مونا کریمی| ناصرهاشمی دانش آموخته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. وی به تشویق برادرانش مهدی و محمودهاشمی به هنرهای نمایشی روی آورد و به نقش آفرینی در تئاتر پرداخت و از سال ۱۳۶۳ به شکل حرفهای فعالیت خود را در سینما، تلویزیون و تئاتر آغاز کرد. ایفای نقش در سریال پدرسالار و سمندون فرصتی را فراهم کرد تا توسط مخاطبان دیده شود و به شهرت برسد. ناصرهاشمی در این سالها کمتر در عرصه بازیگری فعالیت داشت تا در سریال روزگار قریب کیانوش عیاری که به نقش آفرینی جوانیهای دکتر قریب پرداخت و این همکاری در فیلم سینمایی خانه پدری با کیانوش عیاری تکرار شد که یکی از فیلمهای توقیفی سالهای اخیر بوده و این روزها زمزمه رفع توقیف این فیلم و اکران آن برای علاقهمندان به گوش میرسد. ناصرهاشمی تجربه همکاری با فیلمسازان اولی و جوان را نیز در کارنامه دارد. فیلم سینمایی خانه دیگری به کارگردانی بهنوش صادقی، فیلم سینمایی شکلاتی به کارگردانی سهیل موفق که قرار است برای نخستین بار در سی امین جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان اکران شود و فیلم سینمایی برادرم خسرو به کارگردانی احسان بیگلری که این روزها بر پرده سینماهاست. وی به تازگی جایزه انار طلایی را به عنوان بهترین بازیگر مرد برای فیلم سینمایی برادرم خسرو در سفارت استرالیا دریافت نمود که اکران این فیلم بهانهای شد تا با ایشان درباره فعالیتهای حرفهایاش در این سالها جویا شویم.
با توجه به آغاز فعالیت شما در عرصه تئاتر و نمایشهای برادرتان مهدیهاشمی، آیا میتوان گفت در ورود به عرصه هنر از ایشان هم تاثیر گرفتید؟
همیشه میل و احساسی درونی شما را به سمتی میکشاند که ممکن است تا آخر عمر در پی کشف انگیزه ودلیل آن علاقه باشید. یکی نقاش، یکی نویسنده و دیگری ورزشکار میشود. بیتردید افرادی زودتر از شما آن کار را انجام داده اند و شما دیدهاید. مهدی و محمود میل به حضور در فضای بازیگری را در من دیدند و وارد کارهایشان کردند. مهدی کارگردان چند تئاتر بود و محمود نیز حدود سه فیلم کوتاه هشت میلیمتری ساخته بود و در واقع آنها راهگشا بودند که از زمان ورود به دانشکده هنرهای زیبا راهم از آنها جدا شد.
چرا پس از فعالیت در سالهای نخستین در زمینه تئاتر از آن فاصله گرفتید و بیشتر به سمت تصویر گرایش پیداکردید؟
در اواخر دانشگاه، دوره انقلاب فرهنگی و پس از آن که سالهای سختی نیز بود در تئاتر فعالیت داشتم و چند سال با دوستان و به خصوص با استاد حمید سمندریان و هما روستا که جایشان بسیارخالی است در ارتباط بودم. چندین نمایشنامه را تمرین کردیم، اما فشارها زیاد و کارها تعطیل شد، در نتیجه هرکدام به سویی رفتیم. آقای سمندریان رستورانی دایر کردند و دوستانی آن جا مشغول شدند و در عین حال تمرینها به منزل ایشان منتقل شد. من و دوستان دیگر نیز در تلویزیون و سینما فعالیت کردیم. شخصا به سینما گرایش بیشتری دارم ولی در جامعه ما افراد حق انتخاب چندانی ندارند. فرد در هر جا که کار باشد و بتواند موفقیتی نسبی در آن کسب کند به آن سمت میرود.
در دهه ۶۰ بازیگری در فیلمهای سینمایی بیشتری در کارنامه شما دیده میشود و بلافاصله تجربه کار در این مدیوم پس از تئاتر برایتان اتفاق افتاد!
