مریم ناظران| حامد محمودزاده مقلب به حامد همایون جوان شیرازی که یک سالی است صداش را در کوچه و باز میشنویم. حامد که به تازگی اولین آلبوم خودش به نام «دوباره عشق »را رونمایی کرد، قرار است برای اولین بار در قالب سی و دومین جشنواره موسیقی فجر به روی صحنه برود. حضوری که همه را شگفت زده کرد و کمتر از هشت ساعت تمام بلیتهای چهار سانسش به فروش رفته است. حامد تمام موفقیتش را در گرو حرفها و حمایت محسن رجبپور مدیریت شرکت ترانه شرقی میداند معتقد است هنرمند باید کار هنریاش را انجام دهد و کاراقتصادی و مخاطب شناسی را بر عهده تهیهکننده بگذارد تا مسیر موفقی را پیش طی کند. نکته قابل تامل در صدای حامد لحن منحصر به فردش است که او را از بسیاری متمایز میکند. البته او کار بزرگ دیگری هم در عرصه پاسداری از زبان فارسی کرده و آن هم استفاده از کلمات فراموش شده و از لحن اشعار شعرای کلاسیک ایرانی است که در دراز مدت اثر خود را در جامعه و نسل جوان خواهد گذاشت. به بهانه اولین اجرای کنسرت و رونمایی از آلبوم «دوباره عشق» با او و محسن رجبپور گفتگویی مفصلی داشتیم که در ادامه میخوانید:
جناب همایون با توجه به اینکه در خانواده تحصیل کردهای بزرگ شدهاید و برادر بزرگ شما هم نابغه ریاضی هستند، هیچ وقت خانوادهتان شما را منع نکردهاند از اینکه به سمت موسیقی به صورت حرفهای نروید و به صورت سرگرمی آن را دنبال کنید؟
من در خانوادهای بزرگ شدم که یک ارثی از صدا وجود داشته است و پدرم صدای خوبی دارند؛ اما در هر صورت هیچ وقت به صورت حرفهای هیچکدام از اعضای خانواده من موسیقی را دنبال نکردند. اما این که منعی وجود داشته باشد نه، و من از لحاظ درسی جزء رتبههای ممتاز بودم و خانواده همیشه دنبال این بودند که من استاد دانشگاه باشم ولی تا یک حدی که دیدند من خیلی جدی هستم و از دوره دبیرستان آموزشگاه میرفتم و در شیراز هم موسیقی از لحاظ سطح آموزشگاهی خیلی رونق دارد به خاطر اینکه من علاقه داشتند من را تشویق هم کردند.
شما در یک برههای موسیقی کلاسیک را تمرین کردهاید و روی نتهای آواز ایرانی هم کار کردهاید ولی چرا به سمت پاپ کشیده شدهاید و همان روال را طی نکردهاید؟
من موسیقی را مانند خیلی افراد دیگری که وارد عرصه موسیقی بهطور حرفهای میشوند با مبانی موسیقی شروع کردم یعنی تئوری سلفژ را آموختم و بعضی وقتها چند قطعه کلاسیک تمرین میکردم که دیدم از لحاظ روحی خیلی آن را دوست ندارم. بنابراین دوست داشتم که پاپ کار کنم.
تحصیلات آکادمیک را چقدر در موفقیت یک هنرمند موثر میدانید؟
مهمترین فاکتوری که من اعتقاد قلبی به آن دارم این است که اول از همه خدا باید یک چیزی را برای انسان بخواهد و بعد از آن خودش است. کسی که اطلاعاتی در مورد موسیقی دارد و درس موسیقی خوانده است به واسطه گستره تعداد انتخابهای بهتری هم میتواند انجام دهد. یک بخش موسیقی، احساس است که از آکادمیک بالاتر است و باید حال و هوایی خوبی موقع ساخت موسیقی داشته باشیم. موسیقی مانند یک اقیانوس است که انتها ندارد. آنقدر میتواند وسیع و قدرتمند باشد که دنیا را بگیرد و اینکه یک قطعه موسیقی میتواند دنیا را فتح کند و این میتواند حتی از سادگی آن باشد و قطعاً بخش آکادمیک خیلی کمک کننده است. ولی این گونه نیست که اگر کسی موفق شده، حتماً آکادمیک کار کرده است!! هیچ سوپراستار بزرگ دنیا، فارغالتحصیل دانشگاه موسیقی نیست، شاید باشد ولی انگشتشمار هستند، بیشتر آن حالی است که انسان خودش دارد.
