مونا کریمی| مهدی گلستانه پس از ساخت فیلمهای سینمایی «نازنین» و «دردسر بزرگ» در سومین تجربه سینمایی، دوربین خود را به سمت خانوادههایی چرخانده که مرد خانواده به واسطه شغل اقماری از حضور همیشگی در کانون خانواده محروم است و این بار با بازگشت نزد خانواده بحرانی ناشی از سوءظن، پیش داوری اشتباه در تقابل با همسرش برایش رقم میخورد. نقطه کور ملودرامی اجتماعی با محوریت خانواده مداری به قلم احسان بیگلری است که این روزها فیلم سینمایی «برادرم خسرو» را نیز در اکران دارد و مصادف شدن اکران این دو فیلم میتواند نوید دهنده ورود فیلمسازان جوان و خوش آتیه به سینمای ایران باشد. این روزها سریال عاشقانه به کارگردانی منوچهرهادی و تهیه کنندگی مهدی گلستانه نیز در شبکه نمایش خانگی عرضه میشود که طرفداران و علاقهمندان بسیاری را با خود همراه کرده است. با وی به بهانه اکران فیلم سینمایی نقطه کور و سریال عاشقانه به گفتگو مینشینیم.
مصادف شدن اکران فیلم سینمایی نقطه کور به نویسندگی احسان بیگلری با فیلم سینمایی برادرم خسرو به کارگردانی ایشان میتواند نوعی رقابت را برایتان رقم بزند!
احسان بیگلری دوست صمیمی من است و پیش از تجربه همکاری در فیلم سینمایی نقطه کور در فیلمی از کیومرث پوراحمد من به عنوان دستیار کارگردان و ایشان در مقام منشی صحنه با هم همکاری داشتیم، به همین دلیل بیشتر برای یکدیگر رفیق هستیم تا رقیب. فکر میکنم فضا و عوامل پشت دوربین در فروش فیلم و رقابت موثر نیست که بخواهیم نگران باشیم، حتی اگر هم زمان از یک کارگردان دو فیلم اکران شود و اگر هم زمان از یک بازیگر دو فیلم پخش شود جای نگرانی دارد، کما این که هر کدام از فیلمها به موفقیت برسد خوشحال میشویم.
در سومین تجربه سینمایی پس از ساخت فیلمهای سینمایی نازنین و دردسر بزرگ به سراغ ساخت ملودرامی اجتماعی و طرح مسائل اجتماعی اعم از طلاق، فقر، فحشا، اعتیاد و.. رفتید. گاهی نمایش مجموع آسیبهای اجتماعی در یک فیلم میتواند مخاطب را دچار نگرانی نماید و الصاق سیاه نمایی به فیلم زده شود. نظرتان در خصوص به کارگیری این واژه در نقد فیلمهای اجتماعی چیست؟
با به کار بردن واژه سیاه نمایی مخالفم و به نظرم ما آیینه تمام قد اجتماع هستیم که فضای پیرامون خود را نمایش میدهیم. فقط برای این که بتوان بر روی بحث دراماتیک بیشتر کار کرد و مخاطب بهتر با آن ارتباط بگیرد ممکن است در جاهایی غلو کرده باشیم، اما این که به شکل مطلق بخواهیم این مسائل را رد کنیم چنین نیست و آن چه در اجتماع میبینیم به تصویر کشیدم. روزگذشته در ایسنتاگرام پستی گذاشتم که هر شش نامزد محترم ریاست جمهوری ادای دین کاملی به سیاه نمایی در فیلمهای مستند داشتند که به نظرم ما در آن حد هم گام برنداشتیم و در این مستندها سیاه نمایی بیشتری وجود داشت.
