دیگر بخشهای فرهنگی هنری نیز به همین شکل است همه مراعات بخش فرهنگی هنری را میکنند آن وقت نمایشگاه بین المللی هزینه بالایی برای سااجاره سالن از ما میگیرد.
شاید به علت تک محوری بودن سالن میلاد برای اجراهای پاپ سالن را بهاین قیمتهای گزاف اجاره میدهند؟
بله دقیقا همینطور است چون نمایشگاه تنها سالنی است که همه سراغش میروند این قیمتها را میگیرند، متاسفانه الان برج میلاد را هم به بخش پاپ نمیدهند و فقط به بخش سنتی اجاره میدهند؛ اگر برج بود و سالن میلاد هم بود حداقل از انحصاری بودن در میآمد و شاید کمی قیمتها شکسته میشد. الان یکی از معضلات ما تاریخ گرفتن برای کنسرتهاست، ما مجبوریم که از ۶ ماه قبل از کنسرت تاریخهایمان را رزرو کنیم، بعد شما در نظر بگیرید به خوانندههای برند پنجشنبه جمعهها را میدهند ولی به خوانندهایی که تازه کارتر هستند دقیقا بر عکس به آنها وسط هفته تاریخ میدهند. من این را میگویم که خواننده که تازه کار است را تاریخهایش را طوری تنظیم کنید که پنج شنبه جمعه بیفتد شاید چند نفر بیشتر بلیت خریدند و با کارهای اوآشنا شدند بدین ترتیب آن خوانندهای که کمتر شناخته شده هم جا میافتد، خوانندهای که شناخته شده است هر روزی از ایام هفته باشد جا افتاده و طرفدارهایش او را حمایت میکنند و به عشق خوانندهی مورد علاقهشان کنسرت را میآیند، میگویند نه شرکتهایی که بیشتر خواننده دارند قطعا قویتر هستند بنابراین آخر هفتهها برای آنهاست و شرکتی که یک یا دو خواننده دارد دیگر روزهای هفته تازه اگر تاریخ بهشان برسد.
اگر الان شخصی به شما مراجعه کند که صدای خوب و استانداردی داشته باشد ولی شناخته شده نباشد، شما به عنوان تهیه کننده حاضرید روی صدای آن شخص سرمایه گذاری کنید؟
به هیچ عنوان. شما الان در نظر بگیرید ۱۰ – ۱۵ تا خواننده درجه یک به من مراجعه کردند، با همهایشان هم ارتباط دارم، بسیار هنرمندان خوبی هستند ولی متاسفانه هیچ کاری برایشان نمیشود کرد، همهاین معضلات را برایایشان توضیح دادم و آنها هم کاملا منطقی قبول کرند. گفتم اگراین اتفاق بیفتد نه برای شما درآمد دارد نه برای من، اکثرا هم هنرمندانی که به ما مراجعه میکنند از نظر مالی در قشر متوسط و متوسط رو به پایین هستند. حالا از هر یک میلیون نفر یک نفر پیدا میشود که میلیاردر است و صدای بسیار خوبی هم دارد، ولی اکثرا خانوادههای متوسط اجتماع هستند و یا متوسط رو به پایین؛ چه نوازندههایمان، چه خوانندههایمان از نظر مالی خیلی آدمهای قویای نیستند.
