مریم ناظران| نمایش «ترن» این روزها به کارگردانی و نویسندگی حمیدرضا آذرنگ این روزها در سالن اصلی تئاتر شهر در حال اجرا است. ترن یک درام اجتماعی دارد که مردم را به یاد خاطراتی از جنگ میاندازد. این نمایش در سال ۹۱ نیز به روی صحنه رفته بود و اپیزودهایی از آن حذف شده بود و این بار به طور کامل و با اضافه شدن آن اپیزودها انسجام کار بیشتر و بهتر شده است، البته در اجرای جدید از کارگردان تا بازیگران اکثرشان تغییر کردهاند. نمایش «ترن» از۱۷ بهمن در سالن اصلی تئاتر شهر شروع شده که در ابتدا با احترام جمعی از آتش نشانان شهید حادثه پلاسکو آغاز شد. بازیگران این کار امیر جعفری، فریده سپاه منصور، مهراوه شریفینیا، فرید سجادیحسینی، نادربرهانیمرند، نسیم ادبی، خسرو احمدی، وحید آقاپور، سید علی صالحی، علی عاملهاشمی و سیاوش جامع هستند. این نمایش در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه میرود. به همین بهانه با کارگردان و بازیگران این نمایش گفتگوی انجام دادهایم:
امروزه گرانترین هنر دنیا تئاتر است
آقای آذرنگ درباره اهمیت تئاتر در جامعه برایمان بگویید.
خوشبختانه در جامعه ما علیرغم آن مشکلاتی که سالها پیش درباره قهر مدیران هنری با تئاتر وجود داشت امروز یک حرکت روبه جلو را شاهد هستیم. برخی در گذشته تصور کردند میتوانند بر تئاتر غلبه کنند اما متوجه نبودند که تئاتر خیلی قویتر و فرهنگ سازتر از آن است که بتوان آن را نادیده گرفت، امروز گرانترین هنر دنیا تئاتر است. به طور مثال در جنگ بوسنی و اوج حملات صربها ، تئاتر را رها نکردند، چون روحیه مقاومت را پرورش داد. متاسفم از اینکه برخی تئاتر را کوچک میشمارند.
بازخورد و استقبال چگونه بوده است؟
درباره استقبال از این نمایش نمیتوانم صحبت کنم اما زمانی که آن را مینوشتم حالم خوب بود، الان هم در اجرا و تمرین حالمان خوب است، امیدوارم حال هر کسی که آن را تماشا میکند هم خوب شود و مطمئنا که این اتفاق میافتد. متاسفانه این نمایش در شرایط بدی اجرا شد ابتدا که فستیوال فجر برگزار شد و همه نگاهها به سینما بود شاید تبلیغات ما در این اتفاق گم شد اما به هرحال دوست دارم که آدمهای بیشتری حرف ترن را بشنوند. چرا که نمایش درباره تبعات جنگ است.
تئاترفرهنگ یک مملکت را میسازد
خانم ادبی دربارهی تئاتر ترن توضیح بدهید وچه چیزی باعث شد که به لیست آقای آذرنگ پیوستید؟
در سری قبلی ترن هم به دلیل اجرایی که داشتم و همزمان با ترن بود، نتوانستم در این تئاتر شرکت کنم. ولی با این وجود همان موقع هم اجرای ترن را خیلی دوست داشتم و همچنین کارهای آقای آذرنگ و قلم ایشان را خیلی دوست دارم؛ زیرا ایشان درجه یک مینویسند. زمانی که برای اجرای دوبارهی ترن به من پیشنهاد دادند من با استقبال خیلی زیادی قبول کردم و با جان و دل پذیرفتم که در این نمایش بازی کنم.
با توجه به اجرای نمایش فکر میکنید کارتان چطور پیش رفته است؟
بسیار عالی بوده است. من شخصاً کار را بسیار دوست دارم و بسیار کار شریف وانسانی است و مطمئن هستم تماشاچی هم با این نمایش ارتباط خیلی خوبی برقرارمی کند. دیروز که خیلی خوب بود و تماشاچیان ارتباط خیلی خوبی با کار برقرار کردند وکار را دوست داشتند و من مطمئن هستم استقبال خوبی از کار خواهد شد.
فضای امروز تئاتر را نسبت به سالهای قدیم که استقبال کمتری از تئاتر میشد را چگونه ارزیابی میکنید؟
به دلیل اینکه تئاترها به سمت خصوصی پیش رفته و سالنهای بسیار زیادی در نقاط مختلف تهران دایر شده، سالنهای بزرگ وکوچک و سالنهای متنوع وجود دارد؛ امکان کار برای عزیزانی که بازیگرهستند و کار تئاتر و نمایش انجام میدهند خیلی بیشتر شده و یک بستری بوجود آمده است برای اینکه همه برای فعالیت کردن بیایند و این اتفاق برای تئاتر ما بسیار خوب وخجسته است؛ چون دورهای وجود داشت که سالنها بسیار محدود بود و دوستان باید پشت درها میماندند تا نوبتشان میآمد. اما امروزه این طور نیست وخیلی از گروههایی که دانشجو هستند و میآیند و کارهای خود را به اجرا میبرند و تماشاچیهای خودشان را هم دارند. ما انواع و اقسام تئاترها را در سالنهای مختلف داریم که تماشاچیان میتوانند تئاتر مورد علاقهی خودشان را براساس کارگردان و بازیگر مورد نظری که دوست دارند تماشا کنند. تئاتر این روزها با استقبال خیلی خوبی رو به رو است و این اتفاق خیلی خرسندی برای تئاتر و نمایش است.
