حسین سینجلی| بعید است در بین تئاتریها و علاقهمندان این هنر کسانی باشند که نام حسین کیانی به گوششان نخورده باشد، چرا که او از معدود نمایشنامهنویسانی ایرانیست که تقریبا اکثر آثارش توانسته، هم از منتقدان و هم از تماشاگران تئاتر نمرهی قبولی بگیرد و همواره آثارش با استقبال چشمگیر مخاطبان تئاتر روبهرو بوده. نمایشهای «ژیستورها نمیمیرند»، «مضحکه شبیه قتل»، «تیاتر اجباری»، «تکیه ملت»، «بیداری خانه نسوان»، «همه فرزندان خانم آغا»، «مشروطه بانو»، «در شوره زار» و… از جمله کارهای به یادماندنی این نمایشنامهنویس و کارگردان مطرح تئاتر است. آثاری که به تایید اهل فن او را به یکی از نمایشنامهنویسان تاثیرگذار معاصر در دو دهه اخیر تبدیل کرده. حسین کیانی این روزها و پس از گذشت حدود ده سال، یک بار دیگر نمایش «همسایه آقا» را در سالن تئاتر باران به صحنه آورده و همانطور که قابل پیشبینی بود اجرای این اثر همچون اجرای قبلی آن با استقبال بسیار خوب مخاطبان و دوستداران تئاتر مواجه شده است. «همسایه آقا» روایت زندگی خانوادهای است که در جوار امامزادهای زندگی میکنند. مادر این خانواده که زنی معتقد است آرزو دارد یکی از پسرانش شهید شود تا در آن دنیا شفیع او باشد. پسران خانواده نه تنها مادر را به آرزویش نمیرسانند بلکه یکی از آنها اعدام میشود، دیگری خودکشی میکند و دو تن دیگر در نزاعی کشته میشوند. تنها دختر خانواده است که سرنوشتی متفاوت پیدا میکند و…
این نمایش با نقشآفرینی فریده سپاه منصور، علیرضا آرا، حبیب دهقاننسب، رویا میرعلمی، شهرام حقیقت دوست، خاطره اسدی، امیر رضا دلاوری و مهدی پاکدل، هر روز ساعت ۲۱ به مدت ۱۰۰ دقیقه در تئاتر باران اجرا میشود. به بهانه اجرای این اثر نمایشی چندی پیش فرصتی دست داد تا با حسین کیانی و چند تن از بازیگران نمایش «همسایه آقا» درباره این اثر به گفتگو بنشینیم. آنچه در پی میآید حاصل گپوگفت ما با کارگردان و بازیگران این اثر نمایشی است.
مشکلات انسان امروز ایرانی
برای آغاز گفتگو از حسین کیانی سوال کردم که به طور کلی بیشتر چه مسائل و موضوعاتی، چگونه برای او آنقدر جذاب میشوند که به این نتیجه میرسد که قلم را بردارد و سوژهاش را به نمایشنامه تبدیل کند؟ و اینکه زمان نگارش متن چقدر به اجرای آن میاندیشد. کیانی گفت: من از زمانیکه شروع به نویسندگی و کارگردانی تئاتر کردم همیشه متنهایم را برای اجرا نوشتم و به ندرت متنهایی را که نوشتهام نتوانستم اجرا کنم، شاید سه یا چهار متن باشد که آن هم بنا به دلائلی اجرا نشده، نه اینکه خودم نخواسته باشم. بنابراین تمام مسائل اجرا از جمله طراحی صحنه، طراحی لباس، طراحی نور، طراحی گریم و طراحی حرکت و هر میزانسنی که مربوط به اجرا و کارگردانی است را هنگام نوشتن لحاظ میکنم و در نظر میگیرم. اساسا من نمیتوانم فضای اتفاق و رخداد دراماتیک را تجسم نکنم و بنویسم. حتما باید فضا را مجسم کنم، برای خودم عینی کنم، آدمهایم را در آن فضا قرار بدهم و بعد شروع به نوشتن کنم. بنابراین در وهله اول اساسا به ادبیات فکر نمیکنم. در واقع از همان لحظه که یک ایده مورد پسندم قرار میگیرد و آن را تبدیل به پیرنگ یا طرح میکنم، آن را اجرایی میبینم و به اجرای آن فکر میکنم. اما درباره تبدیل ایده به نمایشنامه و اولویتهایم باید بگویم که به هر حال آنگونه نیست که هر نویسندهای هزاران ایده داشته باشد، چراکه بالاخره