تا بارگذاری کامل صفحه صبور باشید...
اگر مدت زیادی منتظر مانده اید F5 را بفشارید!

آرشیو شماره های گذشته روزنامه هنرمند

  • هنرمند را دنبال کنید!

  • یادداشت

  • آخرین نوشته ها

    • بررسی «هنرمند» درباره سوء استفاده برخی برنامه‎سازان تلویزیون از مخاطب
      7155 بازدید
    • نقدی بر سرود تیم ملی فوتبال به نام «یازده ستاره» برای حضوردر جام جهانی
      5901 بازدید
  • 4167

    شنبه 9 ژانویه 2016 - 20:25

    4649 بازدید

    شماره 409

     

    مهدی احمدی| به قول استاد نصیریان «تئاتر بهترین محفل برای تمرین دموکراسی است‌ وقتی تئاتر کار می‌کنیم عقاید و آرای‌مان را مبادله می‌کنیم چون هنر نمایشی یک کار جمعی است و فرد محور نیست». در سال‌های گذشته روند توجه به مقوله تئاتر در کشور به گونه‌ای بود که فعالان و پیشکسوتان این عرصه لب به انتقاد گشودند. بطوریکه استاد عزت الله انتظامی در گفتگویی عنوان کرده بودند: «گویی سیاستمداران ما تئاتر دوست ندارند!» و یا پیشتر که بهزاد فراهانی اعلام کرده بود «عدم شناخت درست از تئاتر، عامل اصلی بی‌اهمیتی این هنر، نزد مسوولان است، و حتی سیاستمداران کلان کشور نیز هیچ شناختی از تئاتر ندارند، و به همین دلیل است که بودجه تئاتر، فقیرانه‌ترین بودجه‌ای است که پرداخت می‌شود.»

    در واقع ناشناخته ماندن ارزش و جایگاه تئاتر در کشور تنها به عدم حمایت مالی منحصر نمی‌شود و عدم حمایت معنوی به این هنر، بر مظلومیت آن افزوده. گذشته از حمایت‌های ویژه مالی در بخش‌های دیگر – مانند ورزش – در سال‌های اخیر بارها شاهد بوده‌ایم که عالی‌ترین مقامات اجرایی کشور برای حمایت معنوی از ورزشکاران در ورزشگاه‌ها حضور پیدا کرده‌اند، اما این حمایت هرگز شامل سالن‌های نمایش و هنرمندان تئاتر نشده است. البته به تازگی مسوولین به دیدن تئاتر می‌آیند و گویا با تئاتر مهربان‌تر شده‌‌اند با این حال مسئله توجه و بازنگری به «آموزش و معرفی تئاتر» موضوعی است که از دغدغه‌های اصلی این روزهای جامعه تئاتری است. بدیهی است که توجه و حمایت از هنر و هنرمندان به خصوص در عرصه نمایش می‌تواند از نشانه‌های توجه به پیشرفت و ترقی کشور باشد. آموزش نمایش و توجه به تئاتر از آنجا عامل ارتقاء فرهنگی به شمار می‌رود که نخستین تشکل اجتماعی بشری و یک ضرورت غیر قابل انکار برای انسان معاصر به‌شمار می‌رود که هم از دید روانی، نقش تعدیل روانی جامعه و هم از لحاظ تعلیمی و تربیتی نقشی به‌سزا در تعیین هنجارها و ناهنجاری‌های اجتماع ایفا می‌کند. شاید گواه بر این مدعا، تاثیر غیر قابل انکاری که چهره‌های شاخص هنری بر تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع مختلف در طول تاریخ داشته‌اند باشد.

    از طرفی عدم رونق اقتصادی فرهنگ و هنر علی‌الخصوص تئاتر که این روزها سخت هنرمندان این عرصه را به تنگ آورده و در تنگنای معیشت قرار داده، مطلبی است که در این چند سال دچار نوسانات پیش‌بینی ناپذیر و البته بی‌توجهی و برنامه‌های غیر موثر شده است و می‌توان گفت جز بخش بسیار کوچکی از تئاتر که به گیشه وابسته شده، هیچ‌گونه رونق اقتصادی در تئاتر دیده نمی‌شود و به عبارتی باید گفت: اقتصاد در تئاتر ما مرده است. آیا در تئاتری با اقتصادی مرده، هنرمندی که چند سال نتوانسته کار کند و شرافت هنری‌اش نیز به او اجازه نمی‌دهد که هنر فروشی کند پس از مواجهه‌ با وعده‌های بی‌ثمر و بلاتکلیفی‌های زیاد و در نهایت دعوت به سکوت چه چاره‌ای برایش می‌ماند. داشتن چنین نگرشی به تئاتر از سوی مسوولین فرهنگی و سیاستمداران کلان و یا حداقل درک این نگرش، می‌تواند تعیین کننده شرایط حاکم بر فضای تئاتر و به تبع آن اوضاع فرهنگی جامعه باشد. مسوولین تصمیم‌گیر قبل از آنکه بازیگران این هنر هم مثل تعداد معدودی از بازیگران سینما که دست به مهاجرت زدند این رویه را در پیش گیرند به فکر معیشت این هنر زیربنایی باشند.

    شما می توانید تصویری از خودتان را در کنار دیدگاهی که می نویسید، قرار دهید!

    بدون دیدگاه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    سیامک ساسانیان