بله از سال ۱۳۶۲ بیشتر در تلویزیون نویسندگی، بازیگری و کارگردانی میکردم. آقای محمد علی نجفی بازی من را در نمایشی دید و برای بازی در فیلم سینمایی گزارش یک قتل انتخاب کرد. سپس در کنار بازی در تله تئاترها در دو فیلم سینمایی سکوت مرحوم علی سجادی حسینی و برخورد سیروس الوند بازی کردم. مناسبات و ارتباط در کارها بسیار مهم است و من در این مورد بسیار ناتوان هستم، به خصوص در این دوره که به دلایل متعدد اعم از رقبای زیاد و پرطرفدار، برگشت سرمایه و سالنهای معدود سینما دستیابی به موفقیت سخت شده است.به هر حال هرکسی به شکلی باید تلاش نماید تا سینمای آبرومند ما را زنده و سربلند نگه دارد که من هم به اندازه خود تلاش میکنم.
شما در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم فعالیت بسیاری انجام دادید. کار برای کودکان در این چند سال چگونه تجربهای برایتان بود؟ آیا تمایل دارید خود را معطوف به ژانر خاصی برای کودکان نمایید؟
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نهاد بسیار ارزشمند و موفقی بود که به نظرم اکنون صدای بلندی از آن به گوش نمیرسد. کانون با بهترین خاطرات دوره جوانیام پیوند خورده است، دورهای که ما به دور از پول، سرمایه و شهرت در کنار دوستان کار میکردیم و راضی بودیم. البته من روحیه سازگاری در کار دارم، اما دلم برای دوستانی میسوزد که متعلق به آن فضا و عاشق کار درکانون بودند و اخراج شدند. من سالها در کانون به عنوان مربی تئاتر و بازیگر فعالیت میکردم، سالها بعد به همراه برادرم مهدی فیلم سینمایی بالهای سپید را برای کانون ساختیم که باید از حمایتهای مهدی ارگانی تشکر کنم. کار برای کودکان همیشه برایم جذاب است و خود را موظف میدانم که در این زمینه کار کنم و حتی هم اکنون نیز طرحهای آمادهای داریم ولی در زمینه تهیه و تولید تخصصی ندارم. متاسفانه مدیران با جدیت این مقوله را دنبال نمیکنند و من چنین روحیهای ندارم که خود را محدود به سبک و شیوه و جریان خاصی کنم.
ایفای نقش پسر کوچک خانواده در سریال پدر سالار و تلاش زوج جوان برای استقلال از خانواده در دهه ۷۰ که دغدغه بسیاری از مردم بود موجب دیده شدن سریال و نقش شما گردید. به شکلی که با بازپخش سریال هم چنان طرفداران خود را دارد. بازخوردها آن زمان چگونه بود. به نظر شما راز ماندگاری فیلمهای این چنینی در تلویزیون چیست؟
همیشه فکر میکردم مردم طرفدار ما هستند، چون داستان عروس، مادر شوهر و زندگی در خانواده شوهر و ناسازگاری از قدیم وجود داشت، اما برعکس مردم ما را مقصر متلاشی شدن خانواده میدانستند. گویا آن حس نوستالژیک مردم نسبت به خانواده گسترده قویتر بود. خانهای شلوغ با برادران و خواهران و.. که دور از تنهایی و افسردگی زمان حال است. خوشبختانه کارگردان با یک داستان گرم با انتخابهای درست و زمان مناسب، دقیقا به هدف زده بود. افسوس برای دورهای که در خاطرات آن نسل حضور داشت و شاید زندگی راحتتر و آدمها بهتر بودند.
