سپیده آماده| هر چند شهرام مکری سالها با ساخت فیلمهای کوتاهش در جشنوارههای مختلف خوش درخشید، اما غالب اهالی سینما او را با فیلم «ماهی و گربه» اش میشناسند، فیلمی که توانست جایزه ویژه بخش افقهای جشنواره فیلم ونیز را در سال ۲۰۱۳ به دلیل «محتوای خلاقانه» از آنِ خود کند. طوفان سنجاقک، محدوده دایره، آندوسی، اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر از جمله آثار مکری پیش از «ماهی و گربه» بودند که هر کدام توانستند فهرستی از جوایز را برای این کارگردان به ارمغان بیاورند. فیلم «ماهی و گربه» مکری پس از درخشش در فستیوالهای بینالمللی در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد و فروش خوبی را هم در کارنامه خود به ثبت رساند. مکری پس از ماهی و گربه سراغ ساخت فیلم هجوم رفت، فیلمی که خیلیها منتظر نمایش اولیه اش در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر بودند اما در نهایت این اتفاق نیفتاد تا فیلم این روزها در مسیر اکران قرار گیرد. گفتگویی با شهرام مکری داشته ایم تا از هجوم و مسئله ژانر در آثارش بپرسیم.
آقای مکری! خیلی از اهالی سینما منتظر رونمایی از تازهترین اثرتان در سی و پنجمین دوره از جشنواره بینالمللی فیلم فجر بودند، اما در کمال ناباوری این اتفاق نیفتاد، این روزها فیلم هجوم در چه مرحلهای است و چه زمانی را برای نمایش آن در نظر گرفتهاید؟
منتظر پروانه نمایش هستیم، قرار بود در دو هفته گذشته اقدام کنیم و به محض اینکه پروانه نمایش فیلم گرفته شود (که فکر نمیکنم دیگر مشکلی برای گرفتن پروانه نمایش وجود داشته باشد) برنامهریزی ما برای اکران در پاییز امسال است و احتمالا آبان ماه.
فضای فیلم جدید شما ادامه دهنده اثر ماندگار قبلی تان «ماهی و گربه» است؟
هجوم فیلمی است که بار دیگر در گروه فیلمهای تجربی ساخته شده است.
یعنی ادامه دهنده همان مسیر پیشین.
بله دقیقا. فیلم روایتی تو در تو از یک داستان خیالی است.
ماجرای سیالیت زمان که در اثر قبلی تان به چشم میخورد در هجوم هم وجود دارد؟
بله ماجرای سیالیت زمانی «ماهی و گربه» در هجوم هم هست و قصه تم معمایی دارد، هجوم در خصوص قتلی است که در یک ورزشگاه اتفاق افتاده و داستانی که حول و حوش این قتل اتفاق میافتد. در واقع ایده اصلی فیلم اینگونه است که ما چگونه به راز این قتل پی میبریم اما کماکان فیلم در یک شرایط فرمی پیش میرود. اینکه کمی گنگ در خصوص فیلم صحبت میکنم به این دلیل است که فکر میکنم بخش زیادی از جذابیت فیلم با تماشای آن اتفاق میافتد و شاید تعریف کردنش کمی سخت باشد.
در حوزه فرم، آیا بدعتهایی که در فرم ساختاری «ماهی و گربه» اتفاق افتاد در هجوم هم جریان دارد؟
به نظر من هجوم در حوزه فیلمبرداری و صدابرداری سینمای ایران، کار بسیار بی نظیری است. این مسئله که میگویم نه صرفا برای اینکه فیلم خودم است، بلکه اهالی فنی سینما پس از دیدن فیلم چنین نظری داشته اند. اصولا فیلم در مرحله فیلم برداری و صدابرداری اش کار خارق العادهای را در سینما ایران به نمایش در میآورد که این اتفاق را مدیون علیرضا برازنده و پرویز آبنار است، این دوستان در پروسه ایدههای فنی کار پیشرویی را انجام دادند و به نظر من زمانی که فیلم اکران شود از این دو بعد مورد توجه قرار میگیرد، البته امیدوارم بقیه ابعاد فیلم مثل داستان و کارگردانی هم برای مخاطبان جالب باشد.
