علی نجفی| برخی از آهنگهای تولید شده فراتر از ژانر مربوط به خود پیش میروند و دیگر برای مخاطبین فرقی ندارد طرفدار کدام سبک از موسیقی هستند و آن اثر را بارها گوش میدهند، گذر زمان هم نمیتواند از محبوبیت و ماندگاری آهنگی که در دل مردم جای گرفته کم کند. در این میان آهنگ «گل هیاهو» اثر فریدون آسرایی نیز از همین دست از آثار هست که با گذشت بیش از یک دهه بوی تازگی میدهد. شاید هر کس دیگر جای فریدون بود بعد از موفقیت آلبوم «غریبه» سعی در انتشار آلبومهای متعددی میکرد ولی این خواننده مسیر دیگری را انتخاب کرد و بیشتر از آنکه به کمیت توجه داشته باشد کیفیت براش مهم بود و همین وسواس و دقت در کارش باعث شده آثاری را که تولید میکند خاص شود و حداقل در هر آلبومش یک آهنگ در جامعه فراگیر شود و مورد استقبال مردم قرار گیرد. آخرین آلبوم فریدون نیز با نام «عشق یعنی» توانست علاوه بر جلب نظر مخاطبین جوایز بسیاری را در جشنوارههای مختلف موسیقی ازآن خود کند.
عشق خصوصیت برجسته فریدون آسرایی است که نه تنها در صدایش بلکه در وجودش جای گرفته و همین سوز و گداز عشق است که آثارش را متمایز میکند. خوانندهای که در آستانه ۶۰ سالگی هنوز عاشقانه میخواند و وقتی صحبت به عشق میرسد حال و هوایش عوض میشود، تن صدایش تغییر میکند گویی که غرق در خاطرات تلخ و شیرین دوران عاشقی شده و چنان از آن دوران میگوید که فکر میکنیم به تازگی تمام این مصایب و فراز و نشیبهای عاشقی را پشت سر گذاشته است. فریدون معتقد است تمام آثاری را که خلق کرده بیانگر سرگذشت و زندگیاش است. بعید میدانم اتفاقی بتواند او را ناامید کند و از عشق دور بدارد و با توجه به تمام شکستهای عاطفی که برایش رخ داده همچنان امیدوار است که نیمه گمشده خود را پیدا کند.
در گفتگویی پیش رو علاوه بر بررسی افول موسیقی پاپ در سالهای اخیر و اتفاقات برنامه «شبکوک» گریزی نیز به زندگی خصوصی این خواننده عاشق پیشه زدیم و صحبتهای جالبی را از وی در این باره شنیدیم که در ادامه خواهید خواند:
رابطه فریدون آسرایی با موسیقی سنتی چطور است؟
به عنوان یک ایرانی همیشه من به کسانی که من را استاد خطاب کردهاند، گفتهام که استاد خطاب من و امثال من، توهین به استاد شجریان است. من همیشه شیفته کارهای ایشان هستم ایشان انسان بسیار بزرگی هستند و حق به گردن تمام مردم ایران دارند. حتی موسیقی اصیل را شاید بعضیها با نام استاد میشناسند. ما همه از کودکی با این نوع موسیقی بزرگ میشویم. اینگونه میشود که در تمام وجود ما این نوع موسیقی است و بعد از این نیز هر چه پا به سن میگذاریم بیشتر شیفته این نوع موسیقی میشویم.