سالنهای اصلی چقدر میتوانند باعث جذب مخاطبان بیشتری شوند؟
مسلما سالنهای شناخته شده و سالنهایی که از قبل بودهاند، همیشه تماشاچیهای خودشان را خواهند داشت، ولی تماشاچی است که تماشاچی را با خود میآورد و کارهایی در سالنهای بزرگ بوده است که با استقبال کمتری مواجه شده است و کارهایی بوده است که در سالنهایی کوچک برگزار شده است و با استقبال بیشتری رو به رو شده است. ولی این روزها این کار خوب است که تماشاچیها را به سمت تئاتر و نمایش میکشاند.
یک نقش چه ویژگی باید برای شما داشته باشد تا آن را قبول کنید؟
من در وهله اول باید با آن نقش ارتباط برقرار کنم و باید آن را دوست داشته باشم و بعد ببینم میتوانم در این نقش زندگی کنم یا نه. چون تئاتر برای من زندگی و عشق است و زمانی که روی صحنه در حال انجام کار هستم، احساس میکنم زندگی واقعی خودم است و با آن عشق میکنم. تئاتر و صحنه برای من خیلی مقدس است و اگر احساس کنم نمیتوانم نقشم را به نحو احسنت انجام دهم، وقت خودم و کارگردان را تلف نمیکنم و آن کار را انجام نمیدهم مگر اینکه نقشی را که خیلی دوست داشته باشم و با آن نقش بتوانم ارتباط خوبی برقرارکنم بنابراین آن نقش را انتخاب میکنم. نقش ملیحه هم از نقشهایی است که وقتی آن را خواندم، آن را خیلی دوست داشتم و ارتباط خوبی با این نقش برقرارکردم.
از مسئولین و مردم چه انتظار و درخواستی دارید؟
اینکه به تئاتر بیشتر بها دهند. این توقع من تنها نیست و اینکه از تئاتر حمایت بیشتری شود؛ به خاطر اینکه تئاترفرهنگ یک مملکت را میسازد و اگر به این بخش اهمیت بیشتری داده شود زیرا به نوعی در جامعه فرهنگ سازی میکنند؛ چون بسیاری از حرفها، پندها و اندرزها توسط نمایشها و قصهها گفته شده است. همانطوری که ما برای بچهها نمایشی بازی میکنیم به آنها چیزی آموزش میدهیم، همانطورکه در مدرسه کتابهای درسی وجود دارد در سالنهای نمایشی نیز درحقیقت یک نوع آموزش و یک نوع فرهنگ سازی در رابطه با زندگی انسانها هست و خودتان نمیتوانید آن زندگی را تجربه کنید و با دیدن نمایش درسی را یاد میگیرید. تمام کارهای نمایشی به شکلی هست که درس میدهند و باعث میشود فکر تماشاچی دگرگون شود و به فکر واداشته شود و چیزی را با خود به بیرون ببرد. همانقدر که کتاب میتواند در ذهن آدم مؤثر باشد تئاتر و نمایش هم میتوانند تغییر و تحول در ذهن افراد ایجاد کنند و میتواند باعث شود آدمها جور دیگری فکر کنند و تصمیم بگیرند.
فضای مجازی میتواند فضایی برای تبادل فرهنگ باشد
خانم مهراوه شریفینیا، از تجربه کار در مدیوم تئاتر و از کار با آقای آذرنگ در این نمایش برایمان بگویید.
من چهار سال پیش با آقای نیما دهقان نمایش «ترن» را قبلا اجرا کرده بودم. آن موقع هم این کار را خیلی دوست داشتم و متن به گونهای بود که روی من خیلی تاثیر گذاشت. الان که دوباره خود آقای آذرنگ میخواستند این کار را اجرا کنند، خوشحال شدم. ایشان به من گفتند که: آن دو پارتی که سری قبل سانسور شده بود، اجرا خواهد شد. و من هم خوشحال شدم چون آن دو پارت بخشهایی از کار بودند که من آنها را خیلی دوست داشتم و دوست داشتم مخاطب حتما آنها را ببیند. متاسفانه چهار سال پیش بنا به صلاحدید مسئولین اجرا نشد، ولی خدا را شکر الان این اجازه را صادر کردند که اجرا شود و شاید بیشترین دلیل آن این بود که دوست داشتم در این کار دوباره ظاهر شوم و به اضافه اینکه نقش من هم در این ورژن جدید عوض شده است. و خوشحالم در این اپیزود با آقای امیر جعفری همبازی هستم و اپیزود دوست داشتنی است که میخواستم آن را تجربه کنم.
تا الان کار چگونه پیش رفته است؟
تا الان که کار و بازخوردها خیلی خوب بوده است.
چه چیزی باعث میشود که نقشی را بپذیرید و در یک پروژه شرکت کنید؟
مجموعه شرایط. نقش خوب، قصه خوب، کارگردان خوب و عوامل خوب.
فضای مجازی چقدر کمک میکند که مخاطبین را برای دیدن یک تئاترجذب کند؟ چون تئاتر نسبت به رسانههای دیگر خیلی مهجور شده است.