موضوع خیانت و شک زوجین به یکدیگر دستمایه بسیاری از فیلمهای سینمای ما در این سالهاست. فکر میکنید چه پیامدی را میتواند متوجه جامعه نماید؟
اساسا وقتی به سینمای قصه گو روی میآوریم و قرار است داستانی را برای مخاطب تعریف نماییم در قالب ۲۵ بستر داستانی که ارسطو در فن شعر بیان کرده میگنجد و ما هیچ داستانی نداریم که از این ۲۵ بستر خارج شده باشد و فقط در چگونگی پرداخت آن روایت به گونهای عمل میشود که برای مخاطب جذابیت داشته باشد. رسالت ما به عنوان فیلمساز و تهیهکننده گوشزد نکاتی است که در اطراف خود میبینیم. تم فیلم را خیانت نمیبینم، بلکه پیش داوری غلط است که همه ما گاهی نکتهای به ذهنمان میرسد که آن را رها نمیکنیم و به جلو میرویم. حتی زمانی که متوجه اشتباه خود میشویم، به دلیل غرور و خودخواهی کوتاه نمیآییم و به اشتباه خود اعتراف نمیکنیم. متاسفانه فرهنگ عذرخواهی در مردم ما به ویژه آقایان در روابط زناشویی جا نیفتاده است و اگر در جایی مردان اشتباه کنند ترجیح میدهند با اعمال و رفتارشان این اشتباه را نشان دهند، درحالی که ممکن است تاثیر کلامی عذرخواهی صدها برابر بیشتر باشد.
به هرحال قضاوتی که فرمودید مخاطب را به بحث خیانت از سوی یکی از زوجین سوق میدهد!
بله در واقع مخاطب را با خسرو همراه میکنیم که در نهایت او هم متوجه پیش داوری اشتباه خود شود.
خسرو دچار نوعی آشفتگی روحی ناشی از دوری خانواده و شرایط دشوار شغلش و فشار اقتصادی وارد آمده بر خانواده است. شغل جوشکاری زیر آب برای خسرو با چه منطق روایی انتخاب شد؟
دوستانی که دارای مشاغل اقماری هستند و به واسطه این شغل زمانی را دور از خانواده هستند و در زمانهایی نزد خانواده برمیگردند ویژگی خاصی دارند. آنها در کاراکتر خانوادگیشان هم هنوز تکلیفشان با خانواده معلوم نیست و این که آیا هستند یا نه؟ و خانواده در حساس ترین لحظات که به این فرد نیاز داشته حضورنداشتهاند در حالی که آنها میخواهند در یک هفتهای که به خانه برمی گردند به اصطلاح میخشان را به اندازه یک ماه بکوبند که چلنجی را ایجاد میکند و این داستان را جذاب میکرد. حس کردم باید ادای دینی به دوستانی که زندگی اقماری دارند داشته باشم به دلیل این که شرایط سختی به لحاظ روحی و روانی دارند.
پس با وجود اشاره و تاکید به مشاغل اقماری در آقایان که فرمودید، داستان این قابلیت را نداشت که از شک زن به مرد حکایت کند تا شاهد نمایشی از خشونت مردانه در فیلم نباشیم!
بله. چون ما بر روی زندگی اقماری تاکید داشتیم و مشاغل این چنینی در کشور ما فقط برای آقایان است که زیر آب باشند و ارتباطشان با همه قطع شود و پس از مدتی به خانه نیز برگردند. به نظرم جذابیت ماجرا این است که در خانواده نسبت به زن دچار تشکیک شویم که کار را دراماتیک تر میکند.
در کنار بحرانی که برای خسرو و ناهید به وجود آمده هر یک از اعضای خانواده با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند که میتواند به از هم پاشیدگی کیان خانواده و حتی طلاق منجر شود! به نظر شما نقطه کور ماجرا در کجاست؟
ما مشخصا بر روی خانواده مداری تمرکز کردیم و هیچ یک از شخصیتها به اندازه گره خسرو پیچیده نبود، درحالی که در پایان با عذرخواهی خسرو موضوع حل شد. دیگر شخصیتها مثلاپروانه به پای شوهر خود میسوزد و میسازد و حتی انگشتر خود را برای حفظ آبرویش میفروشد و میگوید ما پول داریم و همسرم به زندگیش برمی گردد و یا نادر به دنبال کار برای حفظ زندگیش است. نقطه کور به معنی نو سیگنال و جایی است که ارتباط میان زوجین قطع شده و به همین جهت زندگی آنها دچار یک نقطه کور گردید.