به عنوان یک موزیسین چقدر از کارهایی که ساختهاید را تا به اکنون راضی بودهاید؟
من یک تفکر دیگری نسبت به موسیقی داشتم، به واسطه این که اهل شیراز هستم و تا دوسال پیش هم در شیراز زندگی میکردم، نگاه شهر ما به به موسیقی به شدت آکادمیک است و پا فراتر از چهارچوبها گذاشتن بسیار سخت است و روزی که من اینجا آمدم و صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم که یک کاری را انجام دهیم، این جرأت به من داده شد که پا را فراتر از چهار چوبها بگذارم و منظورم این است که لحن بیاورم. لحنی که تا به حال کسی راجع به آن نخوانده است و از کلامهایی استفاده کنیم که تا الان کمتر استفاده شده است و جایی دست بگذاریم که کمتر کسی سراغ آن رفته است و جایی که همه آه و ناله میکنند، ما سعی کردیم کمی مثبت نگاه کنیم و کمی جامعه را خوشحال کنیم و راجع به خدا حرف بزنیم که خدا هست و کنار هم باشید و دست به دست هم دهید و اگر نگاه کنید کار ما یک اتحاد جامعه و یک مهربانی در آن است. ما سعی کردیم بیشتر به سراغ این چیزها برویم و اینکه من چقدر از ساختن قطعات راضی هستم این است که من هیچ وقت از خودم راضی نیستم و حس میکنم باید خیلی بهتر از این شوم. رضایت بنده نسبی است اما همیشه میشود بهتر بود و دوست دارم و از خدا میخواهم از این بهتر شوم.
سطح شنیداری مردم را چگونه ارزیابی میکنید؟
کلاً با این سؤالات کمی مشکل دارم. سطح شنیداری جامعه را ما هنرمندان باید درست کنیم و ما نمیتوانیم تقصیر را گردن مردم بیندازیم. در مملکت ما جنگ بوده و بعد از جنگ اتفاقات دیگری هم افتاده است که موزیک آکادمیک دنبال نشده است و این بنیان موسیقی ما آکادمیک محور نیست و خیلی سنتی به آن نگاه شده است. مخصوصاً در بخش پاپ و کلاسیک. موسیقی سنتی ما عمق و ریشه دارد و سینه به سینه منتقل شده و هنرمندان بزرگی در زمینه موسیقی سنتی داریم. این موضوع در تخصص من نیست که راجع به آن صحبت کنم. الان اتفاق خیلی خوبی که در جامعه افتاده است این است که موسیقی کودک رواج پیدا کرده است. سبکهای مختلف و خیلی از هنرمندان فارغ التحصیل موسیقی ما به دورههای تکمیلی موسیقی کودک در خارج از کشور روی آوردهاند. وقتی که کودکان ما موسیقی میدانند و جزء درس مدرسه آنها شود که یک چیز عادی در کنار زندگی آنها اضافه میشود. قطعاً آنها گوشهای قوی تری دارند. گوشهایی هستند که قدرت تشخیص موسیقایی بهتری دارند. اگر من بگویم سطح شنیداری جامعه خوب یا بد است تأثیری ندارد. درست نیست که دردی را تشدید کنم یا توهم درست کنم. ما باید کارهایی انجام دهیم که هم مردم دوست داشته باشند و از لحاظ شعور موسیقی، شعور درستی داشته باشد. یعنی از لحاظ قواعدهارمونیک،کنترپوان، سازبندی میکس و مستر، چیزی که خیلی کم مورد توجه قرار میگیرد و ما سعی میکنیم در کارهایمان خیلی به آن توجه داشته باشیم. از لحاظ میکس و مستر است. باید کارهای با کیفیتی تولید کنیم که از لحاظ گوش شنیداری، کارهای باکیفیت تری بشنویم. نه اینکه ادعای این را داشته باشیم که ما کارهای باکیفیت انجام میدهیم، بلکه ادعای این را داریم که در حال تلاش برای ساخت کارهای باکیفیت هستیم.
به نظر شما این اتفاق خوب است که خیلی از خوانندهها آهنگسازی و ترانهسرایی کارهای خودشان را بر عهده دارند؟
به نظرم اگر تخصص و احساس آن را داشته باشند، خیلی خوب است چرا بد باشد؟! وقتی که یک نفر میتواند یک اثر را خلق کند، این مردم هستند که راجع به آن تصمیم میگیرند. من به واسطه این که قبلاً موسیقی خوانده بودم، همهارمونی، هم کنترپوان و هم با آهنگسازی آشنا هستم؛ بنابراین هیچ اصراری ندارم که تا آخر عمرم همه آهنگها را خودم بخوانم و یا دست به تنظیم ببرم. در واقع این آثاری که از ما بیرون آمده است حاصل یک مجموعه است و من نمیتوانم بگویم که من یک اثری را خلق کردهام. من میتوانم بگویم ما، در قالب یک نام حامد همایون، از آقای رجبپور که حالا مدیر ترانه شرقی هستند و من که خواننده ترانه شرقی هستم، سامان امامی که تنظیم میکند و سهیل حسینی که مینویسد و محمدرضا و تمام دوستان در قالب یک تیم با هم این کار را انجام میدهیم و هیچ کس به خودی خود کاری انجام نمیدهد و سعی میکنیم هر کاری را با مدیریت ایشان انجام دهیم؛ زیرا از روز اول به این موضوع اعتقاد داشتیم.
