مونا کریمی| در سالهای اخیر به مثابه ورود بازیگران جوان و تازه نفس در مدیوم تئاتر، سینما و تلویزیون، شاهد کم رنگ شدن و حتی عدم حضور تعدادی از هنرمندان کهنه کار در این عرصهها هستیم. هنرمندانی که با نقش آفرینی در آثار تلویزیونی و سینمایی هم چنان در ذهن تماشاگران با همان کاراکتر و نام باقی ماندند، ولی اینک عرصه از وجود و حضورشان کم نصیب مانده است. حمیرا ریاضی یکی از همان هنرمندانی است که اغلب فاصله زمانی در کارهایش وجود دارد که شاید علت این گزیده کاری به دقت بیشتر وی در انتخاب نقش مناسب و مورد نظر از بین پیشنهادات صورت گرفته باشد. جدیدترین نقش آفرینی حمیرا ریاضی پس از فیلم سینمایی نغمه در سال ۱۳۸۰، فیلم سینمایی«شرفناز» اثر حسن نجفی در سال ۱۳۹۳ بود که پس از دوسال رنگ پرده سینما را به خود دیده است و روایتگر زنی با گویش بلوچی در روستای اطراف منطقه چابهار است. حمیرا ریاضی به تازگی در جشنواره تولیدات مراکز استانهای صداوسیما که ۳۰آذر تا ۲ دی در شهر اهواز برگزار شد حضور داشت که موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگر در تله فیلم ژوان کار حسن نجفی و تهیه شده توسط مرکز کردستان بود که وی یکی از نقشهای سخت و متفاوت را در این فیلم تلویزیونی تجربه کرد.
در سالهای اخیر در مقایسه با گذشته کمتر شاهد حضور شما در مدیومهای مختلف بودیم. آیا در انتخاب کارها وسواس دارید یا پیشنهادات در این سالها به شما کمتر شده است. علت چیست؟
فکر میکنم جریان ناخواستهای در این حرفه برای من و هم صنفیهایم رخ داده که چندان مطلوب نیست. البته این موضوع درباره عدهای صدق نمیکند و نمیدانم دلیلش چیست؟! که مطمئنا عوامل مختلفی وجود دارد. برایم مهم است در چه کار و نقشی حضور داشته باشم. نمیتوان گفت در انتخاب نقشها وسواس داشتم، اما سعی میکنم درباره نقشهایی که بازی میکنم دقت بیشتری داشته باشم. البته گاهی شرایط به گونهای پیش میرود که ما انتخاب میشویم و ممکن است در این بین انتخابهایی درستی هم انجام ندهیم که بالطبع تعداد انتخابها در طول سال برای من کم شده است. به نظرم کار در صدا و سیما به مسائل اقتصادی مربوط میشود چون سالهای قبل که سالهای پرکارتری برای من بود اوضاع صداو سیما هم بهتر بود و به نظرم مسائل مالی در این امر دخیل است و البته شاید کارهایی هم که ساخته میشود به دلیل انتخاب کارگردان یا عوامل دیگر شانس کمتری برای انتخاب شدن برایم به وجود میآورد. فکر میکنم سینما در انحصار عدهای است که یا من در آن جایی نمیگیرم و یا کسی را در آن راه نمیدهند. بنابراین درمیان این نقصان، کمبود وگزینههای کمی که وجود دارد انتخاب در این شرایط سخت شده و باعث کم کاری میشود.
آیا گذراندن سی سالگی برای خانمی مثل شما میتواند در انتخاب نقشهای متفاوت که بالطبع با بالا رفتن سن به شما پیشنهاد میشود برایتان سخت کند؟ به نظر میرسد شرایط بازیگری برای زنان در هر مدیومی این روزها وجود دارد!
به نظرم فقط به سن یک بازیگر ربط نداشته باشد. به طور عام با نوشتن فیلمنامه شخصیت پردازیها صورت میگیرد و وقتی متنها، طرحها و ایدهها که دست مایه فیلمنامه است در فیلمها، سریالها و اساسا آثار نمایشی در چارچوب محدود باشد و از سویی با ممیزی و خط قرمزها در سازمان روبرو باشیم همه اینها باعث میشود تا موضوعات و قصه محدود شود. بالطبع وقتی موضوع محدود شود،شخصیت پردازیها محدود خواهد شد و با محدودیت شخصیت پردازی، تعداد کاراکترهایی که باید نقشهایی را به عهده گیرند محدود میشود. نتیجه این است که شخصیتها مقداری به کلیشه نزدیک میشود که بارها در چارچوب مشخص و معین دیدهایم که البته درباره خانمها بیشتر صدق میکند. البته به جز شخصیتهای معدود زن که نوشته شده و موفق بوده است، شخصیتهایی نزدیک به کلیشه وجود دارند که باعث محدودیت در انتخاب نقش میشوند و باعث میشود تا امثال من کمتر بتوانند کار کنند.