یعنی شما به دلیل سود تهیه کنندگی نبود که از خوانندگی کناره گرفتید و وارد عرصه تهیه کنندگی شدید؟
خیر، اصلا… اولا این شغل من هست و به این کار عشق دارم، دوست داشتم ببینماین سوی بازار چه خبرهایی است و برایم خیلی جالب بود کهاین سمت بازار اصلا آدمهای متفاوتی را دیدم یعنی ما در بخش تولید استودیو، آهنگسازی، تنظیم نوازندگی یک فضا و اتمسفر دیگری داریم، وقتی وارد بخش کنسرت میشویم بحث کاملا فرق میکند. مثل تجارت خانه است، دیگر از بحث هنری واین ماجراها خبری نیست دراین سمت یک بخش بازاری فول بیزینس است. بخش تولید تا قبل از پخش با این سمت که پخش و برگزاری کنسرت هست داستان کاملا متفاوت است؛ و هنرمندان خیلی در ذوقشان میخورد، مثلا من میشناسم کسانی را که پدرشان فرضا یک زمین داشته و این پدر زمینش را میفروشد برای فرزندش آلبوم جمع میکند به امید اینکه پسرش خواننده شود بعد تازه وقتی به بخش، پخش میرسید میبیند باید ۱۵۰ میلیون تومان آنجا هزینه پرداخت کند. بعد اگر کار طرف بگیرد میرسد به بخش کنسرت و سایر هزینهها و خیلی مسائل دیگر، اگر هم نگیرد که دیگر هیچ، طرف باید با کار خداحافظی کند.
قبل از ماه مبارک رمضان برای آقای ابراهیمی کنسرت برگزار کردید ؛ ازاین اجرا چقدر راضی بودید و اصلا چه المانهایی باعث شد تا شما میثم ابراهیمی را برای سرمایه گذاری انتخاب کنید.
آشنایی من و آقای ابراهیمی توسط یکی از دوستان مشترکمان صورت گرفت، آمدند جلسهای گذاشتیم صحبت کردیم در مورد بحث کنسرتهای تهرانشان و باایشان به توافق رسیدیم، قرار داد بستیم الان هم مشغول کار هستیم، خدا را شکر با اینکه میثم تازه وارد سیستم کنسرت شده است ولی من راضی هستم هم از اجراهایشان هم اینکه تقاضای مردم بابت کنسرت ایشان زیاد بوده است. من خودم برای کنسرت اول آقای ابراهیمیکه پارسال استرس داشتم ولی دیدم طرفدارهای خوب و خاص خودشان را دارند. خودشان هم انسان واقعا خوب، مهربان، متین، خوش قلبی، هستند من خودم آقای ابراهیمی را هم واقعا دوست دارم و خدا را شکر همکاری خوبی را با هم داریم انجام میدهیم. حالا به امید خدا برای مرداد یا شهریور هم اجرا خواهیم داشت.
در حال حاضر به غیر از میثم ابراهیمی با چه خوانندههای دیگری به عنوان تهیه کننده همکاری دارید؟
چند خوانندهی جدید هستند که ما در بخش تولید و مرکز موسیقی صدا و سیما بیشتر با دوستان هم کاری داریم، اسامیشان خیلی شناخته شده نیست آقای پژمان میرمبین، پاشا مقدم پناه و آقای محسن آصف (که البته فکر میکنمایشان را بشناسید)
برنامهتان برای ماههای آتی و پیش رو چیست؟
برای ماههای بعدی حقیقتا من یک برنامه تلویزیونی دارم میسازم برای شبکه نسیم که شدیدا درگیر آن هستم در حال حاضر، که یک مسابقه هست ولی چون سوپرایز هست الان در موردش بیشتر ازاین صحبت نمیکنم و حتی نمیگویم موضوع آن چیست، انشاا… به موقع اعلام میکنم و بیشتر در موردش صحبت میکنم، دیگر اینکه کنسرتهای میثم ابراهیمی را برگزار خواهیم کرد، و بعد اینکه اگر خدا بخواهد کارهای خودم را هم به آهستگی شروع خواهم کرد.