نمیدانم! امیدوارم که به غیر از تفریحاتی که فضای مجازی ایجاد میکند، مثل آگاه شدن از زندگی هنرمندان. ولی جدا از شیطنتهایی که میتوانیم در فضای مجازی انجام دهیم خیلی خوب است که به بخش فرهنگی هم کمک شود و ما و هنرمندان از این طریق کاری را اطلاع رسانی کنیم. من صفحه اینستاگرام خودم را مهرماه امسال بعد از شش ماه باز کردم آن هم به خاطر اینکه میخواستم در این مدت کمی خودم را پیدا کنم تا وابستگی من از فضای مجازی کم شود، ولی دوباره به همین دلیل آن را باز کردم چون فکر کردم که شاید کتابهایی که من معرفی میکنم روی چند نفر از این دو میلیون و چهارصد هزار نفر تاثیر میگذارد و باید این کار را انجام دهم و واقعاً دلیل باز کردن صفحه شاید همین اطلاع رسانی نمایش ترن بوده است. فکر میکنم این درستترین استفاده از اینستاگرام است. من خیلی شخصیتر به صفحهام نگاه میکردم و الان کمی این نگاه را از روی صفحهام برداشتهام و فقط به وبلاگم آنقدر شخصی نگاه میکنم. اینستاگرام به خاطر حجم عظیم مخاطبی که دارد میتواند خیلی به اطلاع رسانیهایی از این دست کمک کند. البته در کنار آن شیطنتها و رفع کنجکاویها هست. ما به وسیله اینستاگرام از حال هم و اتفاقات مثبت و منفی زندگی خیلی از افراد باخبر میشویم ولی درکنار آن چقدر خوب است که از کارهای فرهنگی هم مطلع شویم.
یک درام اجتماعی از جنس جنگ
آقای علی عامل هاشمی، چی چیزی باعث شد که به لیست بازیگران آقای حمیدرضا آذرنگ و نمایش ترن بپیوندید؟
حقیقت این است که حمید آذرنگ را از خیلی وقت پیش میشناختم و با یکدیگر هم دوست بودیم ولی قسمت نشده بود که هیچ وقت با هم کار کنیم یا بتوانم در یکی از متنهای ایشان بازی کنم. با هم در کارهایی همکار بودیم که یا من دستیار بودم و یا در پشت صحنه فعالیت میکردم و حمید هم بازی میکرد. ولی متنها یا کارهای خودش را هیچ وقت نشده بود که کار کنیم. قصههای حمید راجع به جنگ، ضد جنگ یا جنگ زدگی و… را خیلی دوست دارم و همیشه کارهای ایشان برای من عجیب و غریب و تاثیرگذار بوده است. زمانی که پیشنهاد بازی در نمایش ترن را به من داد، خیلی خوشحال شدم چون دوست داشتم که اگر تجربهای را با حمید قرار است شروع کنم در یکی از متنهای خودش باشد و چه بهتر که در متنهایی با او همکاری کنم که روی آنها اشراف کامل دارد و خودش هم آنها را خیلی دوست دارد.
با توجه به اینکه تئاتر قبلی شما کمدی بود و این تئاتر فضای اجتماعی و جنگی دارد، چگونه توانستید خودتان را با این فضا تطبیق کنید و در مورد حال و هوای این نمایش برایمان بگویید؟
بازیگری صرفا یک مدل نقش بازی کردن نیست و میتواند صورتهای دیگری هم داشته باشد. این نمایش به گفته آقای آذرنگ خیلی تاثیرگذار است و یک درام اجتماعی دارد که مردم را به یاد خاطراتی از جنگ میاندازد که حتی در سالن، مردم اشک هم میریزند و با جنس نمایش قبلی حساب پرداخت نمیشه هادی عامل کاملا متفاوت است. چون آن یک کمدی از داریوفو بوده است و اینجا ما با یک درام اجتماعی از جنس جنگ روبرو هستیم. برای وفق دادن خودم با این نمایش خیلی سخت نبود. بالاخره قبلاً هم کمدی، تراژدی و درام بازی کرده بودم و اعتمادی که خود حمید به من داشت و میدانست که از عهده این نقش بر میآیم. نقشی که من در ترن بازی میکنم با تمام بازیگرهای دیگر ترن متفاوت است. من آدم تراژدی و آسیب دیدهای در این نمایش نیستم و در این نمایش آدم کمدی و یا آدم رنج دیدهای نیستم که بار تراژدی درام روی دوش من باشد. اتفاقاً بحثی که قرار است ذهن تماشاچی را کمی از این ماجرا دور کند بر دوش من است و اعتماد حمید به من بوده است.
