سپیده آماده| یکی از کارگردانان زن فیلم اولی بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره، «رقیه توکلی» است، کارگردانی برخاسته از آکادمی که پیش از این هم ساخت فیلمهای کوتاه موفقی را در کارنامه خود ثثبت کرده است. توکلی در اولین فیلم بلند سینماییاش داستانی زنانه را در بستر بافت سنتی شهر یزد روایت میکند و به اعتقاد خودش زنان «مادری»، زنانی فداکار، عاشق، مسئولیتپذیر و مهربان هستند.هانیه توسلی، نازنین بیاتی و هومن سیدی هم از جمله بازیگران اولین ساخته بلند سینمایی توکلی هستند. پای صحبت این کارگران جوان نشستیم تا از دشواریهای ساخت اولین فیلم بلند سینمایی برای دختری بپرسیم که سودای فیلمسازی را در سر میپروراند.
فیلمسازی را از چه سالی آغاز کردید؟
بعد از پذیرفته شدن در رشته سینما (کارگردانی) در دانشگاه سوره تهران، کار من آغاز شد اما اولین فیلم کوتاهم را در روزهای اول بهار سال ۱۳۸۵ ساختم. آن زمان بیست سالم بود و خیلی بیتجربه بودم.
با این تفاسیر آغاز فیلمسازی شما تا ساخت اولین فیلم بلند سینمایی تان ۱۰ سال به طول انجامیده است، چه شد که تصمیم گرفتید شانس خود را در عرصه فیلمسازی بلند سینمایی هم بیازمایید؟
تقریبا ۱۰ سال طول کشید. راستش این سالها فیلم کوتاه زیاد ساختم، نزدیک به ۳۰ فیلم کوتاه داستانی و مستند، فکر کردم دیگر زمانی است که باید وارد عرصه سینمای حرفهای شوم، هر چند که من ساخت فیلم کوتاه را بسیار دوست دارم و حتما در آینده باز هم فیلم کوتاه خواهم ساخت. تمام دارایی من فیلمهای کوتاهم هستند که عاشقانه دوستشان دارم، این فیلمها بودند که باعث شدند خیلیها به من اعتماد کنند و مجوز کارگردانی فیلم بلند را به من بدهند.
فیلم شما فیلمی است با حضور قهرمانهای زن، اگر خودتان بخواهید خصوصیات قهرمانهای زن قصهتان بشمارید، به چه مولفههایی اشاره میکنید؟
زنهای فیلم مادری فداکارند و شکست خورده و عاشق. آنها سوختهاند و ساختهاند و مهمتر از همه به فکر زندگی و احساساتشان هستند، مسئولیتپذیر و مهربان، ساده و بیریا، خصوصیات زنان ایرانی.
انتخاب بازیگر به چه صورت بود و حضور توأمانهانیه توسلی و نازنین بیاتی نمایندگانی از دو نسل مختلف بازیگران زن کشور؟
در داستان فیلم من دو خواهر وجود داشتند که خیلی برایم مهم بودند، خیلی از بازیگران زن کشورمان را کنار هم قرار میدادم و به ترکیبشان فکر میکردم، وقتی خانم بیاتی را به عنوان خواهر کوچکتر انتخاب کردم بهترین گزینه برای من خانم توسلی بودند، هم به لحاظ سنی و کمی هم در ظاهر. انتخابهایم را دوست داشتم و امیدوارم بینندههای مادری هم این دو خواهر را در فیلم دوست داشته باشند.
