علی نجفی| بیشک وقتی نام مالک اشتر نخعی را میشنویم یا فرمانی از امام علی(ع) به مالک را میخوانیم تصویر استاد داریوش ارجمنددر ذهنمان نقش میبندد. به گفته استاد ارجمند این اتفاق مسئولیتش را صدچندان کرده است. مالک همانقدر که برای مخاطبین جذاب، تاثیرگذار و ماندگار است برای بازیگرش نیز خاص و تکرار ناپذیر است. در آستانه ایام شهادت امام علی (ع) و به بهانه ایفای نقش مانای مالک اشتر نخعی در سریال امام علی(ع) به سراغ استاد داریوش ارجمند رفتیم و ایشان با داشتن اندکی کسالت، وقتی صحبت از سریال امام علی(ع) و نقش مالک شد با گشاده رویی پذیرفتند و خاطرات شیرین نقش مالک را بازگو کردند. استاد معتقد هستند برای این نقش مبعوث شدند و هرچه بوده عنایت امیرالمومنین حضرت علی(ع) بوده است. نکته قابل توجه حال و هوای استاد ارجمند بود که گویی با طرح سوالات به زمان گذشته میرفتند. فضای معنوی و احساس عمیق و ارادت ایشان به امام علی(ع) ما را هم تحت تاثیر قرار داد، امیدواریم بتوانیم جان کلام را از زبان وی برایتان بازگو کنیم:
از سریال امام علی و نقش ماندگار مالک اشتر بگویید؟
فکر میکنم بعد از گذشت بیست سال این سریال و این نقش جایگاه ویژهای در جامعه اسلامی دارد در سفرهای خارج از کشوری که داشتم مثل انگلیس، منچستر، یوگسلاوی، کانادا و … استقبال مردم را در خصوص این مجموعه به چشم دیدهام. من معتقدم که این سریال در تلویزیون ما تکرار نخواهد شد کما اینکه تاکنون با توجه به تلاشهای بسیاری که برای ساختن فیلمی در تراز امام علی شده هنوز موفق نشدهاند. به هرحال آنچه در آن لحظلات آقای میرباقری برای ساختش گزینش شدکه به نظر من این گزنیش الهی بود همانطور که من احساس میکنم برای نقش مالک اشتر مبعوث شدم. اصلا به خاطر ندارم در آن نقش چگونه بازی کردم و هیچ کدام از تحصیلات و آموزشهایی که آموخته بودم به کارم نیامدند. تنها چیزی که به من کمک کرد ایمانی بود که مرحوم پدر و مادرم و اساتیدم در جان من ریخته بودند. به همین دلیل همیشه گفتم که یادم نمیآید چه میکردم فقط یک احساس غریبی داشتم و فکر میکردم در هر صحنه که بازی میکنم از گوشهایی مولای متقیان من را میبیند و تمام احساسم این بود که کار درستی را انجام بدهم.. این سریال زمان زیادی نبرد و هزینه زیادی هم خرج آن نشد، حدود ده ماه فیلمبرداری طول کشید و نزدیک به دویست و پنجاه میلیون هم بودجه داشت. امام عشق و ایمان آدمهایی که آنجا کار میکردند آن چیزی بود که دیگر در سریالهای مذهبی تکرار نشد.
عشق و ایمانی که اشاره کردید از چه چیزی نشات گرفته است؟
زمان فاکتور بسیار مهمی است، زمانی که سریال امام علی(ع) ساخته شد زمان حیرت انگیزی بود و اتفاقاتی که برای دوستان افتاد اتفاقات غریبی بود، آقای میرباقری پدر و برادرشان را از دست داده بودند. حال تمام بچهها حال عجیبی بود وهمه برای نوکری به حضرت امیر آمده بودند. نه کسی به جایزه فکر میکرد نه حسادتی در کار بود.
شما از ابتدا برای نقش مالک اشتر انتخاب شده بودید؟
میرباقری از اول این نقش را برای من انتخاب کرده بود و شنیده بودم که گفته بود اگر من بازی نکنم فیلم را نمیسازم.