آقای مکری! شما سابقه داوری در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان را هم داشته اید، این علقه شما به سینمای کودک و نوجوان از کجا ناشی میشود؟
گروهی از فیلمسازان، فیلم سازی را از فیلم دیدن آغاز میکنند به این معنی که علاقهشان به سینما در ابتدا از فیلم دیدن شکل گرفته است، زمانی که از کودکی شروع به فیلم دیدن میکنید، دیدن فیلمهایی که در فهرست فیلمهای کودک و نوجوان قرار میگیرند از علاقمندیهای اصلی تان به شما میآید. یادم میآید زمانی که کودک بودم، تلویزیون فیلمهای کودک و نوجوان بیشتری پخش میکرد و یکی از فیلمهای محبوب آن سالهای من، عملیات سیب زمینی نام داشت که داستان دو گروه از کودکان بود که میخواستند با حجم بالایی از سیب زمینیها با هم دعوا کنند، که این فیلم خیلی برایم جالب و جذاب بود. حتی برنامههای تلویزیونی آن سالها مانند محله برو بیا، محله بهداشت و کلاه قرمزی یا مجموعههای مثل چاق و لاغر و مدرسه موشها همگی جزو برنامههای تاپی بود که در دوران کودکی و نوجوانی من در تلویزیون تولید میشدند. دوره ی کودکی من دورهای بود که هم سینما و هم تلویزیون بهای بیشتری به آثار حوزه کودک و نوجوان میداد، فیلمهایی مثل گلنار، دزد عروسکها، شهر موشها و دره شاهپرکها همگی در دوران کودکی من ساخته شده بودند. پس در بخشی از حافظه کودکیام خاطرههای بسیاری از دوران اوج سینمای کودک و نوجوان وجود دارد چه آنهایی که در سینما به نمایش در میآمدند و چه آنهایی که در تلویزیون پخش میشدند. فکر میکنم علاقه اصلی که من به این گونه از سینما دارم از همان دوران میآید، زمانی که آدم، بزرگ میشود به تدریج بخشی از این علاقمندیها با فیلمهایی که متعلق به سینمای بزرگسالان است جایگزین میشود اما راستش هنوز هم به آثاری مانند مجموعه هری پاتر که جزء سینما کودک و نوجوان است، علاقه مندم یا مثلا فیلم بچههای جاسوس که از فیلمهای مورد علاقهام است و کماکان علاقهام را به کودکی و آثاری که مربوط به آن دنیا است، حفظ کردهام.
ما در دهه شصت و هفتاد نقطه اوجی را در سینمای کودک و نوجوان داشتیم و فیلم سازانی مثل استاد کیارستمی، امیر نادری و مجید مجیدی با آثاری از این ژانر در دنیا نام سینمای ایران را به ثبت رساندند. اما سالها است که دیگر اثری از آن سینمای کودک تاثیر گذار را در میان آثار سینمایی این ژانر نمیبینیم. چرا؟
به نظر میرسد یک سری اولویتهای سیاست گذاری در سینمای ایران تغییر پیدا کرد و از طرف دیگر با آمدن ویدئو و ماهواره، بچهها توانسته اند خوراک جدیدتر و جذاب تری را از شبکههایی تلویزیونی غیر ایرانی بگیرند و این مسئله بازار رقابت را برای سینمای کودک سخت کرده است و با دشوار شدن بازار رقابت و گرایش بیشتری که به سمت محصولات خارجی به وجود آمده، سینماگران ایرانی ترجیح داده اند به سمت مخاطب بزرگسال پیش بروند تا بتوانند در بازارهای رقابتی بینالمللی حضور پیدا کنند. امروز کودکان جامعه ما کاراکترهای سینمای فرنگ را به عنوان کاراکترهای محبوب خود میشناسند، از سوپرمن و اسپایدرمن گرفته تا بن تن و همه آنهایی که در فرهنگ غیرایرانی تولید میشوند بیشتر محبوب تماشاگران کودک کشور ما هستند و به هر حال این اتفاق ناگزیر است و در این میان ما باید کیفیت را بالاتر ببریم تا بتوانیم رقابت کنیم. به نظر من دلیل اصلی این است که ما میدان رقابت را به نمونههای خارجی باخته ایم. البته در خصوص سینمای آقای کیارستمی و آقای جلیلی و فیلمهای درباره کودکان مسئله متفاوت است و این صحبتهای من در خصوص فیلمهای برای کودکان بود و نه فیلمهای درباره کودکان.