از دیدگاه یک کارشناس فعال در حوزه موسیقی در حال حاضر وضعیت موسیقی سنتی بهتر است یا پاپ، توضیح دهید؟
در سال ۹۴ بنده صحبتی کردم و گفتم سال ۹۴ سال شکست موسیقی پاپ در مقابل موسیقی اصیل بود، موسیقی پاپ ما متاسفانه سالهاست که به بیراهه دارد میرود، بعد از آزاد شدن موسیقی پاپ در کشور سختگیریها هم کمتر شد. در سالهای ۸۲ و۸۳ که بیشتر موزیسینها روی آوردند به موسیقی شش و هشت من برعکس همه رفتم آلبوم غریبه را بدون داشتن حتی یک ترک اینچنینی منتشر کردم و این خود مسیر جدیدی در موسیقی به وجود آورد. افرادی که که قبل از سال ۸۳ موسیقیشان کلام خوبی داشت و کارشان دارای یک پایه و اساس درستی بود در موسیقی کمرنگ شدند. به هر صورت من فکر میکنم از سال ۸۵-۸۴ ما در حوزه پاپ ضعیف عمل کردیم و سلیقه مردم عوض شد و موسیقی کوچه بازار بیشتر مورد استقبال مردم قرار گرفت. یک سری صداهایی بیرون آمد و مورد علاقه قرار گرفت که باعث تعجب بود بر هر حال سلیقه مردم است و مردم هرچه دوست داشته باشند زیاد میشود، ولی مردم همیشه درست فکر نمیکنند. در سال قبل نیز جشنواره موسیقی فجر استقبال از موسیقی سنتی و اصیل بینهایت بیشتر از موسیقی پاپ بود و من فکر میکنم این شکست موسیقی پاپ در قبال موسیقی اصیل بود آنقدر موسیقی پاپ به بیراهه رفته که مردم دوباره پناه به موسیقی سنتی آوردند.
شما آهنگی به نام گل هیاهو را خلق میکنید که بعد از گذشت بیش از ده سال هنوز ملودی آن بر سر زبانهاست چه اتفاقی میافتد که دیگر از این نوع آثار خلق نمیشود؟ آن زمان شرایط به چه گونهای بود؟
خلق یک اثر هیت یا ماندگار چیزی نیست که من هر زمان که اراده کنم ساخته بشود شاید آن زمان در فضای فکری بودم که منجر به خلق این اثر شد. شعر خوب نیز در ماندگاری یک اثر بسیار تاتثر گذار است. البته بنده بعد از گل هیاهو آهنگ سلام را هم ساختم که خیلی مورد توجه قرار گرفت و «هنوزم همونی» در آلبوم آخرم و یا آهنگ عشق یعنی را که مورد استقبال قرار گرفت. به هر صورت من سعی کردهام در هر آلبومم یک آهنگی داشته باشم که سر زبانها برود ولی همه من را با آهنگ«گل هیاهو» میشناسند. این نکته هم باید اشاره کنم که همیشه ترانههای عاشقانه ماندگارتر است.
فکر میکنید افولی که در موسیقی پاپ رخ داده مقصرش چه کسی است؟ آهنگساز، خواننده یا مردم؟
دقیقا همین است که ما کار خوب تولید نکردیم حتی خود من هم بارها گفتهام درست است که به موسیقی پاپ ایراد میگیرم اما قبل از هر چیز به خودم ایراد وارد میکنم. ما هم کار خوب تولید نکردیم، هر چند من در آلبوم آخرم «عشق یعنی» در جشنواره موسیقی ما از پنج جایزه، چهار جایزه گرفت و در جشنواره موسیقی فجر که برای اولین بار به موسیقی پاپ جایزه میدادند از سال ۹۲ تا ۹۴ از بین سه جایزه یک جایزهاش را من گرفتم که بهترین آلبوم بود و این جایزه بسیار بزرگی برایم بود. وقتی ما نقد میکنیم باید از خودمان شروع کنیم من اگر میگویم موسیقی پاپ خوب عمل نکرده ولی خودم توانستهام بهترین آلبوم سال را تهیه کنم. تولید کردن هر شش ماه یک آلبوم یا هر سال یک آلبوم کاری ندارد میشود در عرض دو ماه هم یک آلبوم منتشر کرد، ولی چه فایدهای دارد وقتی مورد استقبال قرار نمیگیرد.
بعضی از خوانندگان معتقدند با این کار بیشتر دیده میشوند و از مارکت کنسرتها عقب نمیمانند.