ترانهها را بر چه اساسی انتخاب میکنید؟
روز اولی که ما با هم صحبت کردیم، تصمیم بر این شد که برای من طبقهبندی معلوم باشد و تصمیم بر این شد که ژانر کاری من، ژانر بیان احساسات انسانی در قالب عشق مثبت، اندیشه مثبت و حرکت جامعه به سوی یک نوگرایی مثبت با و یک ریتم نو و لحن نوینی داشته باشیم که لحن ما برگرفته از لحن حماسی شاهنامه خوانی است تا ما این گونه پیش رفتهایم.
ترانههای شما خیلی ساده و روان است، نظر خود شما چیست؟
بله. قرارمان بر این بود که ساده و روان و در عین حال که استوار باشد و خط مشی ما هم همین بوده است که در کلام ساده باشد.
از اول این تصمیم را گرفتید که به سمت مثبت اندیشی بروید و یا گروه این تصمیم را گرفتند؟
بله. مأموریت حامد همایون سوق دادن و حرکت به سمت مسیر مثبتگرایی است. آقای رجبپور گفتند وظیفه ما این است که کارهای مثبت و انرژیک برای مردم تولید کنیم تا شنیدار جامعه را تغییر بدهیم و تمام حالات منفی به مثبت تبدیل شوند. اگر از عشقی هم میگوییم عشق مثبت با اندیشه مثبت است.
چطور با ترانه شرقی آشنا شدید؟
به یک برههای از آشنایی من با سامان امامی بر میگردد. سامان الان تنظیم کننده کارهای من است. سامان جزئی از برنامههای جذب استعدادهای موسیقی بود و به واسطه آشنایی قدیمی که با آقای رجبپور داشتند من را با ایشان آشنا کردند. ناگفته نماند سامان، در گذشته نوازنده گروه آریان بوده است و او چند تا از قطعات قبلی من را به صورت تصادفی شنیده بود و در اینستاگرام همدیگر را لایک میکردیم و با هم آشنا شده بودیم و بعد هم جلسهای گذاشتیم و فکر و ایدههای جدید را با آقای رجبپور و سامان انجام دادیم.
شما چه ویژگی داشتید که آقای رجبپور شما را انتخاب کردند و باعث شد در این عرصه به طور حرفهای پا بگذارید؟
آقای رجبپور به من گفتند: «صدای خوبی داری. دوست داری حرف گوش کنی تا موفق شوی!؟».
من هم قبول کردم و ایشان پنج صفحه با خودکار سبز برای من نسخه نوشتند و گفتند این نسخه میتواند موفقیت شما باشد! حال اگر دوست داری کار کنی و گرنه هم که هیچ!! به من دو هفته مهلت دادند و من با سامان برای ایشان قطعه آماده کردیم و ایشان ما را پذیرفتند و از آن به بعد اتاق فکر تشکیل شد و این قطعات یکییکی شکل گرفت و اصلاح شد و تا به امروز که مردم میشنوند.
به نظر شما چقدر یک کمپانی یا تهیهکننده در موفقیت یک خواننده چه نقشی دارد؟
فکر میکنم در دنیا خواننده یا هنرمندی نباشد که کسی به عنوان جامعه شناس هنر یا اقتصاددان در هنر، کنار ایشان نباشد. در واقع ما در این کاری که انجام میدهیم مثل یک کشتی میمانیم که ایشان ناخدای کشتی هستند و هرکدام از ما وظیفهای در آن عرشه به عهده داریم. چه شاعرانی که با ما کار میکنند و چه آهنگساز که خود من هم هستم و چه تنظیمکننده که سامان امامی یا دوستانی دیگر، در واقع ایشان گروه را مدیریت میکنند. به نظر من بدون وجود یک تهیهکننده آشنا به امور اقتصاد هنر یا جامعهشناسی هنر، در این بازار شلوغ، شاید موفقیتی اتفاق نیفتد.