به مسئله خوبی اشاره کردید، فیلمهای برای کودکان و فیلمهای درباره کودکان، به نظر شما چند درصد از آثار این دوره جشنواره کودک و نوجوان برای کودکان بود و چند درصد درباره کودکان؟
به نظر من فیلمهای برای کودکان در این دوره از جشنواره رشد پیدا کرده است و سیاستهای مدیران سینما احتمالا بر این اساس است که فیلمهای برای کودکان بیشتر تولید شوند؛ فیلمهایی که مخاطبانشان بیشتر کودکان باشند.
برسیم به مسئله ژانر، در بعد محتوایی آثار شما همواره یک تم جنایی و معما گونه به چشم میخورد مسئلهای که در ماهی گربه دیده میشد و این طور که از صحبتهایتان بر میآید در اثر جدید هم وجود دارد، ژانری که در سینمای ما مدتها است که مهجور مانده است و کسی گرایشی به ساختن اثر در این ژانر را ندارد، به نظر شما چرا این گونه از فیلمها در سینمای ما مهجور واقع شده است و چه شد که شما ریسک ساخت اثر در این ژانر مهجور را پذیرفتید؟
سینمای ما در سالهای اخیر با حجم بالایی از آثار در گونههایی مثل آثار رئالیستی، و نئورئالیستی و درامهای اجتماعی روبرو شده است که برخی از این آثار هم لحاظ فنی و هم از نظر کیفی آثار بسیار خوب و درجه یکی هستند، اما از طرف دیگر جای دیگر ژانرها در سینمای ما خالی است، یعنی ما سینمای پلیسی، جنگی، معمایی و ترسناک نداریم و سینمای ما از ژانر خالی است، به نظر من بهتر است سینماگران جوان سینمای ایران، این خلاءها را پر کنند به جای اینکه در ژانرهایی دست به تولید اثر بزنند که آثار بسیاری در قالب آنها تولید شده است. من سعی دارم چنین کاری انجام بدهم و امیدوارم موفق بشوم.
یعنی در واقع شما برای پر کردن خلاء این ژانر در سینما به فیلم سازی در این قالب رو آورده اید یا اینکه علقهای هم به این گونه از سینما در وجودتان هست؟
راستش فکر میکنم علاقه خودم هم هست.
اثر جدیدتان هم در قالب همین ژانر است؟
فیلم نامهای که الان در حال کار بر روی آن هستم نسبت به آثار پیشینم کمی متفاوت است اما کماکان فیلمی است که وابستگی ژانریام به ژانر معماگونه و جنایی در آن دیده میشود؛ یعنی قطعا رئالیسم اجتماعی نیست.