سمندون هم سریال جذابی در دهه ۷۰ بود که توسط شما کارگردانی شد و در آن نیز ایفای نقش نمودید و همچنان با پخش مجدد آن از تلویزیون طرفداران خاص خود را دارد. آیا مخاطبان شما کودکان و نوجوانان بودند؟ عدهای معتقد بودند سمندون در عین جذابیت برای کودکان و نوجوانان، شخصیتی ترسناک به حساب میآید. نظرتان چیست؟
اکثر فیلمهای بزرگسال برای کودکان جذاب نیست، اما اغلب فیلمهای کودکان را بزرگسال میبیند و دلایلش پیچیده نیست. ما نیز میخواستیم بیننده بیشتری داشته باشیم به همین دلیل قصههایی ساختیم تا بزرگسالان را نیز جذب کنیم. اما درباره ترسناک بودن سمندون تستهای گریم مختلفی انجام شد تا چهره مرحوم رشید اصلانی بازیگر نقش سمندون شیرینتر شود، اما در کنار این ماجرا ما میخواستیم بچه دیو قصه ما قدرتی فراتر از انسان داشته باشد و این ترس و جذابیت ایجاد میکند. ما نمیخواستیم ترس را حذف کنیم چون ترس یک واقعیت است و همیشه هم بد نیست. ترسو بودن بد است، اما ترس به شما فرصت اندیشیدن و چه بسا رشد را میدهد.
پس از شهرت، حضورتان در تلویزیون کمرنگ شد تا سریال روزگار قریب که مخاطبان دوباره شما را در تلویزیون دیدند و مهدیهاشمی راوی کار در نقش دکتر قریب ظاهر شد. آیا شباهتهای تان با مهدیهاشمی باعث انتخاب شما در کار شد؟چطورخود را با کاروفق دادید؟
حال انسان در پیچ و خمهای زندگی شکلهای مختلفی پیدا میکند و گاهی باید کمی مکث کرد. کار زیاد به ویژه در تلویزیون بازیگر را ارزان و بی اعتبار میکند مگر آن که همیشه چیز جدیدی در آستین داشته باشید. بله شباهت دلیل اصلی برای شروع کار بود، اما پس از آن بازی مهم شد و اهل فن به بازیها توجه کردند و نه فقط به داستان دکتر قریب.
به نظر میرسد کار در کنار نابازیگران سریال دکتر قریب که البته بسیار طبیعی نقش آفرینی کردند بسیار دشوار است!
در کنار بازیگر غیر حرفهای بودن خسته کننده، گاهی خطرناک و گاهی هم لازم است. ممکن است تمرین زیاد با بازیگر آماتور شما را خسته کند اما او تازه راه افتاده باشد و کارش به مرور خوب شود و به کمک کارگردان حتی بهتر از شما ظاهر شود، چون شما روابط و حالتهای بسیار واقعی را با او تجربه میکنید و یاد میگیرید که در عین بازیگری بازی نکنید، پس گاهی حتما لازم است
با توجه به ساخت مستند و کار کوتاه در حیطه فیلمسازی، چرا این مسیر را جدیتر ادامه ندادید؟دغدغهتان بازیگری یا فیلمسازی است؟
من مانند بسیاری از بازیگران که فیلم میسازند نمیتوانم بازیگری را رها کنم. بازیگری مخصوصا در شرایط جدید کار اصلی من است، اما در کنار آن سعی میکنم فیلمهایی بسازم. فیلم ساختن زمانی طولانی میطلبد و هر کدام از فیلمسازان سالها میدوند تا فیلمی بسازند اما بازیگری آماده تر است.
آیا علت کم کاری شما را وسواس در انتخاب کارها باید دانست؟
فکر نمیکنم آدم وسواسی باشم و همیشه حداقل را خواستم، اما اگر شما کمی ایراد بگیرید و نظری داشته باشید عدهای سعی میکنند کنارتان بگذارند.در نهایت خود را مقصر میدانم چون استعدادی در بازاریابی ندارم. همیشه سعی کردم با تدریس بازیگری، باشگاه ورزشی و دیدن و خواندن خود را سرحال و آماده نگه دارم.
حتی ساخت مجموعه قابهای خالی که تولید شبکه سحر بود آن گونه که باید در تلویزیون دیده نشد!