آقای رجبپور چه نقشی در انتخاب کارهایتان دارد؟
آقای رجبپور ناظر ضبط من در کارها و من و سامان امامی که بخش موزیک را به عهده گرفتیم. شاعران هم کنار ما هستند و در نهایت آقای رجبپور تصمیمات را میگیرند و خودشان هم لطف میکنند و حتی ناظر ضبط کارهای من هم هستند. در واقع ایشان نماینده مردم برای ما هستند و ما را به سمتی میکشانند که مردم ما را راحتتر گوش کنند و ایشان گفتند که کلام ساده و روانی باشد که از لحاظ شنیداری برای مردم راحتتر باشد و در عین حال استوار باشد.
عاشقانهترین آهنگی که خواندهاید و به دل شما نشسته است؟
«هیهات».
جداً!! همه میگویند «چتر خیس».
هیهات برای ما یک جایگاه عجیب دارد. هرکس یک آهنگی را میسازد آنها را مانند فرزندانش دوست دارد و فرقی بین آنها نمیگذارد ولی لحظه خلق اثر «هیهات» یک طوری اثر خودش خلق شد. چند روز قبل از ماه محرم، سهیل دو بیت از این شعر را نوشته بود و آقای رجبپور گفتندکه یک کار برای محرم میخواهیم و همانجا بود که سهیل حسینی شعرش را در چند دقیقه نوشت، بدون اینکه بگوید باید ادیت شود و من هم ملودی آن را در بیست دقیقه درست کردم و همان موقع هم فاینال صدا را گرفتم و روی گیتار جداگانه زدم که شب به درازا کشید و سامان امامی چهار صبح آهنگ را تنظیم کرد و برای فردا شب آهنگ را بیرون دادیم. در ملودی هیات ما آمدیم یک کار جدید انجام دادیم. ما در این کار خواستیم امام حسین(علیه السلام) را قوی، با صلابت و پرشور نشان دهیم به این خاطر از ساز دف استفاده کردیم.
درمورد کنسرت تان که قرار است به زودی در جشنواره فجر اجرا داشته باشید، توضیح دهید؟
در این جشنواره آقای رجبپور دستور دادند که ما اجرا کنیم و ما هم با ارکستر شروع به تمرین کردیم و حتی تهیه این آلبوم هم به درازا کشید و حتی من مجبور شدم سه سری وکالها را بخوانم، به خاطر اینکه میکروفون تنظیم دقیقی نشده بود، ولی در هر صورت آلبوم طول کشید ولی امیدوارم در جشنواره به درصدی از آمادگی اجراهای خوب برسیم و ارکست ما به قول موزیسینها مثل پانچ صدا بدهد.
سورپرایز خاصی برای دوستان خودتان دارید؟
ما در جشنواره فجر تمام قطعات آلبوم دوباره عشق را میزنیم و فکر میکنم که مردم ما را سورپرایز کردند که تمام بلیتهای ما را در چهار سانس خریدند و من فقط در آنجا از مردم میخواهم که نگاه مهربان خود را هیچ وقت از ما نگیرند.
موسیقی پاپ بیشترین انعطاف و کمک به جشنواره را دارد
آقای رجبپور چرا برای اولین اجرای صحنهای حامد جشنواره را انتخاب کردید؟ آن هم در چهار سانس!
محسن رجبپور: تهیهکنندگان موسیقی جایگاههای مختلفی در حرفه خودشان و در بین همکاران خودشان دارند. بنده به واسطه سابقه بیست و شش ساله که وارد بیست و هفتمین سال تهیهکنندگی شدم و الان رئیس اولین و تنها اتحادیه صنفی موسیقی هستم و بالطبع، دفتر موسیقی از ما توقع همکاری بیشتری دارد. همین امر از یک طرف خیلی به من این جسارت را داده است که خود من هم این موضوع را همراهی کردهام و این چهار سانس دقیقاً درخواست آنها بوده است و ما هم پذیرفتیم و وقتی این چنین اتفاقی میافتد ما نمیخواهیم منتی سر جشنواره بگذاریم؛ چون از دوستان ما هستند و سالیان سال که هر دو طرف برای یک هدف تلاش میکنیم و خیلیها به من خرده گرفتهاند بابت این کار. مثل این است که شما رقم هنگفتی از درآمدهای خودت را دو دوستی به کسی ببخشید آن هم نه به کسی بلکه به یک بخش دولتی!! اصولاً در تاریخ چنین چیزی کم نظیر است ولی ما این کار را کردیم (وجه ناچیزی که از جشنواره دریافت میکنیم صرف امور خیریه شده است) اساساً این اجراها رایگان است و پول نوازندهها را از جیب خودمان میدهیم.
