پیمان یاحقی | «… البته فیلم به واسطه مطرح شدن در جشنواره فیلم فجر، جشن انجمن منتقدان و حضور در جشنوارههای خارجی، در اکران محدود هنر و تجربه شاهد وضعیت خوبی بوده است، اما در کل شرایط این فصل اکران برای فیلمها خوب نیست، چرا که در این فصل تعداد فیلمهای خوب زیاد است و به نظرم اینکه میگویند این فصل، در دو سه سال اخیر به فصل فیلمسوزی تبدیل شده، درست است. سال قبل هم این اتفاق افتاد و امسال هم تکرار شد…» این بار با بهتاش صناعیها کارگردان فیلم در حال اکران «احتمال باران اسیدی» به گفتگو نشستیم و نظرش را در مورد اولین فیلمش، مشکلات تولید و اکران سینمای مستقل جویا شدیم. «احتمال باران اسیدی» نزدیک یک سال به دلیل شائبهای که برای یکی از شخصیتهای این فیلم بوجود آمد، اجازه اکران نداشت. این فیلم اما از هجدهم آبان ماه در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمده و آنطور که پیداست در طول اکران خود مورد استقبال ویژه مخاطبان نیز واقع شده است. «احتمال باران اسیدی» در سی و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد و موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمنامه و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم شد. این فیلم پیش از این موفق شده بود جایزه نتپک جشنواره استرالیا، جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره کلمبو و استعداد درخشان جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی را از آن خود کند.
به عنوان اولین سوال در این سه هفتهای که از اکران میگذرد استقبال از فیلم چطور بوده و آن مخاطبی که شما در نظر داشتید تا چه میزان جذب فیلم شده است؟
طبیعتا مخاطب هوشمند جامعه سینمایی که دوست دارد فیلمهای متفاوتتری ببیند و بیشتر تمایل به تحلیل دارد، بیننده فیلمهای گروه هنر و تجربه است. این طیف را در این مدت در سالنهای نمایش فیلم دیدهام و البته مخاطب عامتر هم از فیلم استقبال کرده و از دیدن این فیلم راضی هستند. خوشبختانه ۸۰ درصد ظرفیت سالنهایی که فیلم را اکران میکنند پر بوده است. آن هم برای فیلمی که سوپراستار ندارد، تبلیغات آنچنانی ندارد و در رقابت با حجم زیادی از فیلمهای اکران قرار گرفته است. البته فیلم به واسطه مطرح شدن در جشنواره فیلم فجر، جشن انجمن منتقدان و حضور در جشنوارههای خارجی، در اکران محدود هنر و تجربه شاهد وضعیت خوبی بوده است، اما در کل شرایط این فصل اکران برای فیلمها خوب نیست، چرا که در این فصل تعداد فیلمهای خوب زیاد است و به نظرم اینکه میگویند این فصل، در دو سه سال اخیر به فصل فیلمسوزی تبدیل شده، درست است. سال قبل هم این اتفاق افتاد و امسال هم تکرار شد.
فکر میکنید چقدر تحصیلات آکادمیک در ورود موفق به سینما تاثیرگذار خواهد بود؟
در فیلمسازی تنها لازم نیست که شما تحصیلات آکادمیک داشته باشید. هیچ وقت نمی گویم که تحصیلات آکادمیک تاثیر گذار نیست، اما هر فردی میتواند با دانش و تجربهای که طی سالها کسب کرده به عرصه فیلمسازی ورود کند. حال این تجربه و دانش میتواند از طریق دانشگاه کسب شود یا هر طریق دیگری. من در واقع فیلمسازی را با ساخت انیمیشن، فیلم کوتاه و مستند تجربه کردم. همواره به ساخت انیمیشن علاقه داشته و دارم و بیشترین تجربهای که از انیمیشن دریافت کردم دکوپاژ بود، چرا که شما در انیمیشن دنیایی را مقابل خود میبینید که آزادید در آن پرواز کنید و این آزادی عمل به شما در فرصت کم اجازه آزمون و خطا میدهد. یعنی شما میتوانید گونههای مختلف دکوپاژ را تست کنید. از طرفی پیش از ورود به حوزه انیمیشن و فیلم کوتاه و مستند، شش سالی مشغول کار تئاتر بودم که در شکل گیری نگاه من به دو مقوله درام و بازیگری تاثیر بسزایی داشت. در این میان مدتی هم مشغول ساخت فیلمهای تبلیغاتی شدم اما در تمام این سالها به علت علاقه اصلی خودم یعنی سینما، نیم نگاهی به آن داشتم، بنابراین ترجیح دادم اولین فیلم سینمایی خود را زمانی بسازم که احساس کنم میتوانم حرف متفاوتی بزنم. از این رو هیچوقت دستیاری نکردم، چرا که دوست داشتم رویایدهها و کارهای خودم متمرکز باشم و سینمای خودم را پیدا کنم.
