مریم ناظران| کاظم راستگفتار که پیش از این سابقه ساخت آثاری همچون «نقاب» و «چک» را در کارنامه داشته است، فیلم آشوب را به تازگی کارگردانی کرده و به روی پرده سینما برده است. این فیلم مضنونی تاریخی دارد ولی مستند بر واقعیت زمان خاصی نیست و براساس تلفیقی از «ماتریکس» و «هزار دستان» ساخته شده است و یکی از پر بازیگرترین فیلمهای سینما است. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: داستان این فیلم در دهه ۱۳۲۰ میگذرد و مضمون اصلی آن در رابطه با بحران هنرمندان در آن روزگار است. اصل داستان این فیلم مربوط به جوانی فارغالتحصیل ادبیات دانشگاه تهران است که با نام مستعار آشوب در کافههای لالهزار خوانندگی میکند و آین آشوب با آشوبهای تاریخی و واقعی دهه ۱۳۲۰ تلفیق میشود و این شخصیت را به یک آشوب خوفناک و تهدید آمیز تبدیل میکند. کوروش تهامی بازیگر نقش اصلی «آشوب» است و در کنار وی بازیگرانی نظیر آتیلا پسیانی، یکتا ناصر، امیرحسین صدیق، داریوش فرهنگ، محمدرضا هدایتی، ارژنگ امیرفضلی، نادر سلیمانی، رامین ناصرنصیر، نیما فلاح، فرهاد آییش، فخرالدین صدیقشریف، داریوش کاردان، همایون ارشادی، رضا فیاضی، سعید امیرسلیمانی، رضا بنفشه خواه، آشا محرابی، لیلا اوتادی، میرطاهر مظلومی، غلامحسین لطفی، مژگان غلامی، بهرام سروری نژاد، خسرو امیرصادقی، شروین امیرصادقی و با حضور داریوش فرهنگ و شهره لرستانی ایفای نقش کردهاند. با کارگردان این فیلم گفتگویی ترتیب دادیم که ماحصل آن پیش روی شماست.
در مورد فیلم آشوب که پرستارهترین فیلم این روزها هست، بیشتر برایمان بگویید و همچنین از ایده داستان و شکلگیری آن برایمان توضیح دهید؟
در واقع فیلم آشوب، پاسخ به یک دغدغه بزرگی بود که من همواره آن را داشتهام و سالها این فیلم نامه و این سوژه با من همراه بود. فیلم آشوب را نساختم برای اینکه صرفاً فیلم ساخته باشم و یا اینکه برای سرگرمی مردم باشد و یا برای فروش بیشتر! نه اینگونه نیست و با این چنین نگاهی ساخته نشده است، بلکه احساس کردم که از چالشهای بزرگی که در اجتماع ما وجود دارد بحث اضمحلال اخلاق و اضمحلال ارزشهای اجتماعی است، چیزی که متاسفانه بنیانهای جامعه ما را به سرعت میخورد و نابود میکند. این چیزی که الان آشوب میگوید مطلبی است که ما کم و بیش آن را در جامعه حس کردهایم ولی مطمئن باشید خیلی زود و به زودی زود متوجه خواهید شد که چه جامعهای ساخته شده است و چه شرایطی بر اجتماع ما حاکم است. وقتی که در یک جامعهای اخلاق از بین برود، وقتی در یک جامعهای ارزشهای فردی جایگزین ارزشهای اجتماعی شوند و هیچ قاعدهای هم بر رفتار آدمها حاکم نباشد برای رسیدن به هر هدفی به هر کاری مجاز میشود. یعنی اگر که من از ماشین یک نفر خوشم بیاید به راحتی آن را میتوانم بردارم تا برای خودم باشد. اگر از زن یک نفر یا خانه کسی خوشم بیاید یا اصلا در خیابان بخواهم بروم برایم مهم نیست که مقرارت را رعایت کنم یا مثلاً فرض بفرمایید اختلاس ها، دزدیها و بیاخلاقیها واقعا این همه طلاق، فساد و فحشا که در سنین پایین جامعه ما اتفاق میافتد همه مسائلی بوده است که بنیان و مرکز اصلی آن فقدان اخلاق در جامعه است و آشوب این مطلب را مو شکافی میکند.
به همین علت است که نام این فیلم را آشوب گذاشتهاید؟
بله یعنی این مواردی را که گفتم واقعا یک آشوب بزرگ است. آشوبی که در همه چیز اجتماع ما،ریشه دوانده است.