به عنوان کارشناس موسیقی نظر شما درباره موسیقی فجر چیست و جشنواره در بحث ارتقا سطح موسیقی کمکی میکند یا نه یا صرفا جشن دورهمی است؟
جشن دورهمی نیست؛ در کشوری که به موسیقی هرگز پرداخته نشده است و نمیشود، هر قدمی کوچک هم، قدم مثبت و بلندی است این جشنواره فرصتی است برای بیان آنچه در کل سال به آن پرداخته نمیشود. در اصل نهادهای حکومتی هر آنچه در جشنواره فجر رخ میدهد را در دوازده ماه سال باید انجام دهند. حتی در ماههایی که ما به آنها ماههای حرام میگوییم، ما موسیقیهای آیینی داریم که میتواند در آن ماهها هم به کاراید و این غم زدگی را از جامعه ما دور کند. منتهی خوشبختانه جشنواره فجر یک هفته یا ده روز از سیصد و شصت و پنج روز، کم کاری حاکمیت در حوزه موسیقی است. من فکر میکنم که تمرینی برای رشد و نمو در روزهای آینده است. البته در بخش موسیقی پاپ چون رقابتی انجام نمیشود و اصولاً بخش جنبی فقط بخش یاری دهنده دیگر بخشها است، اتفاقی در آن نمیافتد و هنرمندانی که در بخش جشنواره فجر شرکت میکنند، تجربه نشان داده است، اهمیت جدی به آن نمیدهند و در طول سال یا در کل جشنواره هم به پاپ اهمیتی داده نمیشود. امیدواریم یک برنامهریزی انجام شده است که بخش پاپ از جشنواره موسیقی فجر جدا شود و بتواند در یک بخش رقابتی، خودش به خودش بپردازد.
آیا این موضوع برای موسیقی پاپ بهتر است؟در حال حاضر انتقادات هم به پاپ انتقاد زیاد است.
نه. کسانی که انتقاد میکنند، ناشی ترین آدمها از جنس موسیقی هستند و نمیدانند که اگر این بخش پاپ نباشد، بودجهای که برای بخش جشنواره برگزار شده است تأمین نمیشود. همانهایی که از این بخش انتقاد میکنند از شهرستان به تهران میآیند و جور جشنواره موسیقی پاپ را میکشند و باید به تک تک آنها گفت که اگر موسیقی پاپ نباشد، شما اصلاً نمیتوانید برنامه اجرا کنید و اینکه این حرف نابخردانهای است از فردی که چنین حرفی را بزند که موسیقی پاپ نباید باشد.
اتفاقاً هنرمندان این موسیقی اصلاً دوست ندارند که باشند. مظلوم ترین بخش موسیقی در ایران، موسیقی پاپ است و بیشترین انعطاف و کمک را در جشنواره دارد و ما هم به عنوان صنف به دنبال آن هستیم که این موسیقی از جشنواره جدا شود؛ چون پاپ مجموعه گستردهای است و باید با زیر مجموعههای مختلف خود بتواند در بخش آموزش و مسابقه و پرورش استعدادهای جدید قرار بگیرد و خود موسیقی پاپ اگر قرار است کمکی از سوی هنرمندان طراز اول موسیقی پاپ انجام شود برای خودسازی و شکل گیری نسل بعدی و اصلاح گوش شنیداری در بخش موسیقی پاپ به کار گیرد، نه به نفع افرادی که به نمکنشناسترین شکل، از وجود بخش پاپ، انتقاد هم میکنند.
یعنی شما میگویید خوانندههای پاپ به اجبار یا از سر تعامل جشنواره وارد میشوند؟
از سر تعامل است، اگر به اجبار بود که بقیه هم بودند اینها افرادی هستند که خودشان هم میدانند که هر قدمی در حوزه موسیقی برداشته شود، آن قدم مثبتی است.
به عنوان کارشناسی که سالها است در حوزه موسیقی هستید در این سه ساله دولت تدبیر و امید، در حوزه موسیقی چه اتفاقی افتاده است؟
اگر به مصاحبههای من توجه کنید، به چند نکته پی میبرید من روز تحلیف آقای روحانی یک مصاحبه کردم و چهار سال دوره قبلی را تحلیل کردم، بابت آن مصاحبه پیغام تبریک از خیلیها داشتم، از اهم هنرمندان گونههای مختلف موسیقی. امروز بعد از سه سال و اندی از عمر دوره دولت آقای روحانی و عمر وزارت ارشاد در نگرش جدید میتوانم بگویم که تنگ نظری در دولت قبلی جای نظرهای مثبت را گرفته است. امروز این گونه نیست. امروزه تنگ نظری در حوزه موسیقی نداریم ولی آنچه که ما به عنوان دست اندر کار حوزه موسیقی و امروز به عنوان اتحادیه صنفی تولید کنندگان آثار موسیقی میتوانستیم از بدنه دولت توقع داشته باشیم، در این سه سال اخیر که همه آن اجابت نشده و تحقق پیدا نکرده است. بخشی از این تحقق پیدا نکردن طبیعی است. ما در چند سال اخیر به واسطه حتی کسری بودجه در تمامی بخشها و این در حوزه موسیقی هم تسری پیدا کرده است و وزارت ارشاد به کل اهدافش نرسیده است تا این که بخواهد در بخش موسیقی به حکمرانی برسد. ولی توقع ما این است با توجه به این که چه امسال و چه سالهای آینده انشاا… با تجدید همین دولت و وزیرمان که وزیر مدبرتری است، شرایط به گونهای مثبتتر ایجاد شود.