در روزگاری که غالب فیلمها ما در لوکیشنهایی در تهران و یا در بهترین موارد شمال کشور فیلم برداری میشوند، شما بافت سنتی شهر یزد را برای فیلمبرداری کار در نظر گرفتید، چرا؟
درست اشاره کردید، اکثر فیلمها در تهران فیلمبرداری میشود، چرا جای دیگر نرویم؟ من متولد یزد هستم و بیشتر از بیست سال از زندگی من در یزد گذشته، یزد شهری است که عاشقانه دوستش دارم و همه فیلمهای کوتاهم را آنجا ساختهام. وقتی فیلمنامه را مینوشتم، لوکیشن یزد در نظرم بود، با اینکه انتقال عوامل و وسایل به یزد خیلی سخت بود، اما من همه سختیها را به جان خریدم و از این کارم هم راضی هستم. من که اصالتا یزدی هستم اگر فیلمم را آنجا نسازم، چه کسی باید در این شهر فیلم بسازد؟
یزد در فیلم شما به خودی خود یکی از کاراکترها به حساب میآید و به تنهایی میتواند بازگو کننده بسیاری از نقطه نظرات شما در فیلم نامه باشد، به نظر شما توجه به فضا و لوکیشن چقدر میتواند در درخشش یک اثر تاثیر بگذارد و در این میان شهر یزد چه کمکی در بهتر دیدن شدن فیلم نامه شما میکند؟
داستان فیلم من هر کجایی میتوانست اتفاق بیفتد، اما نمیشود این مسئله را انکار کرد که لوکیشن زیبای یزد خیلی به فضای بصری فیلم کمک کرده است. البته من در فیلمم به هیچ عنوان نگاه توریستی به شهر نداشتهام، یزد شهر مادری من است و این باعث میشود نگاهی توریستی به آن نداشته باشم. تمام تلاش من این بوده است که قصه و داستانم را فدای معماری نکنم، اما اگه قرار بود در شهر دیگری این فیلم را بسازم، خیلی برایم دشوار بود، خیلی زیاد، با اینکه ساخت این فیلم در یزد هم آسان نبود اما من مادری را فقط در یزد تصور میکردم.
داستان اصلی فیلم حول چه محوری میچرخد؟
فیلم «مادری» یک فیلم زنانه است و داستانش در مورد احساسات زنان و رابطه آنها است، به نوعی ما چند نسل مختلف و واکنشهایشان را در فیلم میبینیم.
از آغاز شکلگیری فیلمنامه در ذهنتان و روند نگارش آن بگویید، نگارشی که سالها هم به طول انجامید.
چند سالی درگیر این موضوع احساسی بودم و بالاخره تصمیم به نوشتنش گرفتم. سالها این فضای کار با من بود و احساس میکردم باید این فضا را کار کنم و بالاخره توانستم. ساخت فیلم اول خیلی ترسناک است، شاید اگه موضوع دیگری را انتخاب میکردم ریسکش کمتر بود، اما هیچ موضوع دیگری جذبم نمیکرد، بدجور درگیرش شده بودم، فکر میکردم تا نسازمش نمیتوانم آرام شوم.
ساختن فیلم بلند سینمایی چه دشواریهایی نسبت به فیلمسازی کوتاه دارد و در مسیر یافتن سرمایهگذار و تهیهکننده با چه مشکلاتی روبرو شدید؟
پیدا کردن سرمایه گذار خیلی کار سخت و طاقت فرسایی است. اگر برای فیلمسازان مرد سخت است، این سختی برای خانمها دوچندان میشود. تعارف که ندارم من یک دختر شهرستانی بودم که این مسئله باز کار را سختتر میکرد. کسی را نمیشناختم. تنها سرمایهام فیلمهای کوتاهی بودند که موفق به کسب جوایز شدند. همین فیلمهای کوتاه به دادم رسید. از آنجا که به لحاظ آکادمیک و تجربه دستم پر بود، خیلی برایشان ناشناخته نبودم. با آقای صالحی که سرمایهگذار فیلم هستند، چند سالی بود که همکاری داشتم در برگزاری جشنواره، ایشان همیشه به من میگفت که روزی برایم کاری انجام خواهد داد. بالاخره زمانی که تصمیم گرفتم «مادری» فیلم اولم باشد، با ایشان در میان گذاشتم و ایشان نسبت به کارنامه کاریم به من اعتماد کردند، وقتی مشکل سرمایه حل شد سراغ تهیه کننده رفتیم و در نهایت با آقای سیاوش حقیقی به نتیجه رسیدیم. راستش وقتی خبر قبول شدن فیلم را در بخش مسابقه شنیدم، بیش از اینکه برای خودم خوشحال باشم، برای ایشان خوشحالی کردم چرا که ایشان به من اعتماد کردند و من شرمنده نبودم.
فضای فیلم شما و فیلمنامه اثرتان من را به یاد فیلم «خواب زمستانی» سیامک شایقی میاندازد، خود شما شباهتی میان فیلمتان و اثر آقای شایقی میبینید؟
راستش این حرفتان برایم جالب بود، من این اثر را ندیدم، حتما خواهم دید و در موردش صحبت میکنیم.