ژانر فیلم درام و اجتماعی است؟
این فیلم در واقع میشود گفت که ژانر پذیر نیست!! یعنی نمیتوان گفت این درام، اجتماعی و ملودرام است. این فیلم یک دغدغه است که مطرح شده. یک جا ممکن است جنبه اجتماعی و یک جا جنبه موزیکال و یک جا جنبه طنز آمیز و یک جا تراژیک به خودش میگیرد و در کل این کار یک نمایش تراژیک است. یک تراژدی بزرگ است. در ابتدای فیلم تراژدی کشته شدن یک آدم و انتهای آن هم کشته شدن طرف مقابل را نشان میدهد واین مرگ را میبینیم که هیچ کدام شان هم مقصر نیستند. در واقع مقصر هستند منتها در اثر تاثیر گرفتن از شبکههای اجتماعی است که به این سمت کشیده شدهاند. یک هنرمند که خواننده بزرگ یا یک خانم که شاعر بزرگی است در یک جامعه آشوب زده ناچار میشوند آن یکی آن را زندان بیندازد این یکی آن را بکشد چون شرایط اجتماعی ایجاد میکند که اینطور رفتار کنند.
این فیلم با توجه به نوع گریم و نوع پوشش بازیگرانش به چه سالی بر میگردد؟ و به چه دههای تعلق دارد؟
به هیچ سالی ! در واقع به دهه بیست بر میگردد. به لحاظ حال و هوا و لباس، برای این فیلم ما در واقع گرافیک دهه بیست را درنظرگرفتیم. ولی هیچ گونه تاکیدی نداشته ایم که این متعلق به کدام سال است یا این آدم شبیه کدام آدم تاریخی است. یعنی این فیلم جنبه مستند ندارد.تا آنجایی که بوده سعی کردهایم این کار جنبه فیلمیک داشته باشد و استناد تاریخی به یک چیزی ندهیم.شاید مثلا یکی از مسائلی که باعث شد این کار را انجام دهیم اگر ما این چنین اتفاقاتی را در جامعه فعلیمان نشان میدادیم، قطعاً اجازه پخش به ما نمیدادند. بحث دیگر این بود که آن رنگارنگی، تنوع تصویری و موسیقی که آن دهه داشته است و گوش مردم هنوز با موسیقی غربی آشنا نبوده و این موسیقیهایی که ما در این فیلم میشنویم، هنوز هم برای ما نوستالژیک هست. آن زمانها برای مردم این نوع موسیقی جذاب بوده است. در آن زمان نه موسیقی هریمیتال، نه کلاسیک و… مردم گوش نمیدادند و گوش مردم پر از موسیقیهای دیگر نشده بود. فکر میکنم یک دورهای بوده که ایران کم کم شروع میکند به سمت تجدد رفتن آثار تجدد کمکم وارد اجتماع میشود و دقیقا همان جا است که استارت این بیاخلاقی هم خورده میشود. یعنی بیاخلاقی که الان در جامعه ما حاکم است مختص الان نیست ولی الان خیلی شدت پیدا کرده است. ریاکاری، دروغ و تزویر، خوشی و بیعدالتی اجتماعی خیلی زیاد شده است ولی شروع آن از همان موقع بوده است. اینکه اسم آن را آشوب گذاشتهایم من فکر میکنم واقعاً تصویر واقعی ایران است.
چند وقت از مدت نگارش فیلمنامه تا به روی صحنه رفتن آن طول کشید؟
حدوداً بیست سال.یعنی این فیلم نامه را من سال ۱۳۷۷ نوشتهام.
آیا در این سالها بازنویسی کردهاید؟
بارها و شاید ۱۰۰ها بار.
چرا اینقدر وسواس داشتهاید و اینقدر طول کشیده است؟
یکی از مطالبی که طول کشید این بود که اساسا نه جامعه ما و نه خود من آمادگی ساخت چنین فیلمی را داشتیم. دوما سعی داشتم واقعاً خیلی مینیاتوری بر روی دیالوگها، موقعیت ها، روی فضا سازیها کار کنم.ضمناً یادتان باشد من فیلمسازی هستم که دست من هم در فیلمبرداری و هم در فیلمنامه نویسی خیلی تند است. مثلا برای اینکه در جریان باشید من فیلمنامه نقاب را چهارشنبه شروع به نوشتن کردم و یکشنبه بعدازظهر تمام شده بود. یعنی یک چیزی حدود چهار روز!!