به نظرتان شرایط به نسبت دورههای قبل بهتر شده است؟
به نسبت دوره آقای احمدینژاد که کلاً خیلی تغییر کردهایم. هرچند که بعضی از قوانین و میراثهایی که از دولت قبلی مانده است و متأسفانه ما در مملکتمان این طوری است که هر دولتی یک سری اخلاقیات و عرف من درآوردی لایههایی در ادارهها اضافه میکند که بعد از آن، برداشتن آنها خیلی سخت خواهد بود و ما در این دو سه سال اخیر خیلی جنگیدیم تا بعضی از این عرفهای نانوشته بداخلاقی که در حوزه موسیقی بوده است را خط بزنیم. ولی امیدواریم که من به شخصه خودم و بسیاری از همکارانمان که وزیر جدید فرد مدبرتری است و انشاء الله که با دردسر کمتری مواجه شویم.
شما چقدر آقای نور بخش را در مدیریت جشنواره موفق میدانید؟
شخص حمید رضا نور بخش به عنوان رئیس جشنواره بسیار فرد خیرخواهی است؛ منتهی در دورههای قبلی چه نور بخش و چه رؤسای قبلی و رؤسای آتی جشنواره موسیقی فجر نه به تنهایی جشنواره را برنامهریزی و نه اجرا و نه مدیریت میکنند. اگر نه خود حمید نور بخش بسیار مدیر قدرتمند و خوبی است. از سالهای گذشته هم ایشان را میشناسم و همین که جشنواره در این دو سال اخیر خصوصاً در امسال با حداقل بودجه دولتی خودش، خودش را میچرخاند، قدم رو به جلویی در حوزه موسیقی برداشته است.
جایزه باربد چه تأثیری در سطح ارتقا موسیقی دارد؟
اساساً جشنواره ما باید به سمت جایزه محوری برود. اگر به این سمت نرود تکرار مکررات میشود. ما معتقد هستیم که جشنواره باید جایزه بسیار نفیسی داشته باشد تا هنرمند به خودش بقبولاند که بهترین اثرش را در جشنواره فجر بیاورد و اگر عدد جایزه این جشنواره عدد قابل توجهی باشد، هنرمندهایی که در جشنواره شرکت نمیکنند هم میآیند و شرکت میکنند. ولی امیدواریم که در بخش موسیقی پاپ هم، بخش رقابتی شکل پیدا کند و بی اهمیتی به بخش اعظم گوش شنیداری این مملکت خبط بزرگی است و بیاهمیتی به دوستداران موسیقی پاپ؛ که اگر قرار باشد رقم گردش مالی در حوزه موسیقی در سال را در نظر بگیریم، پنج ششم ارزش گردش پولی به موسیقی پاپ تعلق میگیرد، بیانصافی است.
نقش تهیه کننده را موفقیت اقتصاد و هنر چطور میدانید؟
تهیهکننده باید بخش جامعه شناسی هنر توجه داشته باشد. ما تا زمانی که محصولی را بخواهیم تولید کنیم، اگر شناخت خوبی برای نوع طراحی و نوع ساخت نداشته باشیم، هیچ وقت تاجر قدرتمندی نخواهیم بود. من نگاهم برعکس دیگر همکارانم میباشد. بقیه معتقدند که در حال انجام کار فرهنگی هستند. در حالی که من معتقدم ما در حال انجام کار تجاری هستیم که محصول آن فرهنگی است. این تغییر دیدگاهی که ما در ترانه شرقی داریم، باعث میشود که ما همزمان پارامترهای اقتصاد در هنر و جامعه شناسی هنر را با بخش پتانسیل هنرها ترکیب کنیم و این است که ما به هنرمندان میگوییم چه میخواهیم. غالباً به این صورت است که هنرمندی اثری را آماده میکند و تهیه کننده آن را پخش میکند. بعضی از شرکتها به انتشار قطعات تبدیل شده اند، ما این کار را نمیکنیم. ما از ابتدا برای هر هنرمندی، فرمول جدایی مینویسیم. مسیر و منش جدایی را طراحی میکنیم. هنرمند ما مثل یک لوکوموتیو روی ریل در حال حرکت است. تلاش میکنیم هر جایی که این ریل دچار تزلزلی شود و یا لوکوموتیو که هنرمند ماست دچار خللی در حرکت شود، ما کمک کننده باشیم.
