تا بارگذاری کامل صفحه صبور باشید...
اگر مدت زیادی منتظر مانده اید F5 را بفشارید!

آرشیو شماره های گذشته روزنامه هنرمند

  • هنرمند را دنبال کنید!

  • یادداشت

  • آخرین نوشته ها

    • بررسی «هنرمند» درباره سوء استفاده برخی برنامه‎سازان تلویزیون از مخاطب
      7154 بازدید
    • نقدی بر سرود تیم ملی فوتبال به نام «یازده ستاره» برای حضوردر جام جهانی
      5898 بازدید
  • تاثیر رسانه‌ها و تبلیغات در سبك زندگي مردم
    ازماست بر ما

    4197

    یکشنبه 10 ژانویه 2016 - 21:45

    5754 بازدید

    شماره 410

    مهدی احمدی| این روزها شبکه‌های ماهواره‌ای محل مناسبی برای تبلیغ فیلم‌های سینمایی شده است و در زمانی که صدا و سیما به دلیل برخی رفتارهای جناحی با سینماگران و نبود محلی برای تبلیغ در رسانه ملی و از آن طرف روی خوش شبکه‌های زنجیره‌ای ماهواره‌ای به آنها و اهالی هنر محلی برای جولان تیزرهای فیلم‌های سینمایی شده است و این کار صداوسیما و همکاری نکردن در پخش تبلیغات فیلم‌ها به سینما لطمه می‌زند و غیرمستقیم هنرمندانمان را به سمت شبکه‌های خارجی سوق می‌دهیم. حتی شهرداری‌ها هم می‌توانند بازویی برای برای حمایت از هنرمندان باشند و با قرار دادن بیلبردهایی در سطح شهر و با در اختیار قرار دادن آن برای اهالی هنر به آنها کمک کنند.

    پیشتر یکی از دغدغه‌های مسوولان فرار مغزها بود و بحثی بود که در جامعه بسیار در مورد آن صحبت و تبادل نظر می‌شد اما امروز شاهد فرار هنرمندان و اگر صحیح‌تر بخواهم بگویم دزدیدن هنرمندان کشورمان هستیم که این برای کشوری مثل ایران با این فرهنگ و غنای فرهنگی و تاریخی جای تامل بیشتری برای صاحب‌نظران دارد و بهتر است مسوولان ذی‌ربط به راحتی از کنار آن نگذشته و مساله را عادی جلوه ندهند، چرا که این مساله می‌تواند الگویی برای جوانان باشد.

    هر چند وزارت ارشاد این اقدام را غیرقانونی اعلام کرده است اما گویا رابطه دستوری برای عدم پخش تیزر فیلم‌ها از شبکه‌های ماهواره‌ای بیشتر رفع تکلیف از دوش سازمان سینمایی چرا که سینماگران برای جذب بیشتر مخاطب نیازمند دیده شدن در فضاهایی عمومی هستند که این مهم شاید در کشور ما محقق نمی‌شود و در خارج از کشور این کار سهل الوصول‌تر باشد که این خود جای تاسف دارد.

    شاید شبکه‌‌های ماهواره‌ای با ایرانیزه کردن عوامل برنامه‌ها می‌خواهند پوششی برای کارهای غیراخلاقی و غیرفرهنگی خود قرار دهند، عموم مردم و به خصوص جوان‌ترها با دیدن فیلم‌های شبکه‌های ماهواره‌ای بعد از چندی می‌خواهند همذات‌‌پنداری کنند و این همان شبیخون فرهنگی است که غرب به دنبال آن است و بنیان خانواده‌ ایرانی را نشانه گرفته است.

    به هر ترتیب این مساله می‌بایست به عنوان موضوعی مهم و اساسی در وجوه مختلف و کلان کشور و از طرف نهادها و گروه‌های مختلف اجتماعی، خاصه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن‌ها و تشکل‌های مختلف هنری و سینمایی و رسانه‌های مختلف مکتوب و دیداری و شنیداری و البته صدا و سیما و با هدف پاسداشت و حفظ و گسترش ارزشهای اصیل فرهنگ و تمدن ایران اسلامی در آثار و تولیداتشان مورد توجه قرار دهند تا در جامعه تسری پیدا نکند.

    نگاه آسیب‌شناسانه به وضعیت فرهنگی و به‌خصوص سبک زندگی کنونی ایرانیان، ما را وادار می‌کند تا مشکلات فرهنگی خود را تنها ناشی از تهاجم فرهنگی نظام سلطه و غرب نبینیم. مشکلات جامعه را باید به‌درستی شناسایی کرد و مجرای اصلاح آن را نیز روشن نمود. بسیاری از ما این نکته را در نقد وضع موجود لحاظ نمی‌کنیم و کاستی‌ها و آسیب‌های خود را در حوزه‌ی رفتارها و هنجارهای فرهنگی، به مسایل سیاسی یا اقتصادی و بین‌المللی «فرافکنی» می‌کنیم. شاید جنس سبک زندگی آ‌ن‌قدر به روبنا و ظواهر زندگی انسان‌ها می‌پردازد که اغلب ما معتقد نیستیم یا حتی فراموش می‌کنیم که دارای لایه‌های عمیق‌تر تئوریک نیز هست. غفلت از مبانی، خود را در استفاده از روش‌هایی نشان می‌دهد که یا سکولاریسم پنهان است یا تقلید. علت هر دو این‌ها هم شاید سطحی‌نگری است. گروه اول بر این خیال‌ هستند که اسلام را در عصر جدید، نونوار می‌کنند و گروه دوم ناخواسته دین را قربانی سبک زندگی غربی می‌کنند.