چرا این فیلم این همه سال طول کشید؟
برای اینکه هر کدام از دیالوگهای این فیلم یک نقاب است.اگر کسی با دقت این فیلم را ببیند،جملهبندیها و کلماتی که انتخاب شده دقیقاً عین دانههای الماس هستند که جدا میکنید و در کنار هم میچینید. اگر سر سری فیلم را نبینید و با دقت تماشا کنید کلمه یا کلماتی که به کار رفته است مسائل و حرفهای مهمی را در راستا و شکل دراماتیک بیان میکنند، رشما فکر کنید همان دیالوگ اول فیلم آنکه میگویید وسعت خانهای که من در آن محکوم به زندگی هستم بیش از ۱۶۰۰۰ هزار کیلومتر مربع است، یعنی همین یک جمله یک جایی که یک خانهای که ۱۶۰۰۰ کیلومتر مربع است و برای من زندان است و من در آنجا زندانی هستم.
آقای راست گفتار چرا از تعداد زیادی از بازیگران در این فیلم استفاده کردهاید؟
به دو دلیل. یکی اینکه بخشهایی که باید بازی میکردند کوتاه بود و اگر آدمی که بازیگری نبود میخواست آن نقش را بازی کند از عهده آن برنمیآمد. دومین دلیل اینکه کلا بحث ستاره در ایران یک مقداری دچار آشوب شده است، یعنی مثلاً ما یک سری آدمها را ستاره یا سوپراستار میگوییم در حالیکه با آن تعریفی که از سوپر استار وجود دارد در دنیا با ما خیلی فاصله دارد. سوپراستار و ستاره در سینما به کسی میگویند که نوع انتخابهایی که میکند یک فضایی را در فیلمهای خود شکل میدهد که شما به عنوان مخاطب و دوستدار آن ستاره میدانید که مثلاً آقای… فلان جور فیلمها را بازی میکند و یا آقای تام کروز فلان فیلم را بازی میکند. وقتی سینما میروید از فیلمی که بازی کرده است شوکه نمیشوید!! در حالی که ما در ایران یک سری سوپراستار را داریم که یک فیلمهایی را بازی میکنند که با آنها معروف میشوند بعد به آنها اعتماد میکنیم و سینما که میرویم میبینیم که اَ… این سوپراستار که مثلاً فرض بفرمایید دوست خوب بنده آقای گلزار در سلام بمبئی بازی میکند و ما هم خوشمان میآید بعد میگوییم چقدر عالی بعد در فیلم مادر قلب اتمی را میبینیم، میگوییمای بابا سلام بمبئی کجا و مادر قلب اتمی کجا!! خشک سالی و دروغ کجا و یا سالوادور کجا آبنبات چوبی کجا…!! یعنی این ستارههای ما به جای اینکه ستاره باشند مردم را گول میزنند ما در اینجا بازیگرهایی که استفاده کرده ایم همه به تعبیری که من میگویم ستاره هستند. چون با نوع انتخابهای آگاهانه خود با شعور و جهان بینی که دارند یک کاری را انتخاب کرده اند که تماشاگر وقتی آنها را میبیند شوکه نمیشود، از بازیهایی که اجرا کردهاند ف متوجه خواهید شد. چون واقعا نگاه نگاه خودشان بوده و با اعتقاد فیلمنامه را بازی کردهاند.
این نکته هم وجود دارد که خیلی از فیلمها به خاطر اینکه فروخته شوند از بازیگران مطرح حتی در سکانسهای خیلی کوتاه استفاده میکنند و بعد خود بازیگر پس از اتمام از آن فیلم و بازخوردهای آن پشیمان میشود. نظرتان در این مورد چیست؟
همین آشوب بی اخلاقی و آشوبی که ما در این فیلم میبینیم برای پول آدم تن به هرکاری میدهد و حتی ممکن است خود فروشی هم بکنند. بازیگرهایی که در این فیلم بازی کرده اند هیچ کدام از آنها خود فروشی نکرده اند. اولاً با کمترین قیمت به من لطف داشتهاند و آمدهاند. دوماً واقعاً به فیلم نامه اعتقاد داشتهاند و آن را دوست داشته اند و اگر که حتی یک کلمه گفتهاند در این فیلمنامه و فیلم با اعتقاد قلبی گفته اند و پای آن هم ایستادهاند. خیلی از بازیگرها هستند که فیلمنامه را قبول ندارند، شرایط و کارگردان را دوست ندارند، یک پیشنهاد مالی خوب به آنها میشود بازی که میکنند بعداً هم دبه میکنند که آقا اشتباه بازی کرده ایم.در حالیکه آن زمانی که پول را میگیرند اشتباه نکرده بودند. در واقع در یک جامعه آشوب زدهای مثل ایران، پول تنها ارزش و معیار همه ارزشها میشود. یعنی الان در این اجتماع شما با پول هر کار مطلق را میتوانید انجام دهید.
