تا بارگذاری کامل صفحه صبور باشید...
اگر مدت زیادی منتظر مانده اید F5 را بفشارید!

آرشیو شماره های گذشته روزنامه هنرمند

  • هنرمند را دنبال کنید!

  • یادداشت

  • آخرین نوشته ها

    • بررسی «هنرمند» درباره سوء استفاده برخی برنامه‎سازان تلویزیون از مخاطب
      7200 بازدید
    • نقدی بر سرود تیم ملی فوتبال به نام «یازده ستاره» برای حضوردر جام جهانی
      5952 بازدید
  • 4253

    جمعه 15 ژانویه 2016 - 21:48

    2034 بازدید

    413

    مهدی احمدی|  خبر دعوت یا به تعبیری احضار تهیه‌کنندگان سینما به دادسرای فرهنگ و رسانه که گفته می‌شود برای پخش تبلیغات فیلم‌های سینمایی از شبکه‌های ماهواره‌ای می‌باشد، به موضوع داغ رسانه‌ای و تبادل‌های تلگرامی تبدیل شده است. به گفته معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی، دعوت یاد شده تنها جهت بررسی، آگاهی بخشی و صیانت از اهالی سینماست و برخلاف آنچه در رسانه‌ها آمده جنبه سلبی و احضاریه ندارد. همان‌طور که در مطالب قبلی هم اشاره کرده بودم این مقولات که با فرهنگ ما ارتباط دارد و حساسیت رسانه‌ها را در پیش دارد باید با تفکر بیشتر و البته زودتر از این‌ها مسوولین ذی‌ربط را به فکر وا می‌داشت، چرا که این مساله می‌تواند الگویی برای دیگر کارها و صنعت‌ها باشد. البته در این مورد نمی‌شود تک بعدی تصمیم گرفت و فیلم‌سازان را محکوم کرد، ما باید ابتدا زیرساخت‌های تبلیغاتی و فرهنگی‌مان را تعریف و یا اصلاح کنیم و بعد اگر گروهی به آن تعاریف عمل نکردند به آن‌ها به چشم متهم نگاه کنیم! که ان‌شاالله سینما و سینماگران ما از آن مبرا هستند.

    هر چند برخی صحبت از موضوع توجه به موضوع مهندسی فرهنگی و لزوم ورود نهادهای انقلابی در آن را موضوعی اغراق شده و یا سیاسی تلقی می‌کنند. اما به خوبی در طول این سال‌ها پیداست که عمدتا کمیت دولت‌ها در ارایه یک نقشه راهبردی در مهندسی فرهنگی کشور در قالب برنامه‌ای بلند مدت و کوتاه مدت و البته به دلایل مختلف لنگ می‌زند. لذا ورود نهادهای فرا دولتی وفادار به اهداف و ارزش‌های انقلاب و یا حتی بخش خصوصی به حوزه فرهنگ و تلاش برای پوشش و توسعه برنامه‌های فرهنگی نظام بسیار لازم و ضروری خواهد بود. خاصه در این دوران یعنی دوران مقابله فرهنگی که برای ایستادگی در برابر تهاجم فرهنگی باید روحیه‌ای جهادی داشت و آفندی عمل کرد. معمولا سیاست‌های دولتی کوتاه مدت و در راستای سلایق و شعارهای سیاسی دولت و در راستای مانایی و تداوم قدرت ایشان است و آنچه در این زمینه نا امید کننده‌تر است، اعمال سلیقه شخصی مدیران، خاصه در بخش مدیریت فرهنگی با لحاظ دسترسی به رقم‌های بودجه و خصوصیت غیر قابل رهگیری و سنجش دقیق هزینه کردهای فرهنگی و هنری است.

    به نظر می‌رسد مهندسی فرهنگی کشور به مفهوم مهندسی کلان نظام‌ها، سازمان‌ها، سیاست‌ها، قوانین و سازوکارها به منظور نیل به اهداف فرهنگی است. به زعم مقام معظم رهبری، که برای نخستین بار بحث از لزوم مهندسی نمودن فرهنگ را در کشور مطرح ساختند، هدف اساسی مهندسی فرهنگی، باید ایجاد انسجام و نظم در مسایل فرهنگی باشد و همچنین ایشان تاکید خاصی بر مسئله دارند که اسلام نه‌تنها هنر را قبول دارد بلکه آن را تشویق نیز می‌کند. بحث از مهندسی فرهنگی توجه به تمام لایه‌های فرهنگی کشور همچون لایه‌های دینی، ملی و جهانی و تمایل سطوح فرهنگی کشور یعنی سطوح اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ارزشی و اولویت دادن لایه دینی بر دیگر لایه‌های فرهنگی کشور را می‌طلبد و همچنین توجه به رابطه الزام‌آور و انگیزشی بین عرصه‌های مختلف یک اجتماع، به این معنی که قدرتمندی فرهنگی تقویت اقتصاد و مدیریت را سبب می‌شود و در نتیجه باعث می‌شود توانایی فرهنگی افزایش یابد.