این حس استقلال هنرمند را نمیگیرد؟ دیکتهای نمیشود که باید این کار را انجام دهید؟
این روش بین المللی تهیه یک اثر موسیقی است. ما هیچ نمونه ایرانی نداریم و نمیخواهیم داشته باشیم. تجربه دو دهه و نیم که داریم نسبت به بقیه موفقتر بودهایم. مملکتی که هنوز قدمهای اول توسعه یافتگی هنوز در آن طی نشده است و ما در حال انجام تمرینهای اول مدیریت هستیم. در بسیاری از بخشها مخصوصاً این بخش بهتر است که برای هنرمند خط و مش جدایی داشته باشیم.
به نظرتان در دراز مدت، ذائقه مردم به کدام سبک از این موسیقیها میرود؟
در آینده موسیقی پاپی در مملکت گسترش پیدا خواهد کرد که طعم ایرانی داشته باشد نه طعم سنتی، چون موسیقی ایرانی با موسیقی سنتی تفاوت جدی دارد.
حامد همایون طعم موسیقیاش، طعم شاهنامهای است. طعم ایرانی دارد. طعم یک ایران با اصالت دارد. دقیقاً این نکته هم در آهنگهایش مشهود است.
بله درست است چه کسی کلام فارسی را نجات داده است. قطعاً فردوسی نجات داده است. اگر به ادیبهای بزرگ دقت کنید با آن لحنی که من پارسی را میگویم، دکلمه میخوانند. ما سعی کردیم این طعم را در آوازمان استفاده کنیم و ابتدای کار هم سخت است. با اینکه سالها خواندن شعرهای کلاسیک را داشتم، وفق دادن با آن سخت بوده است. ولی خیلی تمرین کردم و سعی کردم به آن مسلط شوم. قطعاً و قطعاً و قطعاً چون موسیقی ایرانی در رگ و ریشه ما قرار دارد، هر چیزی که طعم آن را داشته باشد، برای ما لذت بهتری خواهد داشت.
حامد نظر تو در این خصوص چیست؟
حامد همایون : کماکان یکی از خوانندههای بسیار عالی و خوش صدا، همایون شجریان است که به دلیل نوآوری که در موسیقی کرده است، یکی از افراد مشهور ایران هم هستند و بی نظیر میخوانند. بچههایی که کارهای سنتی ایرانی را جهانی میکنند، سکان موسیقی را به دست میگیرند. این تلفیقا و قطعاً که هر کسی به اصل و ریشه خود برمی گردد. اگر کارها یک تلفیق درست از موسیقیهای مدرن روز داشته باشد، شما با یک گوشی تمام کارهای روز دنیا را رصد میکنید و اگر از لحاظ کیفیت و صداهایی که استفاده میشود با آنها جلو نروید، موسیقی میماند و کسی موسیقی ما را گوش نمیدهد. سعی کردیم در کار خودمان موسیقی را در چند ژانر مختلف که از موسیقی دیپاس اجرا کردیم تا یک موسیقی مثل مردم شهر که واقعاً طعم شاهنامهای دارد. در ریتم آن از دف استفاده شده است. ولی سعی کردیم یک جا را نگاه کنیم. نقطهای که ایجاد شادی و نشاط باشد. یک لحن خاص برای خواننده و نگاه کردن از مدلی که دوست داریم فرق کنیم و دوست داریم یک انرژی مثبت در همه کارهایمان داشته باشیم.
به دلالها هم اشاره کنیم. همه میگویند کنسرت برگزار کنیم سود خوبی دارد. میخواهم بدانم این دلالها چقدر به وضعیت موسیقی آسیب زده است؟ به عنوان فعال این حوزه فکر میکنید اوضاع سروسامان پیدا میکند یا نه؟
رجبپور: هر چیزی با تمرین درست میشود. من مخالفتی با این موضوع ندارم. ولی کاش این دلالها علاوه بر دلال، رانت نداشتند. اینکه در یک شهر به واسطه آشنایی یک دلال با فرد دیگری کنسرتهای آن منطقه را برگزار میکند و اصلا نمیخواهد خود را به روز کنی و این بدی مسئله است و گرنه ما مشکلی نداریم که اجرا کننده شهرستانی کارش را درست انجام دهد. به مردم شهر خودش درست خدمت برساند. صدای خوب، نور خوب، سالن خوب و همه اینها. بعضیها از برنامه اول سود خود را کنار میگذارد بعد برنامه را اجرا میکند. این بیانصافی است.