کار تا الان چگونه پیش رفته است و اینکه خودتان چقدر از این کار لذت بردهاید؟
خیلی مردم آن را دوست دارند. البته برای من هم تئاتری که آدم را به یاد خاطرات تلخ بیندازد و ذهنیت تماشاچی را درگیر خاطراتی این چنین کند، سخت و هیچ وقت خوشایند نبوده است. اینگونه یادآوریها برای آنها مانند دست بردن درکمد خاطرات آنها و گردگیری کردن از خاطرهای که قرار نیست هیچ وقت دور ریخته شود، است ولی برای آنها خیلی جذاب در عین حال دلهره آمیز بوده است. روند کار هم خیلی سخت بود چون ما اپیزود اپیزود، تمرین میکردیم و اتصال یکی از صحنهها را هم خود ما نمیدانستیم ولی زبر دستی حمید بوده که چند تا اتفاق را در لحظه آخر اضافه کرده است. تمرین موسیقی را کرده بود. ولی هفته آخر موسیقی را به ما اضافه کرد که حال و هوای کار را عوض کرده است و ما وقتی که با دکور، شکل دکور، شکل صحنه و لباسهایمان آشنا شدیم، هر کدام از آنها رنگ تازهای به ما داد به خاطر همین نمایش برای خود ما جذاب و داغ است.
ترن حرف یک ملت است
آقای حسین سلیمانی از کار در مدیوم تئاتر و این نمایش برایمان بگویید؟
خیلی سال بود که تئاتر بازی نکرده بودم. آخرین بار سال ۸۳ نمایش «تنها راه ممکن» محمد یعقوبی را بازی کرده بودم و یک اجرای فجر هم با حسین عاطفی داشتیم که حمیدرضا آذرنگ آنجا بازی میکرد و من از آن سال تا به حال به علت کارهای دیگر تصویری نتوانستم دیگر تئاتر کار نکردم، ولی به شدت تئاتر را دوست داشتم. پایان فیلمبرداری سریال همسایهها بود که حمیدرضا آذرنگ به من زنگ زد و کار را برایم توضیح داد و من هم بلافاصله قبول کردم چون آقای آذرنگ یکی از مؤلفان معاصر ما است و به نظرم نمایش نامههای او ماندگار خواهد بود. مخصوصا آنهایی را با موضوع و فضای جنگ مینویسد و خالی از شعار است و هر کاری که یک ایدئولوژی پشت آن باشد کار خوبی خواهد شد. ولی ایشان دچار شعار زدگی نشده است و برای خودش یک سبکی را در تئاتر دارد و من هم دوست داشتم که با ایشان کار کنم. جدا از اینکه بازیگر خوبی هست، کارگردان و نویسنده خوبی هم در تئاتر میباشد.
کلیت داستان و ماجرای این ترن چیست؟
سادهترین حرف آن این است که تمام تماشاچیهایی که میخواهند روی این ترن بنشینند همه آنها مسافران این ترن میشوند و باید سفر کنند و احتمال دارد در هر سفری اتفاقات مختلفی رخ دهد. ترن ما هم همین است و شاید هر شب یک چیزهایی در کارها و بازیها و دیالوگها تغییر کند و نمیتوانم خط کلی این قضیه را بازگو کنم بلکه بهتر است بیایند و آن را ببینند. هیچ کس تا به حال به این فکر نکرده است که چگونه میشود پنج شش تا مفقودالاثر را برای لحظهای به خانودههایشان برگردانند تا آنها را ببینند. افرادی که حتی جنازههای آنها هم پیدا نشده است و حالا برای لحظاتی میتوانند خانوادههایشان را ببینند و آن هم به قلم یک نویسندهای که خودش از کاراکترهای ترن است. کلیت داستان را به این شکل باید تعریف کنم؛ زیرا اینگونه خیلی شیرینتر و جذابتر برای تماشاچیها میشود و حتما باید بیایند و آن را ببینند.
بازخوردها تا الان چگونه بوده است؟ کدام صحنه جذابتر بوده است؟
تا به اکنون خیلی خوب بوده و همیشه سالن پر بوده است. در شب نخست و اجرای اولمان خانوادههای آتش نشانانی که در حادثه پلاسکو از دنیا رفتند هم حضور داشتند. مانند برادر بهنام میرزاخانی اولین شهید پلاسکو که کار را دیدند. با یک شب نمیتوان گفت که چه فیدبکی اتفاق میافتد و باید هفت هشت شب بگذرد تا بازخوردها معلوم شود. اپیزودی را که امیرجعفری و مهراوه شریفی نیا بازی میکنند، صدای درگیر شدن تماشاچی با آن اپیزود غمگین را حس میکنیم و صدای هق هقها واشک ریختنها، شنیده میشود. در اپیزودی که من و خانم ادبی هم بازی میکنیم، صدای هق هق تماشاچیان و پچ پچ کردنهایشان هم شنیده میشود که جالب و عجیب است. در انتهای کار از مدل تشویق کردن آدمها هم متوجه میشویم که چگونه با کار ارتباط برقرار کردند. این دو ساعت کار اگر یک ذره بلنگد، مردم پس میزنند و شاید ما هم یکی دو جایی داشته باشیم که ریتم باب میل همه نباشد ولی به هر حال یک چیز عمومی است و به نظر من تماشاچیها نشان دادند که با این کار مشکل ندارند که این خیلی خوب است.