    طبیعتا منظور از «سبک زندگی» فرهنگ نیست، معمولا در تعریف فرهنگ اموری را که اعم از سبک زندگی هستند (مانند عقاید و نگرش‌ها) را نیز لحاظ می‌کنند. در واقع شاید سبک زندگی به بخشی از فرهنگ اطلاق ‌شود، آن بخشی که به رفتار ظاهری انسان و به ظاهر انسان باز می‌گردد که قابل مدیریت است و شاید عموما به زیبایی و خوشایندی نیز ربط پیدا می‌کند. از زبان انسان، گفتار، پوشش و… تا نحوه چیدمان منزل، مسائلی مثل آپارتمان‌نشینی، معماری، اصلاح موی سر، شیوه‌ی راه‌رفتن، کتاب‌خوانی، الگوى مصرف وسایل زندگى و مُدهای مختلف اجتماعی و همه آنچه از این دست در این تعریف قابل تصور است.

    شاید فارغ از بحث‌های نظری در این خصوص نکته مهم درضرورت پرداختن به سبک‏ زندگی و هر موضوع مشابه، این است که بتوان در وادی عمل و در اسرع وقت با شناسایی مختصات مخاطب هدف، با زبانی قابل فهم، شفاف و متناسب با فرهنگ و جایگاه اجتماعی گروه‌های هدف، آگاهی‌ها و دغدغه‌ها را شناسایی، انتخاب و معرفی کرد تا آحاد جامعه نیز به ضرورت پرداختن به این موضوع واقف شوند. اما درعرصه‌ی عمل؛ آنجا که اغلب گمان می‌کنند همه ‌چیز باید بالا به پایین و دستوری باشد. در حالی که جنس فرهنگ و فرهنگ‌سازی به‌خصوص در جامعه‌ ایرانی که از ظرفیت‌های شبکه‌سازی اجتماعی نظیر مساجد و حسینیه‌ها و… برخوردار است، باید از پایین به بالا باشد. اگر سپردن اقتصاد به دست مردم هنوز با موانعی مواجه است، اما می‌توان سبک زندگی را با کمک مردم به ویژه اقشار مختلف و موثر مردم مثل هنرمندان و یا دانشگاهیان و دانشجویان که به تعبیر مقام معظم رهبری افسران جنگ نرم هستند، رواج داد و ثمرات آن را دید.

    بدیهی است که پیشرفت در سبک زندگی جزو اصلی تمدن سازی نوین اسلامی است و دیر کرد در توجه به این مهم راه را برای نفوذ فرهنگ غرب باز کرده است، لذا راه برون رفت از مشکلات عدیده سبک فعلی زندگی مردم توجه به سبک الگوی صحیح زندگی و معرفی وجوه آن به اقشار مختلف است. در این میان بی‌شک نقش و سهم هنر و هنرهای چند گانه در این تقصیر و جبران بسیار مهم و موثر است. شاید در ابتدا و در نگاه اول نتوان ارتباط مستقیمی را بین واژه سبک‌های هنری و واژه سبک زندگی و ارتباط این دو ترسیم کرد اما با دقت در این و نگاهی عمیق به خوبی تاثیر اساسی و زیر بنایی این فرم‌ها و سبک‌ها در انواع هنر و در سبک زندگی مردم در طول زمان مشخص می‌شود. لذا ارتباط و تاثیر هنر و انواع آن به ویژه قالب تولیدات نمایشی، سینمایی و تلویزیونی و یا انواع هنرهای تجسمی سال‌هاست که اساس نگرش و سبک زندگی مردم در فرهنگ‌ها و کشورهای مختلف را با کمک رسانه‌ها شکل و همواره تغییر می‌دهد و تاثیر تبلیغات و آگهی‌ها بر میزان مصرف فرد و افزایش آن یک امر شناخته شده در حوزه اقتصاد است و برکسی پوشیده نیست.

    هر آنچه امروزه هنر و هنرمندان ما از فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی در ارائه آثار خود و در انواع تولیدات هنری دریافته و منعکس می‌کنند به همین میزان می‌توان تاثیر آن را در نوع و سبک زندگی عموم مردم مشاهده کرد و بالعکس هر آنچه در هنرمان از سبک‌ها و فرم‌های ناشی از نگرش و بینش‌های غربی، ترجمه، تقلید و یا القا استفاده می‌کنیم به همان نسبت آثارش را می‌توانیم در تمامی اجزای زندگی خود و اطرافیانمان شاهد باشیم؛ به قول ناصر خسرو «گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست».

    شما می توانید تصویری از خودتان را در کنار دیدگاهی که می نویسید، قرار دهید!

    بدون دیدگاه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    سیامک ساسانیان