نقطه عطف فیلمنامه از دروغگویی شایان فرزند خانواده مبنی بر حضور مرد غریبه در خانه شکل میگیرد و داستان را به شکلی برای مخاطب پیش میبرد که برای او صحت این ماجرا قابل باور میشود و مصداق مثل قدیمی است که میگویند حرف راست را باید از بچه شنید. لزوم بهره گیری از ادعای یک کودک برای ایجاد بحران در خانواده چه بود؟
معمولا در کودکان به ویژه پسران در سنین ۳ تا ۷ سالگی پارانویای خفیف رخ میدهد که اگربه موقع درمان نشود میتواند تبدیل به پارانویای شدیدتر شود. در واقع این ماجرا را گوشزد میکنیم که این کودک دچار پارانویای خفیف است واگر به آن اهمیت ندهند تبدیل به یک خسرو درآینده اش میشود. اتفاقا بر مبنای همین مصداق اشتباه که وجود دارد طلاقهای بیشماری اتفاق افتاده که پس از مدتی متوجه شدند میتواند فقط فانتزی ذهن بچهها باشد و الزاما به معنی این نیست که حتما کودک راست میگوید. به نظرم وظیفه داشتیم به افرادی که عقیده دارند حرف راست را فقط باید از کودک شنید این نکته را گوشزد کنیم.
آیا از فیلم سینمایی شکار اثر توماس وینتربرگ که درباره دروغگویی کودکی است که بحران میآفریند برداشتی داشتید؟ به نظر میرسد از فیلم سینمایی سعادت آباد مازیار میری هم تاثیر گرفتید؟
شکار یکی از فیلمهای مورد علاقه من است اما برداشتی از آن فیلم نداشتم. به نظرم نقطه اشتراک فیلم نقطه کور با فیلم سعادت آباد در تک لوکیشن بودن است. فیلم سعادت آباد درباره یک لایف استایل و یک طبقه بخصوص اجتماعی صحبت میکند که دچار مشکلاتی هستند، درحالی که ما درباره وضع تشکیک در خانواده صحبت میکنیم.
تعدد بسیار شخصیت پردازیها و بازیگران در یک لوکیشن محدود، بالطبع شرایط دشواری را برای فیلمبرداری ایجاد میکند! برای شما چگونه تجربهای بود؟
جذابیت فیلم نقطه کور برای من همین عشق بازی بود که مجبور بودم با تک تک پلانها انجام دهم تا ریتم فیلم نیفتد و این کارم را سخت تر میکرد و در مقام کارگردان بسیار برایم ویژه بود، چون مطمئن بودم فیلمنامه را پیش هر تهیهکنندهای ببرم به دلیل سختی کار آن را نمیپذیرد. اما چون شخصا تهیه کنندگی کار را بر عهده داشتم با خیال آسوده مهدی گلستانه کارگردان بر مهدی گلستانه تهیه کننده غلبه کرد.
درباره انتخاب محمدرضا فروتن که بازی او در نقطه کور برای تماشاگر تداعی کننده فیلم سینمایی قرمز با همان رویکرد و البته تفاوتهایی بود بگویید!
به نظرم در سینما دچار فقر بازیگر هستیم. مگر چند بازیگر داریم که بتوانند بار اصلی فیلم را به دوش بکشند و وقتشان هم در آن مقطع زمانی خالی باشد. از سویی ویژگیهای نقشی را که میخواهید بر عهده اش بگذارید داشته باشند و به لحاظ جنس بازی مورد نظر بوده و بتوان راحت از آنان بازی گرفت!؟ با این تفاسیر به تعداد معدودی بازیگر میرسیم که در آن زمان بهترین گزینه محمدرضا فروتن بود که همکاری با ایشان باعث افتخارم بود.