چون مدتها بوده که از فضای تئاتر به دور بودهاید چه حسی داشتید که بعد از مدتها دوباره روی صحنه رفتید؟ آیا استرس داشتید؟
به شدت. شب اول شب خیلی بدی بود. برای من که خیلی سخت گذشت. حتی من ده دقیقه زودتر به روی سن رفتم و واقعاً قلبم تند تند میزد و برای اولین بار من پنج شش ثانیه زودتر به روی سن رفتم و هنوز اپیزود قبلی تمام نشده بود که من وسط سن بودم تازه متوجه شدم که یک مقدار زودتر وارد صحنه شدم.خیلی استرس داشتم ولی خدا را شکر اتفاق بدی نیفتاد. کما اینکه من مونولوگهای ده یازده خطی دارم که خیلی سنگین است و همان اول باید بدون وقفه آن حرفها را بزنم و حتی مکثی نداشته باشم و خود من یک لحظه وقتی آمدم بیرون گفتم خدایا شانس آوردم که آنجا چیزی را فراموش نکردم و تپقی نزدم!
چقدر تمرین کردید؟
من خیلی دیر به گروه اضافه شدم. یک هفته پیش از اجرا بود. انرژی که خود آقای آذرنگ به ما میدهد باعث میشود که راحتتر بتوانیم کار کنیم. روحیهای که او میدهد، قطعاً خیلی به ما کمکم میکند. به هر حال یک دفعه وارد یک شرایطی شدم که اگرچه سنگین بود ولی خدا را شکر خوب پیش رفته است. دلم با کار بود و آن را دوست داشتم و چون حالم خوب بود به نظرم میتوانستم با گروه مچ شوم چون خیلی از آنها رفیقهای قدیمی من هستند. امیر جعفری، آقای صالحی، آقای آذرنگ و بهرنگ علوی دوستان خود من هستند و تیم راحتی بود و با آنها مشکلی نداشتم.
من اصولا تفریحی کار نمیکنم به جزء اروندی که بازی کردم و جزء فیلمهای ژانر دفاع مقدسی بودکه من خیلی آن را دوست داشتم و این چنین فیلمی که در مورد ظلم یک سری آدمهای آن زمان که تا دیروز از شهدای غواص ما حمایت میکردند و عکس میانداختند و بعد که اروند را ساختیم پدیدار نشدند و جواب آنها با خود شهدا است و به ما ارتباطی ندارد و ما کارهای نیستیم که نظر بدهیم و شاید باب سلیقه آنها نبوده است. ولی ترن حرف یک ملت است و حرف خیلی از آدمهایی است که فکر میکنند جنازههایی که بعد از مدتها سوار ترنی میآیند و بعد از سی سال قرار است که چه اتفاقی برایشان بیفتد و دوباره قرار است که به زیر خاک بروند. حالا داستان روح آن آدمها است که قرار است اگر برای لحظاتی خانوادههایشان را ببینند چه اتفاقی میافتد و این خیلی حرف سنگینی است و قرار است که این را روایت کنیم و به نظر من دیدن ترن تلنگری برای خیلی از ما میشود از جمله خود من، که یک جاهایی از این ترن خود من اذیت میشوم و نگاه میکنم که در این بیست سالی که در سینما کار میکنم خیلی از حرفهایش حرفهای ما است.
نگاه تحلیلی و جامعه شناسی در قصههای شهدا
آقای مجید رحمتی، این نمایش چه ویژگیهایی داشت که شما این نقش را پذیرفتید؟
من در سری قبلی نمایش ترن به کارگردانی نیما دهقان که چهار سال پیش به روی صحنه رفته بود، بازی کرده بودم. در آنجا نقش محمد علی مشرف را بازی میکردم که فرمانده هشت شهیدی بود که در تفحص پیدا میشوند و آنها را روی زمین میآورند. این نمایشنامه از رئالیزم خاصی برخوردار است. قبلا که در کار آقای دهقان بودم و این سری هم آقای آذرنگ لطف کردند و گفتند: که این دفعه یک نقش دیگری را بازی کن! در این سری من نقش یک حاج آقایی را بازی میکنم که مسئول برگزاری و کمیته استقبال از این شهدا است. البته نقش نگهبان راه آهن را هم در این نمایش بازی میکنم. در واقع من در این نمایش در دو نقش بازی میکنم.
از همکاری با آذرنگ برایمان بگویید.
به نظر من ایشان جز یکی از نویسندهها و نمایشنامه نویسهای خوبی است که نه تنها در عرصههای دیگر قلم میزند؛ بلکه در عرصه دفاع مقدس و جنگ خصوصا فضای تحلیل جنگ بسیار قلم شیوایی دارد. من در یکی دو تا کار اخیر او که با خود نیما دهقان کار کرده بود، نمایش خنکای ختم خاطره یا این کدام پنج شنبه است که خودش آنها را کارگردانی کرده بود و نمایشهای دیگری از این دست که یک جادوی عجیب و غریبی در قلمش دارد و کارهایش اصلا شعار زده نیست و از هیچ سیستم خاصی طرفداری نمیکند و به نظر من فقط و فقط درام مینویسد و بسیار هم سعی میکند که نگاه تحلیلی و جامعه شناسی در قصههای شهدا و خانوادههای شهدا و نگاهی تحلیلی به جنگ داشته باشیم. قبلا ما یک اپیزود داشتیم که در سری قبلی که سال ۹۱ در سالن اصلی اجرا کردیم بنا به دلایلی حذف شده بود و شورای نظارت تصمیم گرفته بودند که در آن سالها، آن اپیزود حذف شود؛ ولی خوشبختانه این اپیزود به بقیه اپیزودها اضافه شده است و الان هم کار یه قوام بهتری پیدا کرده است.