هر نویسندهای موضوعات مورد علاقهاش محدود است و دستهبندی موضوعات هم شامل موضوعات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تاریخی، مذهبی و هنری است. طبیعتا هیچ نویسندهای نیست که به همه اینها علاقهمند باشد و بخواهد با همه این موضوعات ایدهی دراماتیکی بنویسد. مشخصا موضوعات مورد علاقهی من بیشتر موضوعات اجتماعی، سیاسی و گاها مذهبی هستند. یعنی موضوعات مورد علاقهی من خیلی فراگیر و گسترده نیست ولی در هر کدام از این موضوعات، سوژهها و اتفاقات فراوانی نهفته است. بنابراین آن سوژهای بیشتر من را درگیر میکند که بیشترین سهم را در مشکلات انسان امروز ایرانی داشته باشد. حتی میتوانم بگویم به نوعی آن سوژهها هستند که من را انتخاب میکنند و دوست دارند که شاید توسط من نوشته بشوند. دغدغه اصلی من را این تشکیل میدهد که چقدر و به چه میزان ما با این موضوعات درگیر هستیم. هر قدر این درگیری و حل نشدگی بیشتر باشد طبیعتا بیشتر من را جذب میکند؛ حالا اگر قصهی بکر و شخصیتهای دست نخوردهای هم برای آن موضوع پیدا کنم که چه بهتر. چراکه در آن صورت هم موضوع درخشان و بُرنده میشود و هم شخصیتها بکر و تازه هستند و این دو همدیگر را کامل میکنند. در نهایت هر قدر انسانهای پیرامون من بیشتر درگیر یک موضوع باشند آن موضوع یا ایده من را بیشتر جذب میکند که به سراغش بروم.
از طرح صادقانهی موضوع تا صداقت تقلبی
کیانی در پاسخ به این سوال که بین موضوعی که شخصا درگیر آن شده و موضوعی که افراد پیرامونش درگیر آن هستند، پرداختن به کدام یک برایش اولویت دارد، گفت: طبیعتا اولویت با آن موضوعی است که خودم هم با آن درگیر بودم، به هر حال هر نویسندهای بیشتر دوست دارد تجربههای شخصی و درگیرانهی خودش را با موضوعات بنویسد ولی طبعا چون عمر، زندگی و تجربیات هر نویسندهای محدود است نمیتواند همه سوژههایش، سوژههایی باشند که مستقیما خودش هم با آنها درگیر بوده باشد. بنابراین ناخودآگاه از تجربیات دیگران و از مسائل انسانهای پیرامون خودش هم وام میگیرد و سعی میکند که آنها را نیز مطرح کند. اما مهمترین مسئله در این میان چگونه مطرح کردن موضوعات است، که از نظر من فقط یک عنصر خیلی مهم است و آن صادقانه مطرح کردن موضوع یا سوژه است. یعنی هر قدر شما بتوانید سوژه را صادقانهتر مطرح کنید طبیعتا با مخاطب ارتباط بیشتر و غنیتری میگیرید. ضمن اینکه این صداقت در جزئیات رفتاری هنرمند هم میتواند لحاظ شود، یعنی وقتی مخاطب میبیند این سوژه با صداقت مطرح شده سعی میکند این صداقت را مثلا در زندگی اجتماعی یا حتی زندگی شخصی هنرمندی که این اثر را نوشته هم جستجو بکند. بنابراین این صداقت باید یک صداقت برآمده از زیست هنرمند باشد و نمیتواند یک صداقت تقلبی باشد. میباید صداقتی باشد که هنرمند به آن باور دارد و توانسته با آن باورش به صورت خلاقانه آن مسئله را مطرح کند. حالا این مسئله، میتواند مسئلهای باشد که هنرمند خودش از نزدیک با آن درگیر بوده یا مسئلهای باشد که افراد پیرامون او با آن درگیر هستند. به هر حال ما انسانها جدای از هم نیستیم و چنانچه بر اساس همان شعر معروف و پُرمغز سعدی، همگی اعضاء یک پیکر باشیم، حتی اگر ما به طور مستقیم درگیر موضوع نباشیم، نمیتوانیم به راحتی از آن بگذریم. و من به عنوان کسی که چند سالی است در ادبیات نمایشی قلم میزنم قطعا ترغیب به نوشتن دربارهی آن موضوع میشوم.