کاملا نظر اشتباه است که دارند. ما چرا دائما کار تولید میکنیم که به روز باشیم و ما را کنسرت ببرند! اگر آلبوم بد باشد که ضرر آن خیلی بیشتر از منفعت آن است. من خودم نتوانستم کمتر از سه سال آلبوم تهیه کنم. الان یک سال است مشغول جمعآوری شعر و ترانه هستم که تازه از امسال شروع میکنم به تنظیم کردن. اگر عجله کنم ضرر کردم. ما انقدر زمان نداریم که بتوانیم کار بد تولید کنیم. سال گذشته موسیقی سنتی خیلی بیشتر مورد استقبال مردم قرار گرفت و این نتیجه افول موسیقی پاپ است.
به نظر شما ارتقای سطح فرهنگ شنیداری مردم بر عهده چه کسانی است؟
یک زمان هست یکسری تصمیم میگیردند یک فضایی را در جامعه ایجاد کنند. مثلا مافیای کنسرت گذار تصمیم بگیرد یک خوانندهای را ببرند بالا میبرند، بلیطهایشان را میفروشند به ارگانهای مختلف و جاهای مختلف راههای مختلف خودشان را دارند، وقتی شما دائما حضور پیدا میکنید همه جا در ارگانهای دولتی میروید تبلیغ میشود و گاهی جنسهای بیکیفیت را با تبلیغات قالب میکنند.
اما ماندگار نیست.
دقیقا ماندگار نیست. کالای نامرغوب خیلی مواقع کار میکند ولی ماندگار نیست به هر حال سلیقه مردم است این همه زمان رپ در فضای موسیقی غربی فضای موسیقی را نابود کرد ولی دلیل نمیشود که موسیقی خوبی بوده در جامعه ما نیز این اتفاق میافتد، سلیقهشان دوست دارد این چنین خوانندههایی بخواننده، همین الان یکسری از خوانندههای غیر مجاز و یا رپ بخواهند کنسرت بگذارند از همه ما بیشتر میتوانند کنسرت بدهند ولی تا چه مدت میتوانند سالن را پر کنند. نمیشود تقصیر کسی انداخت. اول از همه اینکه خواننده باید یک تهیه کننده خوب داشته باشد که در فضای فکری خودشان کسی باشد که بتواند کمکشان کند هر چه تیم تهیه کنندگان بیشتر میشود سلایق بیشتر میشود و کارشناسانهتر میشود به عنوان مثال آقای مرادخانی در کار تهیه موسیقی هستند بعد از گذشت چند سال باید یک موسیقی خوب ارائه بدهند که بگویند وقتی در کار بودیم این کارهای را تهیه کردیم در بخش موسیقی سنتی یا پاپ تولیدات خودشان را هم داشته باشند تا الان نه صدا و سیما تولیدات خوبی داشته و نه ارشاد هیچ گونه حمایتی نشده در این زمینه حضور آقایانی مثل مرادخانی یک نعمت است در بخش موسیقی ایشان همیشه دید مثبت داشتند.
شما اشاره به جشنواره موسیقی فجر و جایزه باربد کردید که برای اولین بار هم رخ داده است و آلبوم «عشق یعنی» به عنوان بهترین آلبوم موسیقی پاپ برگزیده شد، لزوم این جایزه را برای ارتقای سطح موسیقی کشور چقدر مهم میدانید؟
بسیار اتفاق مبارکی رخ داده و به نظر من جایزه باربد به جشنواره موسیقی فجر معنای واقعی داده است. از طرفی به برگزیدگان این جشنواره انگیزه مضاعفی برای ادامه کار و تولید اثر میدهد. در کل باعث ارتقای سطح کیفی آثار نیز میشود.