کیفیت، بهترین تبلیغ در تئاتر
خانم فریده سپاه منصور چگونه به لیست بازیگران آقای آذرنگ پیوستید؟
آقای آذرنگ با من تماس گرفتند و کلیت کار را برای من توضیح دادند و وقتی نمایشنامه را خواندم از آن لذت بردم و نتوانستم قبول نکنم. قبلاً هم با آقای آذرنگ در نمایش اهل قبور که آقای کیانی نویسندگی و کارگردانی آن را به عهده داشتند به عنوان همبازی کار کرده بودیم ولی تا قبل از اینکه بر سر این کار بیایم تعریف کارهای ایشان را شنیده بودم ولی وقتی که متنشان را خواندم آنچنان درگیر آن شدم و آن را دوست داشتم که قبول کردم که در این نمایش بازی کنم.
درباره نقشتان در این نمایش بیشتر توضیح بدهید.
من در مورد نقشم نمیتوانم حرفی بزنم چون بعضی نقشها هستند که میتوانید بگویید من در این کار بازیگری میکنم ولی نقش من از آن نقشهایی است که اگر در مورد آن چیزی بگویم باید در مورد کل آن صحبت کنم و به نظرم مردم باید خودشان بیایند و این نمایش را تماشا کنند.
موضوع این نمایش چیست؟
من فکر میکنم که آقای آذرنگ یک نقدی به درون ماجرا زده است و ما فقط از بیرون آن را میبینیم. یعنی اگر اتفاقاتی را در سطح و در ظاهر میبینید و ایشان وقایع را به گونهای جراحی کردهاند و مانند امعا و احشا، آنها را بیرون کشیدهاند؛ البته نه به چندشی آنها. برای من این گونه است چون کار را میبینم و خودم در آن بازی میکنم ولی زیاد به آن اشراف ندارم ولی حس من اینگونه است. این کار خیلی شاعرانه و خیال انگیز است. با اینکه این کار برای من خیلی عمق و جذابیت دارد، نمیتوانم بیشتر از این درباره آن حرف بزنم.
مدتها از فضای تئاتر به دور بودهاید و دوباره وارد فضای تئاتر شدهاید، الان چه حسی دارید؟
همین امسال در تئاتر باران، همسایه آقا را که ده سال پیش هفده اجرا داشتیم دوباره به دعوت تئاتر باران پنجاه شب اجرا داشتیم. من اولین بار است که در یک سال دو تئاتر بازی میکنم و معمولاً سالی یکبار کار میکنم.
بیشتر مدیوم تصویر را دوست دارید یا تئاتر؟
نه بستگی به کاری که به من پیشنهاد میشود، دارد که پیام این کار چیست و… اگر دوست داشته باشم کار میکنم اگر نه کار نمیکنم. الان تئاتر همسایه آقا پیشنهاد خوبی بود و من آن را پذیرفتم. ما تربیت شده تئاتر هستیم و من از تئاتر به سینما آمدم و مانند خانه مادری تئاتر است. مشکل تئاتر مسئله مالی است و آدم نمیتواند مستمر تئاتر کار کند زیرا زندگی را تأمین نمیکند اگر این مشکل حل میشد من ترجیح میدادم که تئاتر کار کنم و اصلا تصویر کار نکنم. الان من دو سال هست که جلوی دوربین نرفتهام.
خیلی از پیشکسوتهایی مانند شما با رسانه تصویر قهر کردهاند و کارها آنقدر بد و آبکی شده است که نقشها را به بازیگرنماها میدهند و نه بازیگرانی مثل شما و جای شما در این فضا خالی است. نظر خودتان را بگویید؟
نه ما قهر نیستیم. من چیزی نمیتوانم بگویم فقط این را میتوانم بگویم که ما را کنار گذاشته شدهاند، همین! کارهایی که به من پیشنهاد میشود کارهایی نیست که باب طبع من باشد چون فکر میکنم هنوز آن انرژی را برای شخصیت پردازی دارم. زمانی میرسد که آدم دیگر توان آن را ندارد و ترجیح میدهد که سریع از جلوی دوربین رد شود و برود؛ ولی من انرژی آن را دارم که شخصیتی را خلق کنم. چرا وقتی که توانایی آن را دارم، فقط بیایم و از جلوی دوربین رد شوم. ولی نقشی به من نمیدهند که وقتی برای آن بگذارم.
فضای این روزهای تئاتر را نسبت به سالهای گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟
الان که سالنهای تئاتر خصوصی زیاد شد، تماشاچی هم پراکنده شده است و به من میگویند که سالنها مانند سابق پر نمیشود به دلیل اینکه تماشاچی پخش شده است ولی با همین احوال، از تئاتر همسایه آقا استقبال خوبی شده است و این کار هم تا الان همینطور بوده است.
به نظر شما سالن چقدر میتواند برای جذب مخاطب مهم باشد؟ الان که در سالن تئاتر اصلی شهر اجرا دارید، آیا مخاطبین بیشتر هستند؟
فکر میکنم کیفیت کار موجب میشود که تماشاچی جذب شود. تئاتر، تماشاچی به تماشاچی است. یعنی تماشاچی تماشاچی را میآورد. یک عده کار را میبینند و وقتی که خوششان میآید میروند و آن را پخش میکنند و فرقی نمیکند که این کار با کیفیت بالا و در چهار سو اجرا میشود یا در تالار وحدت. مهم کیفیت کار است که تماشاچی از سالن راضی بیرون برود.