سوژهها در ما زندگی میکنند
کارگردان نمایش «همسایه آقا» در ادامه میافزاید: به نظر من تفاوت اصلی یک هنرمند با یک انسان عادی در همین نکته است که هنرمند نسبت به حوادث و اتفاقات پیرامون خودش حساسیت بیشتری به خرج میدهد. یعنی روحیه ظریف هنرمند اجازه نمیدهد که با خونسردی از کنار موضوعات رد بشود، حالا ممکن است سوژهی مورد نظر برای بازتاب آن دغدغه همان لحظه پیدا میشود یا اینکه مدتها طول میکشد. مثلا همین نمایش «همسایه آقا» در سال ۸۰ طرح و متن اولیهاش نوشته شد، حتی تمرین هم شد منتها خیلی دلخواه و مورد پسند من نبود. تا اینکه پنج سال بعد از آن و در سال ۸۵ موقعی رسید که احساس کردم وقت آن رسیده که آنگونه که باید نوشته شود. در واقع منظورم اینست که سوژهها در ما زندگی میکنند.
از سیاست تا سیاستزدگی در تئاتر
خالق نمایشهای «تکیه ملت» و «بیداری خانه نسوان» در پاسخ به این سوال که با توجه به علاقهاش به موضوعات اجتماعی، سیاسی و مذهبی، چگونه تصمیم میگیرد که یک سوژه را از چه زاویهای به رشته تحریر درآورد؟ و اینکه این تصمیم چقدر به باور او چقدر به سلیقهاش مربوط است، توضیح داد: اگر بخواهیم ذات و باطن قضیه را در نظر بگیریم باور است، چراکه اگر باور وجود نداشته باشد اساسا آن سلیقه یا علاقه هم شکل نمیگیرد. قطعا باید باوری باشد به اینکه نمایشنامه یا تئاتر ابزار مهمی است برای بیان دردها، رنجها و برای طرح مسائل و من خودم در این هیچ شکی ندارم و به عنوان یک باور به آن نگاه میکنم. اما انتخاب کردن اینکه موضوع را مثلا از زاویه سیاسی و یا اجتماعی ببینیم و به آن بپردازیم را سلیقه و علاقه تعیین میکند. کما اینکه مثلا اگر یک موضوعی را هم بخواهیم از زاویه سیاسی ببینیم نباید دچار سیاستزدگی بشویم که اثر ما تاریخ مصرف پیدا میکند. به عنوان مثال نمایشنامهنویسان سیاسی بزرگی مثل ژان پل سارتر و آلبر کامو داشتیم اما آثار اینها هیچکدام سیاستزده نیست بلکه در نهایت به واسطه بازگویی امر سیاسی، مسائل انسانی را مطرح میکنند. ضمن اینکه در جامعهای مثل جامعهی ما، امر سیاسی امر غالب است و شما نمیتوانید هیچ پدیدهای را بینیاز از آن ببینید. چون همه چیز ما سیاسی شده، به طوریکه میبینیم یک اتفاقی مثل انتخابات در جامعه ما تا عمق خانوادهها درگیر آن میشوند. حتی در بعضی خانوادهها کار به قهر و درگیری میکشد و میبینید که یک امر سیاسی چگونه تضادهای درونی افراد عامی یک جامعه را رونمایی میکند. بنابراین امر سیاسی در جوامعی مثل جامعه ما، امری است که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ناگزیر به کنکاش و پرداختن به آن هستیم. طبیعتا نویسندهای که در چنین جامعهای زندگی میکند نمیتواند خودش را از پرداختن به امر سیاسی بینیاز ببیند و یا خودش از مسائل سیاسی دور بکند. و اگر چنین کاری بکند تئاتر او تبدیل به یک کار سطحی و نهایتا یک کار سرگرم کننده میشود.