شما از خاستگاهی آکادمیک برخاستهاید و این مسئله چه اندازه در تاثیرگذاری آثارتان نقش خواهد داشت؟
خیلی زیاد، من دختری بودم که در یزد زندگی میکردم و با هیچ کس در ارتباط نبودم و در یزد کلاسی هم در مورد سینما نبود. تنها راه برای رسیدن به آرزوهایم دانشگاه بود و نشستن سر کلاسهای اساتیدی همچون دکتر احمد الستی، قطبالدین صادقی، محمدحسین فرج، علی روحانی و اگر بگویم مدرک من بیتاثیر بود خیلی بیانصافی است، به نظر من خاستگاه آکادمیک در ادامه فعالیتم بسیار موثر بود و خوشحالم که به این ترتیب وارد سینما شدم.
چه شد تصمیم گرفتید در جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کنید؟
از همان دوران کودکی جشنواره فیلم فجر برام یک اتفاق بزرگ بود، اختتامیههایش را از تلویزیون میدیدم و اخبارش را دنبال میکردم که چه کسی جایزه گرفته و چه اتفاقاتی افتاده است. کم کم زمانی که خودم دانشجوی رشته سینما شدم به همراه دوستان برای تماشای فیلمهای جشنواره میرفتیم و خریدن بلیتهای جشنواره همیشه حس خوبی را در من ایجاد میکرد. حالا من اولین فیلم بلند سینماییام را ساختهام و خیلی برایم مهم بود در این اتفاق بزرگ فرهنگی و هنری کشورم شرکت کنم و بسیار خوشحالم که فیلمم انتخاب شد و در این جشنواره که همیشه برایم مهم بوده و هست حضور دارم، آن هم با اولین فیلم بلند سینماییام.
در بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره با تعداد قابل توجهی کارگردان زن روبرو هستیم، به نظر شما چه مسئلهای باعث این حضور چشمگیر و موفق خانمهای کارگردان در عرصه سینما شده است؟
اراده و پشتکار، خواستن و توانستن، سرمشق گرفتن از پیشکسوتان همه و همه میتواند دلیل این مورد باشه.
یکی از مولفههای این دوره از جشنواره فیلم فجر، حذف بخش نگاه نو و حضور کارگردانان فیلم اولی در کنار سایر فیلمسازان در بخش سودای سیمرغ است، نظرتان در خصوص این اتفاق چیست؟
اگر بخواهم صادقانه جواب بدهم، وقتی خبر این تغییر قانون را شنیدم، اصلا خوشحال نشدم. با خودم گفتم چقدر من بدشانس هستم که درست در سالی که فیلم اولم را ساختهام، قوانین باید تغییر کند. وقتی بخش «نگاه نو» تفکیک بود لااقل میدانستم که از بین ۳۵ فیلم اول، یازده فیلم انتخاب میشود اما با این تغییر این امکان کاهش پیدا کرده بود. ممکن بود فیلمسازان حرفهای آنقدر آثار خوبی ساخته باشند که جایی برای ما نماند، چرا که هرچه باشد تجربه من کم است و شاید توان کافی برای رقابت نداشته باشم. همه این نگرانیها با من بود تا آقای حیدری در شبکه خبر اسامی را اعلام کرد. اتفاقا در روز جمعه، برای ناهار مهمان بودیم. خیلی استرس داشتم، جوری که زبانم بند آمده بود. وقتی آقای حیدری اسم «مادری» را گفت من و به همراه خانواده جیغ کشیدیم و خوشحالی کردیم.
نظر داوران و مخاطبان را نسبت به فیلم را چطور میبینید؟
هنوز موفق به شنیدن حرفهای افرادی که فیلم را دیدند، نشدهام، امیدوارم اتفاقات خوبی پیش بیاید و از فیلم خوششان بیاید. من تلاشم را کردهام و دوست دارم نظرات خوبی بشنوم.
گیشه فیلم را در سال آینده چگونه پیشبینی میکنید؟
فکر میکنم بعد از فجر بهتر میتوانم جواب بدهم، چون باید عکس العملها را ببینم.
در پایان؟
ادب حکم میکند و وظیفه خودم میدانم که از خیلیها تشکر کنم. به طور کلی از همه افرادی که در ساخت این فیلم همراه و همدل من بودند ممنونم اما باید از آقایان صالحیه، تابش، سلمان روغنی وحجه السلام محمد صدوقی تشکر ویژه داشته باشم که واقعا اگر کمک آنها نبود ساخت این فیلم خیلی خیلی سختتر از این حرفها میشد.