خب این در دنیای بازیگری خیلی این موضوع اتفاق افتاده است و شاید اینگونه میتوان گفت که الان بازیگرها دیگر پولدار نمیشوند، بلکه پولدارها بازیگر میشوند. حتی این مافیای وجود دارد که خیلی از کارگردانها و تهیه کنندهها دار و دسته خودشان را به سر یک کار میبرند و خیلی از بازیگرهایی که خیلی عالی هستند و شاید برای خیلیها سوپراستار نباشند ولی در نوع خودشان فوقالعاده هستند همیشه بیکار میمانند و ممکن است سر یک نقشها و کارهایی بروند که حتی دوست نداشته باشند. نظرتان در این مورد چیست؟
بله درست است. همان آشوب است. یعنی فیلم آشوب یک جورهایی پاسخ همه این سوالها است.یعنی آن چنان آشوبی در اجتماع به وجود آمده که این ماجرا فقط شامل سینما نیست!! شما در پل سازی، صنعت نفت، مسائل شهری، نقاشی و تبلیغات و کلاً هر جا که بروید هم همین مطلب است. تلویزیون و دانشگاهمان هم همین است. به طورکلی عرض کردم پول معیار ارزش شده و بیاخلاقی حاکم است. برای به دست آوردن پول هر کاری مجاز شده است.مثلاً فکر کنید زمان قدیم آدمها به راحتی دروغ نمیگفتند الان اگر یک نفر را پیدا کنید که بتواند بدون دروغ یک صبح تا شب زندگی کند باید به او جایزه دهیم.خود من و شما از صبح تا شب که بیرون میرویم مجبوریم دروغ بگوییم اگر دروغ نگوییم اصلاً نمیتوانیم زندگی کنیم به خانم، شوهر و بچه مان یا هرجا که برویم مثلاً میگویند پول میگوییم پول ندارم چون اگر بگوید دارم بیچاره میشود،اگر پول هم بدهد فردا را چه کار کند پس فردا را چه کار کند!! برای همین مجبوراند دروغ بگویند.
آقای راست گفتار بعد از این فیلم چه کاری در دست اقدام دارید؟
یک مدت طولانی است که روی یک پروژه کار میکنم. کتاب رمان است به نام شوهر آهو خانم از آقای علی محمد افغانی. امتیاز این کتاب را من از خود نویسنده خریداری کرده ام و یک سال است که بر روی فیلمنامه آن کار میکنیم. دو سه تا تهیه کننده و سرمایهگذار آمدهاند روی این کار ولی با توجه به اینکه پروژه سنگین و سریال است که قرار است برای شبکه نمایش خانگی پخش شود و خوشبختانه مجوز هم دارد و ارشاد هم خیلی استقبال کرده است. امیدواریم در این مذاکراتی که انجام میدهیم این سریال را جلوی دوربین بتوانیم ببریم. آن سریال هم به نظر من ادامه سریال آشوب هست، چون که در آن ما میبینیم که آشوب وقتی در خانواده شروع میشود بعد در اجتماع تصدی پیدا میکند و چه اتفاقاتی خواهد افتد.
صحبت پایانی
من فقط میتوانم بگویم که متاسفم برای این جامعه آشوب زده ایران که با یک فیلم آشوب قطعاً درست نمیشود و برعکس آن یک جورهایی جامعه ما به طبع جامعه جهانی است ولی خب خیلی سریع تر به سرعت به سمت بی شعوری پیش میرود و این آشوبی که در اجتماع وجود دارد با بیشعوری من به اصطلاح هشدار میدهم که ما در آستانه انحطاط کامل هستیم.
بدون دیدگاه