ویژگی نمایشنامهنویسان ایرانی
کیانی در ادامه و درباره تاثیر موقعیت زمانی و مکانی سوژهها در روند نگارش نمایشنامه، میگوید: ما در ادبیات نمایشی یکسری محیط داریم؛ مثل محیط سیاسی، محیط اقتصادی، محیط معنوی، محیط قانونی، محیط اجتماعی، محیط عرفی و…، اگر نمایشنامههای بزرگ را بررسی کنیم میبینیم که نهایتا یک یا دو تا از این محیطها در هر کدام از آنها غالب است. مثلا در نمایشنامه مهمی مثل «مرگ فروشنده» محیط اقتصادی غالب است یا مثلا در «آنتیگونه» محیط سیاسی، یا مثلا در نمایشنامههای چخوف به شدت محیط خانوادگی غالب است. طبیعتا وقتی سوژه و موضوع انتخاب میشود ناخودآگاه محیط غالب مورد نظر هم انتخاب میشود. نکته دیگری را هم باید اضافه کنم و آن اینکه یکی از ویژگیهای نویسندههای ایرانی اینست که در آثارشان همه این محیطها وجود دارد. آن هم به این دلیل است که نویسنده ایرانی خودش را موظف میداند که همه دردهای جامعه را در همه زمنیهها بیان کند. البته این همانطور که یک ویژگی است میتواند خطرناک هم باشد، علت آن هم میتواند این باشد که نویسنده احساس میکند آن حرفی که مثلا سیاستمدار باید در عالم سیاست بزند، یا یک اقتصدادان در عالم اقتصاد بزند، را نزده است. بنابراین ناخودآگاه تمام این حرفها نزده را بر دوش خود احساس میکند و احساس میکند که موظف است همه این حرفها را بزند.
اندیشیدن به ارتباط دراماتیک مسائل با سوژه
خالق نمایشهای «مشروطه بانو» و «در شوره زار» همچنین در پاسخ به این سوال که از چه ترفندی برای دور نشدن از سوژه اصلی در زمان نگارش متن استفاده میکند، تصریح کرد: ترفند، تمرکز مستمر بر روی موضوع از پیش انتخب شده است. یعنی شما باید مدام به خودتان این نهیب را بزنید که من موضوعی دارم که نباید خیلی از آن دور بشوم و در نهایت حول همین موضع بچرخم. هر چیزی را هم که از جای دیگری میگویم مربوط به این موضوع باشد نه اینکه این موضوع را بهانهای قرار بدهم برای طرح مسائل نامربوطی که ممکن است مطرح کردن آنها خیلی جسارت آمیز و زیبا باشد، ولی وقتی ارتباط دراماتیک ندارد ارزشی ندارد. یعنی ما باید مدام به این ارتباط دراماتیک مسائل مختلف به سوژهی اصلی نمایشنامهمان بیاندیشیم و فکر کنیم. در غیر اینصورت اثر تبدیل به یکسری گلیگویی میشود، سوژه بیدلیل از جهات مختلف پر بار میشود در حالیکه آن ارتباط دراماتیک لازم به وجود نمیآید. او با بیان اینکه در نمایش «همسایه آقا» محیط مذهبی و محیط اقتصادی، پر رنگتر هستند، افزود: البته محیط مذهبی به دلیل همسایگی خانواده با امامزاده نیست بلکه به دلیل اعتقادات مادر خانواده است چرا که او به عنوان شخصیت اصلی دغدغهاش و آرمانش از طریق امور مذهبی شکل میگیرد و تحقق پیدا میکند. کیانی همچنین درباره ریشه این اختلافها با توجه به اینکه محیطهای فرزندان خانواده زیاد تفاوتی با محیط مادر ندارد، اظهار داشت: این تضاد از اختلاف عمیق بین خواست مادر و شرایط اجتماعی ناشی میشود. یعنی شرایط اجتماعی و وضعیت زندگی به گونهای است که انگار مادر این خانواده اساسا با آن بیگانه است و این اختلافها از عدم واقعبینی مادر به وجود میآید. ضمن اینکه بچهها جوانتر هستند و مادر نمیخواهد این مسئله را بپذیرد و تضاد و تفاوت نسلها این مسئله را به وجود میآورد. تضاد عمیق نسلها و عدم واقع بینی و واقعگرایی مادر باعث میشود آن چیزی که صادقانه به آن باور دارد بخواهد بچههایش را هم به همان مسیر هدایت کند. اما بچهها