سریالهای قابهای خالی قرار بود برنامهای برون مرزی باشد، اما از شبکه دوم هم پخش شد و برای من تجربه خوبی بود ولی موفقیت یا عدم موفقیت یک فیلم مربوط به کارگردان، نویسنده و تهیه کننده میشود. به فیلم سازی در سینما فکر کردم، اما برای ساخت فیلم برای تلویزیون امیدوار نیستم. اخیرا برای بازی در تلویزیون با کارگردانی صحبت کردم.
وضعیت فیلمنامهها و علت ضعف آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم ضعف بیشتر فیلمنامههایی که میخوانم و یا فیلمهایی که میبینم در عدم تسلط به ساختار قصهگویی است. فیلمنامه نویس و کارگردان باید تسلط به ساختار قصههای جذاب و پیچیده داشته باشد. از هزار و یک شب گرفته تا قصه و رمانهای خارجی. به نظرم ما در زمینه فیلمنامه تکنسین کم داریم. ایده و حرف مهم، اما بیان الکن ومتوقف است. مهم است که هرپلان حرف تازهای بزند و رو به جلوحرکت کند چون بیننده میخواهد ببیند چه اتفاقی میافتد.
به نظر شما علت عدم اکران خانه پدری چیست؟درباره همکاری دوباره با کیانوش عیاری و کار در آن فضا بگویید!
متاسفانه خانه پدری دستاویزی برای عدهای در جهت بیرون راندن عدهای دیگر در سیاست و قدرت شد. عدهای نیز با تفسیر و تاویل به این ماجرا دامن زدند. به نظرم فیلم با نمادها و لایهها ارزشمند نمیشود، مگر آن که اول با دقت و مهارت قصه اش را بگوید و تصویر کند. فیلمی که لحظه به لحظه قتل فجیع دخترکی را توسط پدرش نشان میدهد کافی است تا هر انسانی را شرمنده نماید. این نگاه کهنه و سطحی است که مثلا بگوییم این نماد آن است و یا شاید منظور این است. این مطالب را همه میتوانند بگویند، پس مهارت کارگردان صاحب نام کجاست! ؟ به نظرم این کوچک کردن فیلم و سازنده آن است. کار با آقای کیانوش عیاری هیجان انگیز است چون نمیدانید سکانس بعدی چیست؟!
شما تجربه کار با فیلمسازان کار اولی را در فیلمهای سینمایی خانه دیگری و برادرم خسرو را داشتید. کار با فیلمسازان اول چه نکته مثبتی دارد و آیا بازی در آن برایتان ریسک نبود؟
به طور کلی ونسبی میتوانم بگویم جوانان تجربه کم و مسنترها نیز حساسیت دارند. برایم مهم است که کارگردان جوان آمادگی پذیرش تجربه و مهارت عوامل را داشته باشد، چیزی که من در بعضی از کارگردانان جوان میبینم نگرانی از متهم شدن به نابلدی است، در حالی که کارگردانی فقط داشتن آگاهی و دانش نیست بلکه مدیریت نیز نقش مهمی دارد. برای من بعد از سناریو و نقش، اخلاق و رفتار و مدیریت کارگردان بسیار مهم است.
چه شد قرعه برای فیلم سینمایی برادرم خسرو به شما افتاد؟ درباره همکاری با احسان بیگلری بگویید!
در سینما نقش میگردد تا بازیگر خودش را پیدا کند. یکی نقش را دوست دارد و دیگری ندارد. یکی سرکار و دیگری در سفر است. به هر حال پس از آقای علی مصفا به من پیشنهاد نقش ناصر داده شد و من بدون تردید پذیرفتم چون غیراز فیلمنامه و نقش، شهاب حسینی، سعید ملکان و دیگر همکارانم را دوست داشتم. احسان بیگلری کارگردانی با آیندهای درخشان، اهل تحقیق و فکر، آگاه، شفاف و شجاع دربیان نظراتش است. ما بحثهای بسیاری در کار با هم داشتیم، اما حق و سهم او به عنوان کارگردان برایم قابل احترام بود و سعی میکردم به نگاه و فکر او نزدیک شوم.