درباره حضور مرحوم افشین یداللهی به عنوان مشاور روانپزشکی فیلمنامه بگویید! در چه بخشهایی از اوکمک گرفتید؟
ایشان در بخش پیش تولید لطف کرد و فیلمنامه را خواند و چندین نکته روانشناسی را که ما اشتباه پیش رفته بودیم به ما گوشزد کرد که همه موارد را در کار لحاظ کردیم. در جلسههای دورخوانی با بازیگران حضور داشت و نکتههایی را درباره کاراکتر خسرو توضیح میداد مبنی بر این که این گونه کاراکترها چگونه رفتار میکنند و حتی ممکن است لحظاتی از کوره دربروند و بلافاصله دچار پشیمانی شوند. بسیار از ایشان استفاده بهینه کردیم و متاسفانه ایشان در زمان اکران فیلم در کنار ما نیست. خدایش بیامرزد.
در چند سال اخیر علاقه فیلمسازان جوان به فیلمسازی به سبک و سیاق اصغر فرهادی و پرداخت موضوعاتی مشابه فیلمهای ایشان بیشتر شده است به گونهای که عدهای نیز معتقدند فیلم شما نیز از این قاعده مستثنا نبوده و با نگاهی به آثار فرهادی ساخته شده است. نظرتان چیست؟
باعث افتخارم است اگر فیلم من با فیلمهای فرهادی قابل قیاس باشدکه جای خوشحالی دارد. اما اگر قرار باشد به دل دیگران پیش برویم آن دیگر فیلم من نیست. ما باید حرف خود را بزنیم، ممکن است فردی این فیلم را با آن فیلم قیاس کند ویا ممکن است آن قدر فیلمی بد باشد که با یک فیلم فاجعه مقایسه شود و در واقع نمیتوان بر مبنای صحبت دیگران رویه را تغیییر داد. باید پذیرفت که سینمای ما به این سمت رفته است که چند داستان را به شکل متمرکز با هم به جلو ببریم. برای مثال ممکن است شما در شبکه اجتماعی از صبح تا شب ۶ اپلیکیشن داشته باشید که هر کدام یک داستان دارد و شما در یک روز با آنها کار میکنید. نمیتوان گفت زندگی شما هم شبیه زندگی دوستتان است که این کار را میکند.
چطور تهیهکنندگی نقطه کور را هم بر عهده گرفتید؟
اساسا چشم انداز من چشم انداز تهیه کنندگی بود و ترجیح دادم از مرحلهای به بعد فیلمی بسازم که صفرتاصد آن برای من باشد و موفقیت یا عدم موفقیت فیلم را نتوانم بر گردن دیگری بیندازم. به این نتیجه رسیدم باید فیلم خود را بسازم و همان ملودرام اجتماعی که در پوست و خون من است اعمال نمایم. تمایل نداشتم که فیلمنامه را با خود به دفتر تهیه کنندهها ببرم و ترجیح دادم همه چیز از بستر و کانال خودم بگذرد که خداراشکر این اتفاق افتاد.
آیا فیلم در جریان ساخت دچار ممیزی شد؟ به چه دلیل در اکران آن فاصله افتاد؟
اصلا. حتی یک پلان دچار ممیزی نشد و همان نسخهای که درجشنواره نمایش داده شد به اکران درآمد، به دلیل این که حس کردم ریتم فیلم افتاده ۸ دقیقه از فیلم را برای اکران عمومی کوتاه کردم. قبل از جشنواره سی و چهارم فیلم فجر قرارداد پخش این کار را با حبیب اسماعیلی بستم و تاکید داشتم که فیلم باید ۶ ماه اول سال اکران شود. در ۶ ماه اول سال ۱۳۹۵ به دلیل فروش فیلمهای نوروز در برنامههای اکران تغییراتی صورت گرفت و فیلمها آن قدر روی پرده ماندند که به ماه مبارک رمضان نزدیک شدیم و دراین بین اکران چهار هفتهای پیشنهاد شد که من از آقای اسماعیلی خواهش کردم تا اکران فیلم نقطه کور را برای سال۱۳۹۶ بگذارد.