یک تئاترچه ویژگی باید داشته باشد که شما آن نقش را بپذیرید؟
در درجه اول خود متن مهم است. بعد از متن ببینیم که چه کسی میخواهد آن را کار کند. خود متن برای من نشان دهنده طرز تفکر کارگردان و نویسنده است. کسانی که این کاره نیستند متنهایی را که میدهند خیلی آبکی هستند و آنهایی که به کار آگاهی دارند معمولا متن آبکی نمیدهند و بستگی به این دارد که وقتی متن را به من میدهند که آن را بخوانم نشان دهنده این است که کسی که میخواهد کار کند درجه دانش و فهم او از کار چقدر است.
امیدوارم ترامپ با این رفتار جنون آمیز، دنیا را خراب نکند
آقای فرید سجادی لطفا درباره نمایش ترن برایمان توضیح دهید؟
بعد از فیلم فروشنده خیلی فیلمنامه به من پیشنهاد شده و همچنان هم پیشنهاد میشود. منتهی من فیلمنامه را دوست داشتم ولی نقش را دوست نداشتم یا نسبت به کارگردان ارادت داشتم ولی نقش را دوست نداشتم و بعد دیدم که ممکن است به جهت بیکاری مجبور شوم یکی از این کارها را انتخاب کنم. برای اینکه این کار را نکنم، رفتم و فیلم کوتاه و تئاتر بازی کردم؛ جایی که هم نقش و هم کار را دوست داشته باشم.
آذرنگ هم خیلی روشن است و همه او را میشناسیم. توانایی و نبوغی که دارد شناخته شده است و در نمایش نامهای که نوشته است، فوق العاده زیبا است و خیلی آن را دوست دارم و نقشی را که به من پیشنهاد کرد را خیلی دوست دارم در نتیجه دیدم که تئاتر اگر به لحاظ اقتصادی آنقدر آدم را تامین نمیکند ولی به لحاظ روحی تامین میشوم و راضی هستم و همین باعث شد که در این کار شرکت کنم.
خودتان را متعلق به کدام رسانه میدانید؟
من تلویزیون را از همه بیشتر دوست دارم و شاید کج سلیقگی باشد و هنرمندان ما اکثرا سینما را ترجیح میدهند. این که میگویم کجسلیقگی، به معنای این نیست که تلویزیون خیلی کوچکتر از سینما است و به معنای اینکه سلیقه من با سلیقه عام آرتیستهای مملکت هم سو نیست. من تلویزیون را ترجیح میدهم و دوست دارم در تلویزیون کار کنم منتهی این چیزهایی که تولید میشود و نقشی که پیشنهاد میشود اگر دوست نداشته باشم کار نمیکنم حتی اگر متعلق به تلویزیون باشد. اگر تا آخر عمر هم اگر نقشی که برای من خوب باشد و من را به وجد بیاورد را به من پیشنهاد ندهند را کار نمیکنم. هیچ جا نمیروم سینما، تئاتر و فیلم کوتاه هم نمیروم مگر اینکه آن را دوست داشته باشم.
فضای این روزهای تلویزیون و رسانه را چگونه ارزیابی میکنید؟
آنگونه که آدم دورادور میبیند، تلویزیون با یک بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و وقتی که اقتصاد رسانه دچار تشنج و مشکل شود، طبیعی است که روی تولیدها هم خیلی نمیتوان رسانه را قضاوت کرد که مثلا این جا را کم گذاشته اند. وقتی یک پروژهای پول آن به موقع نرسیده است و نتوانسته و مجبور بوده با چنگ و دندان آن را جمع کند و آبروداری کند، مسلماً آن کیفیتی ندارد. زمانی که تلویزیون وضع اقتصادی خوبی داشت و به موقع و درست پول میداد و کارهای خوب تولید میشد و بالاخره ما در پرونده سازمان، نقاط درخشانی داریم. آن زمانی که روزگار غریب یا هزاران چشم تولید شد آدم متوجه میشد که درک درستی از کار در سازمان است و درست میبینند و این مقطعی است که انشاا… حل میشود، اگر آقای ترامپ با این رفتار جنون آمیز، دنیا را خراب نکند.
فضای جشنواره را نسبت به سالهای گذشته چگونه دیدید؟
والا من زیاد در جشنواره حضور پیدا نکردم برای اینکه آنجا تمرین داشتم و دقیقه نودی بود و با فشار زیاد باید خودمان را به ترن میرساندیم. دو سه جلسه را رفتم چون خودم فیلم داشتم و مجبور بودم که بروم و آن هم خیلی سریع رفتم و فیلم را دیدم و آمدم.
چه فیلمهایی را امسال در جشنواره داشتید؟
«آذر» و «ایتالیا ایتالیا» و یک فیلم کوتاه داشتم که جزء اکران نیست فقط جز داوری است. به هر جهت خیلی با جشنواره عجین نشدم که بخواهم آن را قضاوت کنم. مضاف بر اینکه همیشه وقتی کار انجام میشود حواشی هم هست. آن موقع هم که بهترینها باشند باز همین اتفاق میافتد حتی اگر جشنواره کن را ما برگزار میکردیم، نقد میکردیم و نقد هم چیز بدی نیست، دوستان نظرشان را میگویند و باید بگویند.