برادرم خسرو بعد روانشناسانه نیز دارد. چقدر با شخصیتهایی با اختلال دو قطبی آشنایی داشتید؟ برای ایفای نقش برادر چنین بیماری چه مسائلی را باید رعایت میکردید؟
در بین اطرافیان و دوستان افرادی را از نزدیک میشناسم که چنین مشکلی دارند و حتی شنیده و خوانده بودم، ولی درکار تمرکز و شناختتان از این افراد بیشتر میشود. قرار بود نقشی که من بازی میکردم بیاعتنا به مشکلات دیگران و در پیاهداف خودش باشد، پس در بازی نیازی به شناخت بیماری خسرو نداشتم. بیماری خسرو برای ناصر داستانی کهنه و آزار دهنده است و میخواهد از شر آن خلاص شود. اما برای شخص من موضوعی است که هم چنان درباره آن تحقیق میکنم.
شخصیت ناصر در برادرم خسرو پیچیدگی خاص با دغدغهها و گرفتاریهای خود دارد. به نظر میرسد با خودتان خیلی فاصله دارد و گویی تفکیک مثبت و منفی شخصیتها در فیلم برای مخاطبان تعریف میشود به ویژه مخاطبانی که شما را در فیلم گاهی سنگدل و بی تفاوت نسبت به برادر بیمارش میبینند!
آقای بیگلری چند بار در زمان فیلمبرداری به من گفت که آن مهربانی را از خود دور کنید. فکر میکنم که ما ناصرها تفاوت بسیاری با یکدیگر داریم. گاهی از او متنفر میشدم و گاهی دلم برایش میسوخت. اگر در کنار چنین انسانی بودم حتما از او فرار میکردم ولی به هر حال در نقش و بازیگری من باید او میشدم و با حس و حال و زبان او حرف میزدم
در انتخاب پروژهها ترجیح میدهید ایفاگر چه نقشهایی باشید؟
نقشهای بیخاصیت، آدمهای خیلی خوب و خیلی بد را دوست ندارم و مثل همه بازیگران نقشهای اکتیو دارای ابعاد مختلف و گرفتار و درگیر موقعیت دشوار را دوست دارم.
به طور کلی وضعیت تولید در سینما در مقایسه با دهه گذشته چه تفاوتهایی کرده است؟
در هر دورهای فیلمها، کارگردانها و بازیگران خوب و برجسته خود را داشتیم و داریم. فیلمها و بازیها روانتر و ظریفتر شده است و هر سال تعداد تولید فیلمها بیشتر شده و صدای سینمای ایران در جهان بلندتر به گوش میرسد. به نظرم سینمای روبه رشدی داریم و منتظرم هر سال فیلمهای غافلگیرکنندهای ببینم.
آیا هم چنان تمایل به کار در عرصه تئاتر دارید؟ و معتقد به حضور بازیگران تئاتر در سینما و برعکس هستید؟
اکنون برنامهای برای بازی در تئاتر ندارم ولی به فکر کارگردانی در تئاتر هستم . بازیگر میتواند در هر مدیومی بازی کند و طبیعتا هر مدیومی اصول و معیارهای خود را دارد که بازیگر باید آنها را یاد بگیرد. به نظرم بازیگران تئاتر آمادهتر و بازیگرتر هستند و زندگی، انرژی و شخصیتهای دیدنی را وارد سینما میکنند.
درباره حضور در فیلم سینمایی خانه دیگری و تجربه متفاوت ایفای نقش مردی بیمار بگویید!
فیلم سینمایی خانه دیگری در سال ۱۳۹۴ و پیش از فیلم سینمایی برادرم خسرو ساخته شد. ایفاگر نقش حبیب مردی بیمار و ضعیف هستم که تجربه بسیار خوبی بود و منتظر هستم تا در اکران فیلم نظرات مردم را بشنوم. خانه دیگری فیلمی روشن با پیامی اخلاقی و انسانی برای مخاطب عام است.