آقای مکری! ماجرای مشکلاتی که بر سر راه حضور هجوم در جشنواره اتفاق افتاد، از چه قرار بود؟
فکر کنم سوء تفاهمهایی برای هیئت انتخاب به وجود آمده بود، به هر حال سلیقه هیئت انتخاب را در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر دیدیم، سلیقهای که شاید با فیلمهایی که بعد تجربه گرا تری دارند و فیلمهای هنری محسوب میشوند خیلی سازگار نبود، به همین دلیل من فکر میکنم این دو اتفاق در کنار هم یعنی سلیقه خاص هیئت انتخاب دوره پیشین جشنواره فیلم فجر به همراه سوء تفاهماتی که فیلم به صورت نماد و نشانه در خود دارد باعث شد که فیلم هجوم در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر نباشد، من از این ماجرا ناراحت نیستم و به نظر من نگرانی بیشتر زمانی اتفاق میافتد که فیلمی مثل کاناپه آقای کیانوش عیاری در جشنواره نمایش داده نمیشود و این اتفاقات جای بیشتری برای نگرانی دارد وگرنه فیلم هجوم به عنوان فیلم سوم یک کارگردان جوان این امید را در ادامه دارد که در دورهها و جشنوارههای بعدی به نمایش در بیاید. به نظر من جشنواره فیلم فجر باید موضع خود را در برابر فیلمهای کارگردانان بزرگی مثل آقای عیاری مشخص کند.
کار «ماهی و گربه» شما در ژانری غیر از ژانر معمول سینمای ایران ساخته شد، این مسئله خاص بودن ژانر در اکران فیلم چه تاثیراتی را پی داشت و از طرف دیگر با توجه به خاص بودن مخاطبان فیلمی مانند ماهی و گربه، گیشه فیلم را چطور ارزیابی میکنید؟
راستش فروش فیلم ماهی و گربه از آن میزانی که در تصور من بود، بیشتر شد، به هر حال ماهی و گربه به عنوان یک فیلم تجربی در گروهی به عنوان هنر و تجربه اکران شد که نمایشی برای فیلمهای خاص است. در شرایطی که فیلمهای عام سینمای ایران یعنی فیلمهای معمول تر سینما چیزی حدود ۸۰ هزار تماشاچی دارند و زمانی که فروششان به یک میلیارد میرسد و همه خوشالند و فکر میکنند اتفاق خوبی در اکران برایشان افتاده است، وقتی که از سینمای خاص صحبت میکنیم نمیتوانیم انتظار تعداد بالایی از تماشاچی را داشته باشیم. سینمای عام و خاص و ما مثل امریکا نیست که تعداد مخاطبانش تفاوت میلیونی داشته باشد، تفاوت تعداد مخاطب سینمای عام و خاص ما چند صد هزار نفر است و اگر چند صد هزار نفر بیشتر به سالن بروند فیلم عام است و اگر چند صد هزار کمتر به سالن بروند، فیلم خاص است. در چنین بازاری، فیلمی مثل ماهی و گربه از نظر اقتصادی برای تهیه کننده سودآور بود و به لحاظ فضای مطبوعاتی نقدهای مثبت و منفی بسیار و فضای بحث به وجود آورد که به نظر من این هم نکته بسیار خوبی برای فیلم است. تعداد تماشاگران فیلم ماهی و گربه بیشتر از تصور من بود و این برای من اتفاق خوشایندی است.
برنامه ریزی تان برای حضور بینالمللی فیلم «هجوم» چگونه است؟
فعلا فیلم را به پخش کننده فیلم آقای اطبایی تحویل داده ایم و منتظر جواب فستیوالها هستیم و یعنی اینکه منتظریم ببینیم فستیوال ونیز چه پاسخی به ما میدهد و از طرفی هم به دنبال گرفتن مجوزهای پخش هستیم، ما هنوز پروانه نمایش فیلم را نگرفته ایم و امیدوارم در ابتدا پروانه نمایش داخلی و بینالمللی فیلم را بگیریم و در ادامه بتوانیم فیلم را با خیال راحت تری به جشنوارهها ارائه بدهیم.