در این فیلم شما چندین کار را به صورت فردی انجام میدهید، یعنی فیلمنامه، کارگردانی و تدوین؛ فکر نمیکنید یک فیلمساز باید تنها بر فیلمسازی خود تمرکز داشته باشد و چندین کار را به طور همزمان انجام ندهد؟
ببینید اینها همه بخشی از فیلمسازی است. اگر فردی قابلیت انجام این کارها را داشته باشد هیچ اشکالی ندارد. بنابراین وقتی من فیلمنامهای از خودم را کار میکنم حتما دنیای فیلمم را میشناسم و به همین دلیل قابلیت اینکه فیلمم را تدوین کنم را نیز دارم. در واقع علت اصلی تدوین فیلم توسط خودم این است که تا جای ممکن نسخه نهایی فیلم را به دنیایی که در فیلمنامه و در ذهن ما یعنی من و خانم مریم مقدم که در پروسه نگارش درکنارم بود، نزدیک کنم.
اشاره کردید که سالها در تئاتر فعالیت داشتید؛ آیا در این مدیوم تجربه کارگردانی نیز داشتهاید؟
در تئاتر سالها به بازیگری و نویسندگی پرداختم و آن دوران جزو بهترین سالهای زندگی من بود، تئاتر خیلی چیزها به من آموخت که نظم و رفاقت و از خودگذشتگی مهمترین آنهاست. در کنار این درسهای اخلاقی، همانگونه که گفتم نکات ظریفی از کار بر روی بازیگر و درام به من آموخت که در سینما بسیار از آن بهره گرفتم. تاکید بسیار بر دورخوانی قبل از شروع فیلمبرداری، یکی از همین نکات است.
آیا مدیوم تئاتر را با سینما یکسان میدانید؟
این دو مدیوم با هم فرق دارد، ولی در عین حال اشتراکات بسیاری نیز با هم دارند، چرا که هر دو یک مدیوم نمایشی محسوب میشوند. ولی به هر حال سینما به علت بهره گیری از تکنیک و تصویر، دنیای دیگری است. مثلا اندازه بازیگری در آن با تئاتر فرق میکند و خیلی تفاوتهای دیگر که جای بیان آن در این فرصت کوتاه نیست.
قاب سینما و اندازه نما در سینما کاملا با مدیوم تئاتر تفاوت دارند؛ چطور حس میکنید بازی در قاب لانگ شات تئاتر میتواند به بازیگر سینما کمک کند؟
تمرین و تجربه تئاتر به هر بازیگری میتواند راههای رسیدن به نقش را آسانتر کند، البته اندازه بازی در سینما به مراتب کمتر از تئاتر است و این نکته دیگری است که همه بازیگران تئاتر به کشف آن نمی رسند، ولی آنهایی که این موضوع را درک میکنند بهترین بازیگران سینما میشوند.
می خواهیم در کنار این مباحث به فیلمنامه «احتمال باران اسیدی» بپردازیم؛ چطور و چگونه شد که فیلمنامه را به صورت مشترک به نگارش درآوردید؟
نگارش گروهی را دوست دارم، چرا که فکر میکنم خرد جمعی در کار گروهی به شدت جواب میدهد و یک اتفاق خوب را رقم میزند. اصولاً نگارش گروهی به این شکل است که کار طی مراحل طولانی به شکل ایده پردازی، شخصیت پردازی و پیدا کردن قصه، با گفتگو و جلسات کارگاهی پیش می رود. من و خانم مریم مقدم زمان طولانی درباره شخصیتها، قصه، روند داستان، پایان، آغاز و … صحبت کردیم. وقتی به چارچوب کلی رسیدیم سراغ نوشتن و آوردن قصه روی کاغذ رفتیم. در این مرحله تقسیم مسئولیت اتفاق افتاد و فصلها و کاراکترها را تقسیم کرده و شروع به نگارش کردیم تا به یک سیناپس کلی رسیدیم. همچنین در این مرحله بخشهای مربوط به یکدیگر را می خواندیم و رتوش می کردیم تا همه چیز از فیلتر ذهن هر دو نفرمان عبور کند. در مرحله دیالوگ نویسی که به نظرم یکی از مهمترین و پیچیده ترین مراحل نگارش فیلمنامه است، به دو شکل متفاوت کار کردیم. در مواردی شخصیتها را تقسیم کردیم و هر کدام برای یک شخصیت دیالوگ نوشتیم، مثلا بیشتر کاراکتر مهسا را ایشان نوشت و بیشتر کاراکتر کاوه را من نوشتم، دیالوگهای منوچهر را نیز به اتفاق نوشتیم و بعد از نوشتن جابجا کرده و دیالوگها را بازنویسی کردیم. در مواردی هم فصلهای قصه را تقسیم کردیم و هر یک از ما سکانسهایی را که با حال و هوایش بیشتر مأنوس بود، نوشتیم و دوباره پروسه جابجا کردن و بازنویسی انجام شد.