فریدون چقدر از آلبوم «عشق یعنی» رضایت دارد و اگر به عقب برگردیم آهنگی هست که بخواهد تغییر دهید؟
شاید همان حرف تهیهکننده که گفته بود همان ده ترک کافی است. اگر برگردم عقب شاید آن دو ترکی که تهیه کننده معتقد بودم نباشد بهتر است را برمیدارم. کلا آلبومی بود که نسبت به فروشش که تا الان سه بار رفته برای چاپ، فروشش بد نبوده و در خیلی از نشریات بهترین آلبوم انتخاب شد و جوایز بسیاری را در جشنوارهها کسب کرد، قطعا معلوم است که باید رضایت داشته باشم. خداروشکر که آلبوم مورد توجه قرار گرفته ولی درکل دو بخش داریم که آلبوم خوب باشد و دیگر اینکه استقبال مردم در برنامهها و کنسرتها کلا به چه صورت است. امیدوارم در بخش کنسرتها نیز بتوانم موفقیت کسب کنم. به هر حال برای تولیدات خوب باید درآمد خوب هم داشته باشیم.
اشاره کردید به بهروز صفاریان عزیز، میخواهم بدانم حضور ایشان را چقدر در موفقیت آلبوم موثر میدانید؟
ما یک تیم سه نفره هستیم. تهیهکننده، آقای صفاریان و من. به جرات میتوانم بگویم من اگر سه آلبوم داشته باشم آلبوم اولم غریبه با آقای صفاریان کار کردم که در آن آهنگ خیلی گل کرد و در آلبوم آخرم «عشق یعنی» بود که مسلما نسبت به آلبوم اول و سوم موفقیت بیشتری داشتم ولی آلبوم دوم را هم خیلی دوست دارم با اینکه دست تنها و بدون حضور آقای صفاریان و تهیه کننده بود و برای آن آلبوم هم زحمت زیادی کشیدم. ولی آلبوم اول و سوم با حضور آقایان بود آلبومهایی را که با این تیم کار کردهام موفقتر بوده این غیرقابل انکار است صدردرصد حضور آقای صفاریان و تهیه کننده آلبومم را گارانتی میکند.
نمیخواهید نام تهیه کننده را ببرید؟
ایشان فقط تهیهکننده هستند دیگر شما هم بگوید تهیهکننده.
فریدون در آستانه ۶۰ سالگی هنوز صدایش سوزی سرشار از عشق دارد، این همه عشق در صدای فریدون از کجا میآید؟
من زندگی عجیب غریبی داشتم فکر میکنم اگر داستان زندگیام را بنویسم یک کتاب قطور خواهد شد. من سابقه پنج جدایی داشتم که الان باید بگویم شش جدایی شده است.
یعنی الان فریدون تنهاست؟
بله عشق آخرم مادرم بود که از دست دادم و به رحمت خدا رفت. شکستهای احساسی همیشه تاثیرگذار هستند و یکسری اتفاقات سخت در زندگیام افتاده که شاید بیش از دیگران بوده و اگر افراد دیگری بودند تحمل نمیکردند ولی من تحمل کردم شاید این سوز در صدای من هم برای همین اتفاقات و سختیهایی بوده ولی چیزهای بسیار زیبایی هم وجود داشته همیشه زمانی که عمر میگذرد سختیها را نگاه میکنید مانند دوران سربازی میماند که فقط خاطرات قشنگ برایتان باقی میماند. با همه سختیها خاطرات خوب هم داشتهام زندگیایم سرشار از اتفاقات خوب و بد بوده است. شکستهای زیادی در زندگی خوردهام و موفقیتهای زیادی نیز کسب کردهام. میگویند کسی موفق خواهد شد که شکست را تجربه کند من بارها بارها شکست و سختی را تجربه کردهام.