وقتی به شما پیشنهاد کردند شما چه احساسی داشتید؟
داستان این ماجرا بسیار مفصل است، زمانی که به من پیشنهاد دادند گفتم باید فکر کنم به مشهد رفتم و از یکی از دوستان خوبم خواستم که در حرم امام رضا(ع) برای من استخاره بگیرد. ایشان استخاره کردند و گقتند که خوب نیست و ترجمهاش هم این بود (آنان که در صف نماز با شما میایستند از شما که دور میشوند به تمسخر شما میپردازند) در مرحله دوم که تمام عوامل سریال تغییر کردند به توصیه مدیر کل وقت من دوباره رفتم حرم و استخاره کردم که در ایام ماه محرم بودیم. سید محسن به من گفت این بار نمیتوانی بگویی نه. اینبار آیه فرمان ساخت کعبه به حضرت ابراهیم آمده بود. گفت این فرمان هست باید بروی انجام بدهی و حرفی هم نزنی. بنده هم این کار را انجام دادم و شاید بزرگترین لذت دوران بازیگریام رادر موقع بازی کردن نقش مالک درک کردم.
فکر میکردید این نقش برای مردم آنقدر ماندگار شود؟
نه اصلا. البته من خودم تاریخ اسلام میدانم و جزو شاگردان دکتر شریعتی بودم و این شخصیتها رو میشناختم برای همین اصلا فکر نمیکردم جوری بازی کنم که مردم دوست داشته باشند، (در هیچ کاری اینطوری فکر نمیکنم) من فقط بازیام را میکنم و بعدش هر اتفاقی که قرار است رخ دهد، رخ میدهد. در دورهای که قرار بود من نقش را بازی کنم زمان جنگ بود، گردانها به نام مالک اشتر بودند، مدارس و مساجد و گروههای هنری به اسم مالک اشتر بودند و من فکر میکردم اگر این بازی خراب شود باید از ایران بروم برای همین با خدا مشورت کردم. حساسیت من برای این نقش بالا بود و البته متن زیبای مجموعه هم کمک بزرگی بود. در این سریال همه با صداقت کار کردند. اگر توجه کنید صحنههای خاص و اکشنی در سریال وجود ندارد که امروزه شاهدش هستیم ولی سریال امام علی(ع) عصاره تمام اتفاقات خوب بود و ما توانستیم جان کلام را برای مخاطب بیان کنیم.
کدام صحنه از سریال برای شما خاطرهانگیز و ماندگار است؟
به هر صحنهای که فکر میکنم حالم دگرگون میشود. ولی صحنهای که «مالک را تنها میگذارند وقتی میخواهد برود به سمت خیمههای معاویه و بعد هم گله میکند و میگوید من ده ضربه شمشیر فرصت داشتم که چادر فتنه را برکنم و امام علی (ع) محمد بن غیث را میفرست دنبال مالک که برگرد و با اینکه مالک بزرگترین فتح زندگیش در سر راهش است برمیگردد و امام تیر را از بازو مالک در میآورد.» من در این صحنه واقعا منقلب شدم و حتی اسب مالک این موضوع را فهمیده بود و سرش رو به پایین گرفته بود. همچنین صحنه آخر مرگ مالک، زمانی که مالک اجازه نمیدهد نامه امیر المومنین به خاک انداخته شود. مدام به من میگفتند دستت از کادر بیرون است و باید نامه را به زمین بیندازی ولی من نمیتوانستم. من به آقای پرتو گفتم این نامه امام علی(ع) در دستم هست و اگر بندازمش زمین که دیگر این سریال، معنایی ندارد من نمیتوانم نامه را بندازم اگر میخواهید کسی را بیاورید، جای من بازی کند. آقای میرباقری قبول کرد و نامه به زمین نمیافتد. اتفاقا صحنه بسیار حیرتانگیزی شد و به نظرم پرچم این سریال آن صحنه بود.