    با لحاظ تعاریفی که بر فرهنگ می‌رود، توجه به رسانه‌ها و تنوع امروزی آنها بسیار مهم است، همچنانکه این روزها همگان در جوامع مختلف، بخش عمده‌ای از معلومات خود را مرهون اوقاتی هستند که برای تماشا و استماع رسانه‌های صوتی و تصویری و یا مطالعه رسانه‌های نوشتاری صرف می‌کنند و این حقیقت، آنگاه نمود بیشتری می‌یابد که مشاهده می‌کنیم اکثریت کودکان، نوجوانان و جوانان و حتی میانسالان، معلومات مذهبی و سیاسی خود را نیز بیشتر از این رسانه‌ها دریافت می‌کنند که خود لزوم توجه بیشتر نسبت به محتوا و مبانی برنامه‌ها و فیلم‌ها و سریال‌هایی که از سیما و سینما پخش می‌شود را می‌طلبد. از این رو بدیهی است که رسانه‌ها برای بهینه نمودن فواید خود و همچنین کاهش مضرات ناشی از آنها، مهندسی شوند. امروز مهندسی فرهنگی یکی از ضروریات جامعه است و باید هم مردم و هم مسوولان فرهنگی بکوشند تا با مهندسی دقیق فرهنگی، که شامل مهندسی برنامه‌های رسانه‌ها نیز می‌شود، فرهنگی پویا و مهم‌تر از همه اصیل و بومی را باز‌تولید کنند که مهبط تعالیم متعالی اسلامی در جهت پرورش و رشد انسان‌های کامل باشد.

    فرهنگ یک جامعه اساس هویت آن جامعه است؛ طراحی فرهنگ لازم است، اما به تنهایی کافی نیست و لزوم تحقق آن در جامعه مستلزم پذیرش آن از سوی مردم و عمل بر طبق آن است. فرهنگ، به عنوان جهت‌دهنده به تصمیمات کلان کشور حتی تصمیم‌های اقتصادی، سیاسی و مدیریتی است. وقتی ما می‌خواهیم ساختمان بسازیم و شهرسازی کنیم در واقع با این کار فرهنگمان را ترویج یا اشاعه می‌دهیم. همه اعمال  و رفتار ما چه فردی و چه اجتماعی ناشی از فرهنگمان است، نظام سلطه غرب با فرهنگ ما کار دارد، آنها تمام سعی‌شان این است فرهنگ اصیل ایران آن هم از اساس که برای این کار جوانترها را هدف قرار داده‌ و برنامه‌ریزی‌هایشان را برای سنین پایین جامعه انجام داده‌اند؛ ما برای مقابله با این تهدیدها باید بسیار حساب شده عمل کنیم، یکی از آسیب‌هایی که مهندسی فرهنگی را تهدید می‌کند افراط یا تفریط در این مقوله است. مقصود از افراط، کنترل شدید و بسیار سخت‌گیرانه نسبت به عناصر تشکیل دهنده فرهنگ و مقصود از تفریط رهاکردن این عوامل به حال خود می‌باشد که در این مقوله هدایت دورادور و نامحسوس می‌تواند موثرتر باشد.

    رسانه‌ها از اجزای اساسی فرهنگ‌سازی در یک کشور به شمار می‌آیند. و این بعد از فعالیت رسانه‌ها باید با طراحی و هدفمندی انجام شود. از سوی دیگر تمام سازمان‌ها و نهادها که به صورت محدود یا گسترده فعالیت فرهنگی دارند، مستقیم یا غیرمستقیم با رسانه‌ها ارتباط می‌یابند و برای کامل کردن کار خود و به ثمر نشاندن آن، به همکاری با رسانه‌ها نیازمندند. از این رو مهندسی فرهنگی رسانه‌ها، عملی ضروری است و باید جزو اولویت‌های نخستین برنامه‌های کلان کشور باشد. چرا که بسیاری از مردم جامعه ما الگو و سبک زندگی خود را از رسانه‌ها می‌گیرند و رسانه‌ها نقشی فعال در زندگی روزمره همه جوامع و همچنین جامعه ما ایفا می‌کنند.

    شما می توانید تصویری از خودتان را در کنار دیدگاهی که می نویسید، قرار دهید!

    بدون دیدگاه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    سیامک ساسانیان