آیا ممکن است روزی دوباره بهنام صفاریان را در مقام خواننده ببینیم؟
من خودم این موضوع را دوست دارم و خواستهی قلبیام هم همین است، انشاا… که فضایی پیش بیاید که من بتوانم برگردم به همان جایگاه خوانندگی، چون واقعا یکی از علاقم هست، موسیقی، ورزش ( منظورم از ورزش فیزکی بدن است) و اتومبیل رانی، این ۳ رشتهای است که من نزدیک بیست و خوردهای سال است که دارم در آنها فعالیت میکنم و واقعا این ۳ رشته را دوست دارم و دوست ندارم هرگز از آنها جدا شوم، حالا در بخش موسیقی ممکن است در قسمت خوانندگی فعالیت نکرده باشم ولی در قسمتهای دیگر همیشه بودم، چون نمیتوانم از دنیای موسیقی جدا شوم چون عشق من است، اتومبیل هم به همین صورت واقعا عاشقش هستم و حالا بحثهای دیگر ولی من تمام تلاشم را میکنم برگردم، یعنی همان بهنام صفاریان سال ۸۰ که با آلبوم دو رنگی حرکت خوبی در موسیقی انجام داد به همین زودی به بازار خوانندگی برگردانم.
خواستهی شما از مردم چه به عنوان تهیه کننده و چه به عنوان هنرمند در جهت اعتلای فرهنگ موسیقی چیست؟
در بخش تولید که ما هر چیزی بگوییم هیچ کس گوش نمیدهد، این که ما هر چه بگوییم نسخه اصلی را تهیه کنید نهایتا کارها میرود روی سایتها و دانلود و فلش مموری و داخل ماشینها است، این روالی است که در جامعه داریم طی میکنیم. یعنی اولین نسخه آلبوم که آمد بیرون این سیر شروع میشود، پخش کننده وقتی سودی نداشته باشد آلبوم را از خواننده نمیخرند. در واقعاین خود مردم هستند که بزرگترین لطمه را به هنر میزنند، متاسفانه اولین نسخهی یک آلبوم که منتشر میشود سریعا آپلود میشود روی سایتها و مردم هم آلبوم را دانلود میکنند و دیگر هیچ کس صاحب آن آلبوم نیست. دراین بخش از مردم خواهش میکنم که آلبومها را دانلود نکنند و نسخه اصلی آن را بخرند.
دوست داریم کلام آخر این مصاحبه حرف دل بهنام صفاریان باشد.
حرف خاص دیگری ندارم، همان حرفهایی بود که گفتم، فقط امیدوارم موسیقی از این بن بست بیرون بیاید، ما یک زمانی به فکراین بودیم که موسیقیمان را صادر کنیم، میخواستیم مثل تُرک، مثل موسیقی عرب، موسیقیایرانی را هم چه در بخش پاپ، چه در بخش سنتی توسعه بدهیم، در بهترین استودیوهای ترکیه کارهایمان را ضبط کردیم، آلبوم شبه را در بهترین استودیوهای امارات متحده ضبط کردیم؛ حتی خیلی اتفاقات دیگرپیش آوردیم، در جشنوارههای مختلف در خاورمیانه و جشنوارههای مختلف کشورهای همجوار آلبوم را شرکت دادیم ولی برگشتیم ایران دیدیم نه اصلا سلیقه مردم و یک سری داستانهای دیگه یک شکل دیگری شده است، یک سری اتفاقات دیگری دارد میافتد که اصلا موسیقی دارد به بیراهه میرود، و کسی از ما حمایت نمیکند ؛ الان موسیقی تُرک و عرب و هند را همه میشنوند خب موسیقیایرانی را چرا نمیشناسند، ما باید موسیقیمان را هم صادر کنیم الان خیلی از سازهای ما را، دستگاههای آوازی ما را، به عنوان موسیقی ترک و عرب و هند و … میشناسند ولی مال ماست منتها چون موسیقی ما به طور جدی مطرح نشده ولی ما باید موسیقیمان را هم مثل نفت و غیره صادر میکنیم چوناین فرهنگمان است. چطور آنها موسیقیشان را به ما تحمیل میکنند، هر کجا میروی موسیقی تُرک و هند و عربی هست ولی خارج از کشور موسیقیایرانی را نمیشنوید و این خیلی بد است، امیدوارم ما هم بتوانیم موسیقی مان صادر کنیم واین افتخاری برای من و تمامایرانیها باشد.
بدون دیدگاه