این شکست از کجا میآید مخصوصا در مسائل عاطفی، آیا رفتار و انتخاب خودتان در زندگی باعث شکستهایتان شده است؟
شاید بیشتر اشکال از خودم بوده برای انتخابهایی که داشتم. نمیخواهم حتی یک کلمه از بدیها بگویم بیشتر ایراد و اشکال از خود من بوده ایراد به کسی نمیگیرم فقط با کسانی بودهام که شاید برای هم ساخته نشده بودیم آدمها همه برای هم ساخته نشدهاند شاید بالاخره میگویند هر کسی همزادی دارد که ممکن است در جوانی پیدا کند یا مثل من در شصت سالگی پیدایش کند. من به دنبال همزادم گشتهام اما هنوز پیدایش نکردهام به هر حال پنج جدایی تلخ داشتم و آخرین جدایی هم از دست دادن مادرم بود. بعضیها میگویند این سوز و این غم و این درد از کجاست میگویم که من ادا در نمیآورم این چیزی که شما احساس میکنید در صدای من است چیزی است که در وجود من است.
یعنی اگر به گذشته برگردید این انتخابهای عاطفی را نخواهید داشت؟
نه؛ اینها کسانی هستند که همیشه در ذهن من میماند و همیشه دوستشان داشتم و دوستشان خواهم داشت همشه بهترین خاطرات زندگیام را با آنها داشتم و هیچ وقت از گذشتهام پشیمان نیستم.
باز این مسیر را میروید؟
شاید .. شاید اگر به گذشته برگردم برای همیشه در فیلیپین بمانم من عاشق آن کشور هستم نه اینکه به ایران بازنگردم ولی به جای کانادا به فیلیپین میروم البته کانادا کشور سوم من بوده اول ایران بودم بعد برای تحصیل به فیلیپین رفتم و بعد یازده سال در کانادا بودهام.
اولین عشقتان در فیلیپین بوده؟
بله
آلبوم اولتان ثمره آن عشق است؟
نه آلبومهایی که در ایران خواندم اتفاقاتی بوده که در ایران افتاده تقریبا این آلبومها داستان زندگیام است در ایران؛ ربطی به گذشتهام ندارد ربط پیدا میکند به زمانی که از سال ۹۸ در ایران بودهام.
از بین آهنگهایتان کدام را بیشتر دوست دارید و هنوز خاطراتان با آن زنده میشود؟
یکی از آهنگهایی که خودم خیلی دوست دارم آهنگ «کبوتر» است خاصترین آهنگم همیشه «غریبه» بوده و تاثیرگذارترین آهنگ برای من آهنگ «هنوزم همونی» بوده که برای مادرم خواندهام.
کمی از فضای عاشقانه فاصله بگیریم، صدا و سیما اخیرا رویکردش نسبت به موسیقی عوض شده و برنامههای مرتبط بیشتری مثل «شب کوک» تولید کرده است. شما بعنوان داور در آن برنامه حضور داشتید این رویکرد از نظر شما چقدر میتواند به موسیقی کمک کند؟
یکسری از برنامهها که راجع به موسیقی هست مثل ساعت ۲۵ که از قبل بوده و یا برنامه شب کوک که برنامهای است که یک مقدار الگو گرفته از غرب است یکسری میخواند توجیه کنند که نیست ولی هست. همه چیز غرب که بد نیست خیلی چیزهای خوبی نیز دارد ما الان چه چیز زندگیمان غربی نیست به اطرافتان نگاه کنید! چه چیز ما الگوی از غرب ندارد این برنامه اولین بار به نام امریکنآیدل در امریکا شکل گرفت و برنامهای که برای استعدادیابی است. کشور ما هم همین است این برنامه با نام عرب آیدل هست در ترکیه هست در هندوستان حتی افغانستان هم هست در همه جای کشورهای دنیا و اروپا نگاه کنید از این برنامه الگوبرداری شده، برنامهای است که هم سرگرمکننده است هم بحث تخصصی در خانوادهها ایجاد میکند. اینکه بعضی از این جوانها فرصت دیده شدن پیدا میکنند این جعبه جادویی چیز عجیب و غریبی است من دیدم بچههایی که فینال رفتهاند برایشان فن پیج درست کردهاند این نشان میدهد چقدر دیده شدهاند چقدر هوادار پیدا کردهاند این بچهها اگر در این برنامه نمیآمدند دیده میشدند؟ در این راه بعضیها علی رغم استعدادی که دارند حذف میشود و هرچه به فینال میرسیم و حواشی زیاد است ولی در کل باید تشکر کرد از کسانی که اجازه دادند چنین برنامهای روی آنتن برود. من بعنوان داور انتخاب شدم یک قراردادی بستم در دو مرحله حالا در مرحله بعدی چه باشم چه نباشم از این برنامه حمایت میکنم. در کنار این برنامه خیلی اتفاقات خوبی هم در زندگیام افتاد. همیشه گفتهام من بیست و هفت سال کار هنری کردهام ولی در عرض این چندماه دیده شدم در خیابانها که میروم میبینم مردم تازه من را شناختهاند. از نظر اسم من را میشناختند ولی هیچگاه تصویری از من ندیده بودند ولی الان با اخلاق من با منش من با روحیه من با صحبتهای من یک آشنایتی بین من و مردم ایجاد شده به هرصورت من آرزوی موفقیت میکنم برای تهیه کننده این برنامه و همچنین از مسوولین صدا و سیما که اجازه دادند چنین برنامهای وجود داشته باشد و امیدوارم از این دست برنامهها بیشتر و بیشتر شود.
استعداد خاصی در این برنامه دیدید که بگویید آینده خوبی دارد؟
چون برنامه اول بود و انتخاب این دویست نفر به درستی امکان پذیر نبود ولی الان پس از اینکه این برنامه پخش شده خیلی از استعدادهای خوب خیلیهای که خواننده هستند واکثر کسانی که میآیند کار خوانندگی انجام میدهند و خوب بودند. داشتیم بچههایی که از نظر من استعداد خوبی داشتند.
از چهار نفری که به فینال رسیدند نظر شما روی کدام بود که باید اول میشد؟
نظرات مختلفی بوده این بچهها هرکدام در بعضی مراحل خیلی خوب بودند هر مرحله که جلوتر میرفتیم و آهنگها عوض میشدند یک جاهایی خیلی خوب بودند یک جاهایی متوسط میشدند یک جاهایی هم نه زیاد خوب نبودند. از این رو کسی که اول شد کسی بود که در فینال خوب اجرا کرد.
پس نظر شما هم روی «علی پورصائب» بود؟
نفر اول هم خوب بود ولی نفر دوم سهیل سلیمانی استعداد و پیکج یک خواننده را دارا بود و میتواند یک ستاره شود همه چیز را دارا بود. ستاره شدن فقط صدا نیست. صدا یک قسمت و یک عامل است؛ چهره، لباس پوشیدن، برخورد روی سن که چطور عمل کند، حائز اهمیت و نشان میدهد یک نفر ستاره هست یا نه. آقای علی پورصائب که اول شد از چهرههای خوب آن شب بود.
کنسرت خرم آباد چطور بود؟
این کنسرت برای من عجیب بود من خیلی جاهای دنیا سفر کردم اما در خرم آباد جایی را دیدم که کاملا شبیه سوئیس بود واقعا تجعب کردم و تازه فهمیدم چرا به آنجا میگویند خرم آباد خیلی شهر زیبایی بود و باید بروید و ببینید. کنسرت هم خیلی خوب بود اصلا فکر نمیکردم، این یکی از بهترین اجراهایم بود بخاطر شور و هیجان مردم و استقبال خیلی خوب بود.
از کنسرتهای بعدی برایمان بگوید از اردکان تا تهران؟
بله دهم اردیبهشت ماه کنسرت در یزد شهر اردکان داریم و بعداز آن هفتم خرداد ماه هم در تهران سالن نمایشگاه بین المللی با هوادارانم دیدار میکنم. امیدوارم مردم بیایند و همانطور که از آلبوم «عشق یعنی» استقبال کردند از این کنسرت نیز استقبال کنند.