شاید همیشه دوست داشتهاید آثاری که خود به نگارش درآوردید را تبدیل به یک اثر سینمایی کنید؛ تا به حال فکر نکردید که بخواهید فیلمنامه فرد دیگری را تبدیل به اثر سینمایی تبدیل کنید؟
همواره علاقه داشتم یک فیلمساز مولف باشم. هیچ وقت دوست نداشتم یک تکنسین باشم، چرا که حس میکنم جان مایه یک اثر از خود فیلمساز شکل میگیرد. این نظر شخصی من است، اما همیشه معتقد بودم که فیلمساز آنچه را که خود به نگارش درآورده میتواند با زبان خود به تصویر تبدیل کند و اثر ماندگار تری به جای گذارد. البته این به آن معنا نیست که هرگز فیلمی با فیلمنامهای از دیگران نخواهم ساخت.
شاید لازم است یک فیلم ساز نسبت به سخت افزار روز سینما نیز آگاه باشد؛ به نظر شما این به روز بودن چه تاثیری در خلق آثار او خواهد داشت؟
فیلمساز باید اقیانوسی باشد به عمق یک متر. یعنی شما باید نسبت به همه چیز شناخت داشته باشید ولی به اندازه نیازتان. حال اگر فردی در بعضی رشتهها عمیق تر و تخصصی تر شناخت داشته باشد، بهتر است. برای من جدای از کارگردانی که باید در آن به روز باشم، فیلمنامه و تدوین همین ویژگی را دارد. یعنی تلاش میکنم به دانش خودم عمق بیشتری ببخشم. البته در زمینه دانش فیلمبرداری هم همیشه سعی میکنم اطلاعاتم از دوربینها و لنزهای مختلف به روز باشد.
به نظر شما چقدر سینمای مستقل در ایران حمایت میشود؟
واقعیت این است که در سینمای مستقل یک اتفاق متناقض میافتد و آن هم این است که خیلی امیدی به این سینما نیست، اما همچنان به حیات خود ادامه میدهد. درواقع از آنجا که کوچکترین کمک مالی به آن نمیشود وتعداد سینماهایش نیز بسیار محدود است، پس امیدی هم به آن نمیشود داشت، اما بزرگترین امید برای سینمای مستقل در تمام این سالها این است که به هرحال عشق به سینما همانطور که در من بوده، در دل تمام عاشقان سینما نیز وجود دارد.کشورهایی مثل ایران و هند فرهنگ زیستیشان با سینما پیوند خورده است. البته درست است که با سالی ۷ – ۸ میلیون مخاطب در سال عملاً سینمای شکست خوردهای داریم، اما باز هم میل به فیلم دیدن و فیلم ساختن در طیف گستردهای از جامعه وجود دارد که آن را میتوانیم ببینیم و این طیف بزرگ، سینما را دنبال میکند. حتی شده با ۱۰۰ هزارتومان راه فیلم ساختن را نیز پیدا میکند!
آیا این روند حمایت تنها به مدیران سینمایی باز میگردد؟
برای حفظ سینمای مستقل تنها راه این است که یک نوع تعامل بین سینماییها و دستگاههای نظارتی ایجاد کنیم. سینمای مستقل باید بتواند از اندکی کمک و نه وامهای چند میلیادری بهره ببرد. من اگر رئیس سازمان سینمایی بودم ترجیح میدادم به جای دادن بودجه نجومی به یک کارگردان درجه یک که معلوم نیست فیلم درجه یکی بسازد، به ۱۰ فیلمساز جوان بودجه اندکی بدهم، چرا که در آن صورت حتما حداقل دو یا سه اثر درخشان ساخته خواهد شد. به نظرم آن کارگردان درجه یک و مطرح اصلا نیازی به کمک دولت ندارد و به واسطه اعتباری که دارد میتواند از جای دیگری تأمین اعتبارکند.
برمیگردیم به فیلم، چطور توانستید حس سرد بودن را همزمان با کاراکترها در تصاویر ایجاد کنید و برای هر پلان یک رنگ خاص را در نظر بگیرید؟
رنگ با کاراکترها و حال و هوای آنها شکل میگیرد. فیلم در فضایی سرد و آبی خاکستری ودرتنهایی منوچهر آغاز میشود و بعد به مرور با رسیدن منوچهر به تهران و شروع رابطه سه نفره فضا گرم میشود واین در بافتهای قهوهای و گرم هتل قابل رویت است. در انتهای داستان هم مجددا به فضای خاکستری و سرد بر میگردیم.