چند درصد شهرها به این شکل است؟
حامد همایون : بیشتر از نصف آنها، خیلی زیاد هستند. در حوزه تهیهکنندگی هم هست. یک سری جا را به اسم استودیو درست کردهاند که هیچ کدام مجوز ندارند. از تعدادی هنرمند جوان ناشناخته کارهایی را میخرند و برای خودشان دپو میکنند. مثلاً میگویند پنجاه تا ملودی برای من بیاور هر کدام این قیمت آن هم خیلی ناچیز، بعد خودش آنها را به قیمت چند برابر میفروشد. دلالی خیلی ضرر میزند.
موضوع اینجاست که وقتی که به هنر درست پرداخته نشود و مجریان درستی نداشته باشیم و در مملکتی زندگی کنیم که مردم به دلایل گوناگون به شدت علاقهمند آن حوزه میشوند. اغلب جامعه ما به خواندن علاقه مند هستند. یکی در میان جوانهای مملکت میخواهند بخوانند و وقتی که مجاری درستی برای آموزش موسیقی نباشد، فرد به هرکسی متوسل میشود که مقداری از موسیقی را به هر شکلی بلد است و تشویق میشود که به شکل غلط و ناچیز بنوازد و از طرفی چون تکنولوژی به این امر رخنه کرده است. با کامپیوتر و حداقل دانش میتواند کاری را جمع کند، به منبع درآمد نابخردانهای برای انبوهی از آدمها تبدیل میشود. در غالب استودیو و تولیدکنندههای مختلف و چیزهای دیگر عجیب است.
درباره آلبوم «دوباره عشق» بیشتر توضیح دهید؟
آلبوم «دوباره عشق» با هجده قطعه که دوازده قطعه از آن قبلاً منتشر شده است وارد روانه بازار موسیقی شده است. این آلبوم حاصل یک سال تفکر ما راجع به موسیقی است و تا آنجا که میتوانستم احساسم را گذاشتم و از خدا هم خواستم کارهایی که میسازم تکراری نباشند و از لحاظ دید همان دیدی باشد که روز اول داشتیم و این آلبوم ما همان کته گوری را دنبال میکند که از روز اول تصمیم راجع به آن داشتیم. به خاطر فرار از تکرار و این که خودمان دوست داشتیم یک کارهای متفاوتی هم انجام دهیم. چند تا قطعه خیلی متفاوت در آلبوم دیده میشود از چند شاعر خوب هم استفاده کرده ایم که از لحاظ گفتار و نوع کلام با آن تفکر همخوان است. اما کلامهای دیگر هم به ما کمک کرده است و تقریباً سه شاعر دیگر در این آلبوم با ما همکاری کردهاند و میکس و مستر آن را محمد فلاحی انجام داده است و اکثر تنظیمها و قالب تنظیمها را سامان امامی انجام داده است و مسعود جهانی هم لطف کرده است و بسیار پسر هنرمندی است که هنرمندانه دو تا از قطعات ما «هم چنین و هم چنان کنم» را برای ما تنظیم کرده است و آهنگی به نام «چه عشقی» که خودم آن را خیلی دوست دارم، را تنظیم کرده است و این که دوستان نوازنده هم خیلی کمک کردند و سپهر شاکری از بچههای خود کمپانی که خواننده خوبی است و آهنگساز خوبی است و یکی از کسانی که آقای رجبپور در آیندهای نه چندان دور ایشان را هم معرفی خواهند کرد که پسری با پتانسیل، با سن کم ولی پر قدرت است و سامان امامی هم که یار همیشگی من است و سعی کردیم یک آلبومی تولید کنیم که وقتی یک پکیج آن دیده میشود، انواع و اقسام موسیقی مختلف را با آن نگاه داشته باشد از موسیقی دیاس تا موسیقی چهار چهارم احساسی دارد و موسیقی ریتمیک هم هست و یک قطعه فولک هم با برداشتی از موسیقی شمالی در آن داریم و یک تلفیق از موسیقی شمال و موسیقی لری است. ما سعی کردیم نگاههای مختلف هم داشته باشیم که سبک و سیاق ما را متفاوتتر کند.
کلام آخر:
این که امید دارم که مردم این آلبوم را دوست داشته باشند و نگاه مهربانشان را از من برنگردانند و خدا هم به من کمک کند که بتوانم مسئولیتی که در ترانه شرقی بر دوش من است را تا آخر عمر دنبال کنم و مانند یک سرباز تلاش میکنم که انشاء الله تلاشم مورد توجه قرار بگیرد.
[…] اهل شیرازم روزگار بد نیست! | روزنامه هنری هنرمند […]