اما یک ترجیع بند را من در همه صحبتهایم خدمت دوستان و همکاران شما عرض کردم و این است که در این جشنواره عیاری ما کجاست؟ چرا ما نباید فیلم عیاری را ببینیم؟ مگر ما چند تا عیاری داریم؟ ما چرا تقوایی را باید پس بزنیم؟ چرا نمیتوانیم جذب کنیم؟ چرا فقط باید حذف کنیم؟ چرا تقوایی باید بیکار باشد؟تنها فیلم عیاری نبود و چند فیلم دیگر هم بودند؛ ولی چون من عیاری را دوست دارم اسم آن را گفتم و به نمایندگی از طرف بقیه کارها اسم آن را میبرم. من هنوز جواب آن را پیدا نکردم، البته جوابهایی داده شده است منتهی کفایت نمیکند و این جوابها فقط راضی کردن و توجیه کردن خودمان است.
دوست نداشتید بالاخره این اتفاق بیفتد؟
بله بالاخره جایزه است و ارزش دارد و محترم است ولی آدمهای بهتر از من زیاد هستند.
کار ترن را چگونه دیدهاید و چه ویژگی داشت که آن را قبول کردید؟
ترن در واقع یک بزله گوی اجتماعی و حماسی دارد. چرا حماسی؟ برای اینکه موضوع آن شهدا هستند. چرا اجتماعی؟ برای اینکه عدهای که برای شهدا دل میسوزانند و عدهای که از طریق شهدا میخواهند به عالاف و علوفی برسند و یک کیسهای را پر کنند، همه اینها را من در ترن دیدهام و میبینم. وقتی که به شهدا میپردازد واقعاً تکان دهنده است. وقتی که بعضاً به این کاسه لیسها میپردازد، خیلی خوب انگشت روی سودجوییهایی که در جامعه است میگذارد. این قصه را از این بابت خیلی دوست دارم و از قلم آذرنگ و کارگردانی او خیلی خوشم میآید. تیم بسیار خوبی است و همه بچههایی که در این تیم و در ساخت و اجرای آن هستند، ما عاشقانه آنها را دوست داریم و جایگاه ویژهای در اذهان عموم ما دارند و همه اینها در واقع جذابیتهایی است که آدمی مثل من را میکشاند و جذب میکند تا بیایم و در خدمت دوستان باشم.
مسئولین با تئاتر مهربانتر باشند
آقای سیاوش جامع بیشتر دوست دارید در مدیوم تئاتر فعالیت داشته باشید؟
در واقع و مشخصا ریشه ما در تئاتر است و تمام آموختههای هنر، بازیگری، انضباط، اخلاق و تربیت ما از تئاتر نشأت میگیرد. خیلی تئاتر را دوست دارم با این حال شانزده یا هفده کار تصویر هم انجام دادم.
در مورد نقشتان در این نمایش توضیح دهید.
در نمایش «ترن» نقش یکی از مهندسان را بازی میکنم. در این نمایش دو تا مهندس هستند که در واقع در موقعیت فرصت طلبانهای سعی میکنند از موقعیتی که پیش آمده است، نهایت سو استفاده و بهرهبرداری را به نفع خودشان از این رانتی که برای آنها پیش آمده است سهم خودشان را به زعم خودشان بگیرند.
چه چیزی برای شما مهم بود که در این نمایش ایفای نقش کردید؟
در واقع رابطه کاری من و آقای آذرنگ به بیست سال قبل بر میگردد. از آن زمان به بعد هیچ وقت فرصت نشده بود که درکنار ایشان باشم و منتظر این فرصت بودم. زمانی که ایشان برای این کار با من تماس گرفتند مشتاقانه پذیرا شدم و به خدمت ایشان آمدم و وقتی هم که راجع به نقش یکی از مهندسان صحبت کردیم ترغیب شدم که حتما در این گروه بمانم با توجه به اینکه کار پر پرسناژی است، دوست داشتم این چنین کارگستردهای را هم تجربه کنم.
فضای کاری این روزهای تئاتر را نسبت به سالهای گذشته چگونه ارزیابی میکنید. با توجه به اینکه سالنهای زیادی راهاندازی شده است؟ بازخوردهای مردم چگونه است؟
احساس میکنم که هوای آن بهاری است یک مقطعهایی است که حال تئاتر خوب است و گاهی اوقات هوای آن دلگیر است و این استقبال موسمی است مثل حال و هوایی که بچهها دارند. نسل جوانی آمدند که فکر میکنم اگر نسبت به عاقبت کار آشنایی داشته باشد و آگاه باشد که امنیت شغلی برای او نخواهد بود شاید محتاطانهتر وارد این عرصه شوند. ولی عشق حرف اول و آخر را میزند و پای این ایستاده است. تئاتر تحت هر شرایطی به زندگی خودش ادامه خواهد داد. من که نزدیک به سه دهه را تجربه میکنم از این افت و خیزها زیاد دیدهام و تئاتر همچنان به حیات خود ادامه میدهد و چه بهتر که دولتمردان، متولیان کار و آنهایی که مسئولیتهایی را در ارگانهای بالا دارند بهتر است که کمی مهربان باشند و سر ناسازگاری را پیش نگیرند.
بدون دیدگاه