فکر میکنید چرا پیشنهاد بازی برای بازیگران نسل شما که تحصیلاتی در این زمینه داشتند و از تئاتر آغاز کردند کمتر شده و هر روز با چهرههای جدید در سینما و گاهی مافیا مواجه میشویم. به عنوان یک فرد تئاتری اوضاع را چگونه میبینید؟
به نظر میرسد در تئاتر به نسبت سینما بازیگران بسیار کاربلد، مسلط و تازه نفس داریم. من همیشه کارهای مختلف تئاتر را دنبال میکنم و از دیدن آنها لذت میبرم. نسل جوانی که به تازگی وارد مدیوم تئاتر شده و نفس تازهای درتئاتر دمیده که بسیار امیدوار کننده و قابل ستایش است. سینما و تئاتر نیاز به چهرههای جدید با طراوت و تازه نفس دارد ولی دلیل بر آن نیست که چهرههایی امثال من که دانشگاه رفته این حرفه هستند و در تئاتر تجربیات مختلفی داشتند بی کار بمانند. راستش نمیتوانم به این سوال پاسخ بدهم و امیدوارم هرگز به جواب قطعی نرسم، چون اگر به جواب قطعی برسم که چرا بازیگری در این مقطع سنی برای بازیگرانی مثل من محدود شده که بر میگردد به موضوعاتی که شما در سوالاتتان فرمودید فکر میکنم ناامیدی در پی دارد و اگر هرکدام از فاکتورها که گفته شد وجود داشته و موفق باشند و ادامه پیدا کند، راه برای ما بسته خواهد بود و سعی میکنم این گونه نگاه نکنم و فکر کنم که این اوضاع مقطعی است و این مقطع هم خواهد گذشت.
گاهی با نقشآفرینی در فیلمها و سریالها و بعضا با نقشی خاص در ذهن مردم باقی میمانید. مثلا شما را هنوز با سریال دختران، روزگار جوانی، طلسم شدگان.. بیشتر میشناسند. فکر میکنید علت چیست؟
زمانی که تماشاگر از نقش بازیگری تاثیر میگیرد، قلابی در ذهن و فکر تماشاگر زده میشود اگر قلاب خوب زده شود و به نوعی طعمه ذهن و فکر او را بگیرد و خودش را را محکم نگه میدارد بنابراین موفق خواهد بود، چون تماشاگر را به باور که یکی از اساسی ترین اصول بازیگری است رسانده است. وقتی تماشاگری بازیگری را باور و کاراکتر را قبول میکند در ذهنش جا میگیرد و تا سالها باقی میماند. امیدوارم این باور در ذهن تماشاگر برای هر بازیگری اتفاق بیفتد.
آخرین حضور شما تا به امروز در مدیوم تلویزیون جدا از فیلمهای تلویزیونی که ایفاگر آن بودید سریال وضعیت سفید بود. چرا در تلویزیون کمتر حضور دارید؟
برای من فرقی ندارد در چه مدیومی حضور داشته باشم و مدت زیادی کار تئاتر نکردم و ترجیح دادم بیشتر کار تصویری داشته باشم. اما این که در سریال کمتر حضور دارم و بیشتر فیلم تلویزیونی کار میکنم این انتخاب نیست و اجبار است. پیشنهاداتی در طول سال برای بازی در سریالهای مختلف داشتم که نظرم را جلب نکرده که نقش را بازی کنم. شاید کمال گرایی است اما دوست دارم نقشی را که تمام و کمال دوست داشته باشم بازی کنم.
آخرین تجربه شما فیلم سینمایی نغمه در سال ۸۰ بود. پس از این همه دوری از سینما با شرفناز دوباره به سینما برگشتید. برای ادای لهجهها در قالب زنی بلوچی به چه شکل تمرین کردید؟
بله متاسفانه فیلم آخر من با تفاوت زمانی بسیاری کار شده و اگر پیشنهاد خوبی میشد قطعا کار میکردم. برای من شرفناز آن زمان که کار را شروع کردم شخصیت بسیار خوبی بود به دلیل این که من این گونه شخصیتها را که در اقلیم دیگر و با زبان و گویش دیگر کار شود دوست دارم. به هرحال فرم در این کارها تغییر میکند و تجربه خیلی خوبی بود. کار با حسن نجفی برایم لذت بخش بود، وی بسیارآرام، منطقی و مهربان بود و سعی میکرد تا شرایط را طوری فراهم کند که کار خوب پیش برود. فیلم سینمایی شرفناز در تهران ساخته نمیشد و ما در سیستان بلوچستان و روستاهای اطراف چابهار کار کردیم. من باید در کار به زبان بلوچی صحبت میکردم و برای تمرین با خانمی بلوچ به مدت دو هفته کار کردیم. ایشان همه دیالوگهای مرا به بلوچی ترجمه کردند و بارها تمرین میکردیم. صدایم را ضبط میکردم و ایشان چک میکرد. پس از ساخت فیلم در مرحله تدوین ایشان لهجه مرا چک کردند و تا ایشان گویش مرا تایید نکردند خیال من راحت نبود. از نتیجه کار راضی هستم و به نظرم کار درجایگاهی که باید میبود قرار گرفت، شرفناز فیلمی نبود که نگاه تجاری به آن شود.
همسرتان (علی اسیوند) هم در فیلم سینمایی شرفناز حضور دارد. چه تجربهای برایتان بود؟
از زمان دانشجویی با همسرم کارهای مختلفی در زمینه تئاتر انجام دادیم و پس از آن نیز در عرصه تصویر، سریالها و تله فیلمها گاهی به عنوان زن و شوهر همکاری کردیم. این اولین بار نبود که به طور مشترک با هم کار کردیم و احتمالا آخرین بار هم نخواهد بود.
با وجود تجربه نقشهای مکمل تا به امروز، به نظر میرسد پس از این به دنبال ایفای نقش اول باشید!
بله بسیار خوب متوجه شده اید. از این پس نقشهای مکمل را قبول نمیکنم و برایم مهم است که نقشی را ایفا کنم که محور قصه باشد.
بدون دیدگاه