با اینکه در این خانواده بزرگ شدهاند و توسط همین مادر تربیت شدند ولی هیچکدام به راهی که مادرشان میخواهد نمیروند. و این مسئله از پیچیدگی و سختی انتقال افکار از نسلی به نسل دیگر به خصوص زمانیکه بین آنها فاصلهای میافتد، حکایت دارد. دیگر اینکه این انتقال افکار در محیطهای مذهبی به این دلیل که ارتباط مستقیم و عمیقی که با باورهای افراد پیدا میکند انتقال افکار سختتر اتفاق میافتد. و آن چیزی که فرزندان در امور مذهبی از والدین خودشان میبینند به مراتب نسبت به امور دیگر حساستر است. چون امور مذهبی اساسا یک امور قلبی و قدسی است و طبیعتا پرداختن و تعلیم امور قدسی بسیار حساستر است تا امور دیگر. یعنی فرزند میتواند از پدرش یک فن را بیاموزد و بعد متوجه بشود که آن فن را اشتباه آموخته، این مسئله آنچنان از نظر روحی تاثیر زیادی بر او نمیگذارد اما در امور مذهبی اینطور نیست، فرزندی که بفهمد که مسیری که مادرش به او نشان داده، مسیری نیست که او را به رستگاری برساند، باعث به وجود آمدن مسائل متعددی میشود.
اجرای دوباره بدون تغییر لطفی ندارد
شهرام حقیقتدوست بازیگر شناخته شده تئاتر، سینما و تلویزیون در نقش محرم در نمایش «همسایه آقا» بازی میکند. او که همواره حضوری مستمر در تئاتر داشته و بازی در تئاتر برایش اهمیت زیادی دارد، درباره نقش خود در نمایش همسایه آقا با بیان اینکه این نقش چندان پیچیده نیست، میگوید: با توجه به اینکه قبلا هم در این کار بازی کردم فقط تغییرات اعمال شده در اجرای جدید را به کار اضافه کردم. البته تغییرات خیلی عمده نیستند ولی به هر حال پس از ده سال نمیشود نمایش را کاملا مثل قبل اجرا کرد. بالاخره همه ما ده سال بزرگتر شدیم و تجربههای بیشتری کسب کردیم. ضمن اینکه به وطر کلی اجرای دوباره همانند اجرای قبل لطفی ندارد و کار بزرگی نیست و حتما به تغییرات نیاز دارد.
او در ادامه با تاکید بر اینکه همانطور که در نشست خبری گفتم قصد دارم و امیدوارم بتوانم یک اقتباسی سینمایی از این نمایش را تولید کنم، عنوان کرد: تقریبا نزدیک به چهار سال است که با حسین کیانی صحبت میکنم که فیلمنامه این اثر را بنویسد تا بتوان فیلم «همسایه آقا» تولید کرد و مطمئنم روزی که فیلمنامه نوشته شود، به هر قیمت شده فیلم آن را با هر هزینهای که داشته باشد، میسازم.
از بازی در «همسایه آقا» خسته نمیشوم
مهدی پاکدل نیز که برای دومین بار در نقش جلالالدین در نمایش همسایه آقا بازی میکند، با بیان اینکه بازی در این اثر بعد از گذشت ده سال واقعا برایم جذاب است، عنوان میکند: یکی از ویژگیهای تئاتر این است که میرا و تمام شدنی است و بازیگر بعد از هر اجرا با خودش میگوید کاش جور دیگری بازی میکردم. و با اینکه این کار را ده سال قبل هم بازی کردم اما باز همین حس را دارم و هر شب به بازیام فکر میکنم.
این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون با بیان اینکه برای بازی در نقش جلالالدین به حسین کیانی بسیار اصرار کرده، میافزاید: زمانیکه آقای کیانی نمایشنامه را به من دادند روی آن نوشته بودند که جلال الدین را برای برای مهدی پاکدل نوشتم؛ و این موضوع برای هر بازیگر ارزشمند است و برای من هم خیلی مهم و ارزشمند بود و به همین هیچ وقت از بازی در این اثر خسته نمیشوم. ضمن اینکه نقش جلالالدین جزو نقشهای مثبت کلیشهای نیست بلکه جزو شخصیتهای مثبت و دلنشین است و بسیار خوشحالم که این نمایش دوباره روی صحنه رفته است.