خودتان جایگاه سینمای ایران را در سطح بین الملل با توجه به حضور گسترده تان در فستیوالهای بینالمللی چطور میبینید؟
به نظر من حضور سینمای ایران در دنیا بسیار خوب است و کماکان فستیوالهای معتبر دنیا فیلمهایی از کشور ایران را به نمایش در میآورند، همین امسال ما در فستیوال کن فیلم داشتیم و در دوره پیشین هم در فستیوال ونیز اثری از ایران داشتهایم. خوشبختانه فیلمسازانی از نسل جوانتری داریم که آثارشان در فستیوالها با استقبال مخاطبان روبرو میشود و چندی پیش هم خبری در خصوص پیوستن سینماگران ایرانی در فستیوال اسکار داشتیم که اتفاق بسیار خوبی است. اینها همه نشان میدهد که سینما ایران، سینمای قابل توجهی است و مورد اقبال و توجه سینماگران بینالملل، به عنوان مثال آقای میرکریمی رئیس هیئت داوران جشنواره مسکو میشوند و خانم شهابی در هیئت داوران کن حضور دارند و همچنین لیلا حاتمی و آقای فرهادی هم که بزرگترین جایگاهها را عرصه سینما بین الملل از آن خود کردهاند. ما در سینمایمان آقای کیارستمی را داشتهایم که همواره پرچم سینمای ایران را در همه جای دنیا برافراشتهاند و من فکر میکنم که چنین نعمتی را کمتر کشوری در حوزه سینما دارد، سینمای ما در عرصه بینالملل بسیار موفق است.
خیلیها میگویند که شهرام مکری، اصغر فرهادی بعدی سینمای ایران است، نظرخودتان درباره این مسئله چیست؟
به نظر من خیلی افتخار بزرگی است اگر چنین مطلبی درباره یک فیلمساز بگویند. به نظرم، من در ابتدا باید کاری کنم که تماشاچیان فیلمهایم را ببینند و فکر میکنم فاصله بسیاری با آقای فرهادی دارم چون آثار آقای فرهادی به گونهای است که هم تماشاچی عام و هم تماشاچی خاص و هم منتقدان و سینماگران بینالمللی با آنها ارتباط برقرار میکنند، من به همان تماشاچی کوچک چند صد هزار نفری راضی هستم و به نظر من مسیر آقای فرهادی مسیری است که نه تنها فیلمسازان ایرانی که فیلمسازان مطرح بینالمللی هم دوست دارند در آن قدم بگذارند.
خودتان دوست ندارید ساخت اثر در ژانر درامهایی اجتماعی که با طیف گستره تری از مخاطبان روبرو است، تجربه کنید؟
به نظر من هر کسی باید در همان مدلی که هست کار کند و موفق باشد و شبیه مدل دیگری کار کردن لزوما به معنای موفقیت نیست، امیدوارم بتوانم مدلی را که در آن هستم، تکمیل کنم در آن درست کار کنم.
آینده سینمای ایران در سطح بین الملل را چگونه پیشبینی میکنید؟
هنوز به سینمای ایران امیدوارم، ما فیلم سازان جوانی داریم که خیلی درجه یک هستند، مثلا همین امسال کاوه مظاهری یک فیلم کوتاه ساخته که در چندین جشنواره بینالمللی جایزه گرفته است. من فکر میکنم نسل بعدی فیلم سازان ما خیلی قبراق هستند.
افق تان در دنیای سینما کجاست؟
امیدوارم بتوانم چهار پنج تا فیلم دیگر در آینده کاریام بسازم، راستش خیلی بلند پروازانه به آنها نگاه نمیکنم و فکر میکنم که فعلا تولیدشان برایم در اولویت قرار دارد، اینکه بتوانم هر فیلم را به سودی برسانم که بتوانم برای فیلم بعدیام تهیه کننده پیدا کنم.
کار جدیدتان در چه مرحلهای است؟
فعلا فقط طرح اولیه فیلم نامهاش وجود دارد.