اسم مالک اشتر نخعی با چهره داریوش ارجمند در ذهن مردم تداعی میشود این حس برای شما چگونه است؟
برای من زندگی را دشوار میکند و باید خیلی مراقب رفتارتم باشم. چقدر باید احترام باری که بر دوش داری را نگه داری چون دیگر خودت نیستی و این مسئولیت بسیار زیادی است که هرکس مرا میبیند یاد امام علی(ع) میافتد. به خاطر همین مجبوری خیلی کارها نکنی که من نمیکنم، خیلی جاها نروی که من نمیروم، احترام خیلی چیزها را نگه داری و من نگه میدارم و اینها مهم هستند شاید این مسئله برای نسل جدید کمی عقب ماندگی حساب شود چون درگیر فرم هستند ولی ما فرهنگ محتوایی داریم. حسی که این سریال در مردم ایجاد کرد هیچ فیلم تاریخی نتوانست ایجاد کند. فیلم محمد رسول ا… با آن همه امکانات هرگز نتوانست این حس را ایجاد کند. محتوای مالک برای من خیلی باارزش بود. حتی من تمام لباسهای مالک را خودم انتخاب کردم چون به محتوا بها میدهم. تمام لباسهایی که برای من انتخاب کرده بودند را ریختم دور و گفتم باید لباس با شخصیت و گریم مالک همخوانی داشته باشد و وقتی فرم در اختیار محتوا باشد اثری چون امام علی خلق میشود، ولی متاسفانه الان همه چیز در بند کمیت گرایی شده و کیفیت دیده نمیشود.
چرا در نسل جدید بازیگرانی چون شما کم شدهاند؟
برای جوان امروزی هنر یک ویترین است در صورتی که هنر مسئولیت است اینکه در یک سال هشت فیلم بازی کنی امتیاز نیست ما در ایران برای نشان دادن خیلی چیزها محدودیت داریم وقتی از آثاری مثل اجاره نشینها به فیلمهایی چون دزدی عاشقانه و چندکیلو آلبالو میرسیم معلوم است وضعیت چطور است و چه میشود. این در داخل و آن هم از کشور همسایه ترکیه که تیشه برداشته بر ریشه فرهنگ و هنر ما میزند که جوانان میخواهند شبیه آنها شوند و آرزو دارند که ترکیه سفر کنند. همه اینها فرم است پس محتوا چه میشود؟ ناگفته نماند همه هم به این صورت نیستند. برای ما هیچوقت سینما ویترین نبوده و از وقتی به سینما آمدیم خود را مسئول نسبت به همه چیز میدانیم.
دیالوگ خاصی در سریال به یاد دارید که برایتان خاطره ساز شده باشد؟
صحنهایی که ویس عازم مصر میشود؛ از خیمه حضرت بیرون میآید و میگوید حضرت من را به حاکمیت مصر برگزید و من به مصر میروم. آنجا مالک به محمدبن ابو بکر میگوید شنیدی در یک جملهاش چند بار گفت من! او موفق نخواهد شد! چقدر این مرد دور از منیت است و این همان فرهنگ کیفی است. مالک اشتر موجودی کیفی است زمانی که تنها به سمت خیمه معاویه میرود و قرآن در سر نیزه بر رویش اثری ندارد فرهنگ کیفی مالک را نشان میدهد. دیگر جمله مالک در سریال که خیلی دوست دارم این است که میگوید «من در رکاب علی آموختم بی کینه شمشیر بزنم»
و کلام آخر
من آرزوی میکنم که تمام جوانان ما دنبال شناخت امیر المومنین حضرت علی(ع) بروند و برای بهتر شدن زندگی خود و جامعه رفتار امام علی(ع) را پیش بگیرند. ما راه دیگری نداریم و این تنهای چیزی است که از اول تاریخ برایمان مانده است. مرشد کامل فرهنگ ما حضرت مولاناست که فرمود زین همراهان سست عناصر دلم گرفت/ شیر خدا و رستم دستانم آرزوست… در دل این فرهنگ که شیرخدا و رستم دستان را دارند باید شنا کنیم و هیچ فرهنگی چون علی(ع) را ندارد.