چطور به فکرتهیه ساخت سریال عاشقانه برای شبکه نمایش خانگی و همکاری با منوچهرهادی افتادید؟
در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵به این نتیجه رسیدیم که باید یک سریال برای شبکه خانگی تولید کنیم، به دلیل این که در آن مقطع کمترین ممیزی را در شبکه نمایش خانگی داشته و یکسری داستان داشتیم که امکانش نبود که در قالب فیلم سینمایی ۹۰ دقیقهای جمع شود و نیاز به این داشت که در زمان بیشتری روایت شود تا به ساخت سریال عاشقانه رسیدیم. بنابراین جذب سرمایه کار را انجام دادم و چون معتقد بودم که نمیتوانم به شکل هم زمان به عنوان تهیه کننده و کارگردان کار با این عظمت را هدایت نمایم، ترجیح دادم دوست دیگری به عنوان کارگردان در کنارم حضورم داشته باشد که از منوچهرهادی خواهش کردم و ایشان دعوتم را قبول کرد و به ما لطف کرد.
این روزها صحبتهایی مبنی بر توقیف سریال عاشقانه به گوش میرسد. دراین باره توضیح دهید؟
سریال عاشقانه هیچ وقت توقیف نشد و هیچ وقت از زبان عوامل پروژه این جمله را نخواهید شنید. متاسفانه بازی بود که بین دوستان هم صنف شما و صفحات و شبکههای فیک اتفاق افتاد. فقط در مقطعی تیم سرمایه گذارمان خواستند تا vod مان توزیع نشود وگرنه توزیع ما همیشه در حال انجام بوده است. آن قدر این مسئله عنوان و تکرار شد که دوستان حتی از ما میپرسند که چرا گفته اید که سریال توقیف شده! و ما میگوییم در هیچ جا و زمانی حرفی از توقیف نزدهایم.
عملکرد دولت یازدهم را در حوزه فرهنگ هنر و سینما چگونه ارزیابی میکنید و چه انتظاراتی از رئیسجمهور و دولت آینده دارید؟
به نظرم رویکرد مثبت دولت یازدهم فقط بازگشایی خانه سینما بوده و فیلمهای توقیفی هم چنان سر جای خود هستند و تعدادشان حتی بیشتر شده است. اما عملکرد خارجی و سیاستهای داخلی کشور قابل تقدیر است. شاید صرفا درخصوص سینما ناراضی باشم، اما درباره کلیت اجتماع نمیتوانم از نقطهای بنالم و شرایط را بدتر بدانم. از رییس جمهور آینده و دولت یازدهم انتظار دارم که در عرصه سینما دولت دست از تولید بردارد، مادامی که دولت هزینههای چندین میلیاردی بابت تولید یکسری فیلم میدهد خود مجبور میشود تا فیلم را حمایت کند تا فروش حداقلی داشته باشد، در حالی که آن حمایت از حق من سینماگر مستقل و حق دوستی که هزینه ساخت را به سختی تامین کرده زده میشود. بنابراین خواهشمندم دولت فقط در توزیع و اکران سوبسید بدهد که به نظرم در تولید کار اشتباهی است.
ساخت فیلمنامه تشویش به کجا رسید؟
درباره ساخت فیلم تشویش هنوز به فیلمنامه مورد نظرم نرسیدم. قرار است فیلم سینمایی حرفهای درگوشی به نویسندگی حسین نمازی را جلوی دوربین ببرم که منتظر صدور پروانه ساخت هستم، ولی چون به لحاظ قانونی امکان قرارداد قبل از صدور پروانه ساخت نداریم مذاکراتی انجام شده و کست کار را انتخاب کردیم و امیدواریم به زودی وارد تولید شویم.