پروسه تولید شما چقدر طول کشید و چقدر برای متن زمان گذاشتید؟
پروسه فیلمبرداری چیزی حدود یک ماه به طول انجامید. نگارش فیلمنامه نیز حدود یک سال و نیم زمان برد و با حساسیت بسیار پیش رفت.
آیا زمانی را برای روخوانی متن گذاشتید؟
بله، دورخوانی یکی از ارکان فیلم است. این عمل باعث میشود که بازیگران به دیالوگهای خود مسلط شوند و به مرور شخصیتی که قرار است بازی کنند را پیدا کنند. برای روخوانی فیلمنامه احتمال باران اسیدی حدود یک ماه زمان صرف کردیم.
حاشیههایی بعد از اکران فیلم شما در فجر ایجاد شد که تا زمان اکران عمومی حدود یکسال به طول انجامید؛ آیا شورای نظارت مشکل خاصی با اثر شما داشت؟
اصلاحات زیادی به فیلم وارد شد، اصلاحیههایی که اگر قرار بود همه آنها اعمال شود دیگر نه فیلم به من تعلق داشت و نه اصلا جذابیتی برای نمایش داشت. پس فکر کردم برای نجات فیلم و اینکه با حداقل اصلاحات نمایش پیدا کند، گروه هنر و تجربه این راه را جلوی پای من میگذارد. البته این موضوعی نبود که رسما به من اعلام شود ولی در عمل چنین بود. به هرحال مجموعه سازمان سینمایی و دستگاههای نظارتی آن، سلیقههایی مختلف از طیفهایی متفاوت را در خود جای داده است. یک سلیقه اصلا نمیخواست فیلم من اکران شود چه در گروه هنر و تجربه و چه در اکران آزاد و به شکل گسترده، ولی وجود این نگاههای متنوع باعث شد کمی سنجیده عمل کنم. چون در این شوراها کسانی بودند که این فیلم را دوست داشتند و با نمایش آن مشکلی نداشتند، بنابراین میتوانستم روی حمایت آنها حساب کنم. پس باید به آنها اعتماد میکردم و اگر پیشنهادی میدادند بررسی میکردم که اکران در این گروه یکی از آن راه حلها بود و از آنجا که حرف توقیف کامل هم مطرح شده بود ترجیح دادم آن را به صورت محدود اکران کنم.
اصلاحیههایی که وارد کرده بودند در چه بخشهایی بود؟
خیلی نمیخواهم وارد جزئیات آن شوم ولی شائبهای که در مورد شخصیت اصلی وجود داشت، یکی از مواردی بود که باعث تعدادی از اصلاحیات شده بود. البته این نسخهای که الان اکران شده نیز حذفیاتی دارد ولی کمتر از آنچیزی است که برای اکران آزاد وجود داشت.
بعد از توقف یکساله فیلم، شما با هیچ رسانهای مصاحبه نکردید و تنها به یک یادداشت بسنده کردید!؟
همیشه بر این عقیده بودم که جامعه ما باید مشکل خود را با دیالوگ حل کند نه اینکه دست به حواشی غیر اصولی بزند. در جامعه ما سلیقههای متعددی وجود دارد که تنها راه همسو کردن این سلیقهها برقراری دیالوگ است. با این نگاه در تمام این مدت به معاونت ارزشیابی میرفتم و در خصوص تک تک سکانسهای به زعم آنان مشکل دار به گفتگو میپرداختم. اگر بخواهم صادقانه قضاوت کنم باید بگویم که انصاف این بود که فیلم دچار هیچ ممیزی نمی شد، چون ما خط قرمزها را میدانیم ولی در نهایت یک اعتماد متقابل باید وجود داشته باشد. وقتی میدانند این اشراف به خط قرمزها وجود دارد، باید سعه صدری هم از آن سو نشان داده شود تا یکسری مسایل را بتوان مطرح کرد. البته این سعه صدر را در میان برخی از مسئولان سازمان سینمایی دیدم که معتقدند طرح نقدهای جدی اشکالی ندارد؛ به همین دلیل فکر میکنم باید از این نوع نگاه در مقابل آن نگاه تندتر که وجود دارد حمایت کرد، چون شاید آن نگاه اساسا میتواند سینما را از بین ببرد. بنابراین باید بتوانیم دیالوگ برقرار کنیم، در همین فضا هم میتوان فیلم ساخت و اگر مثل سالهای نه چندان دور عقب گرد نداشته باشیم میتوان به این فیلمسازی امیدوار هم بود.
امیدوارم شرایطی پیش بیاید که بانیان فرهنگ این سرزمین از فیلمسازان جوانی که قابلیتهایشان را در عرصه داخلی و خارجی اثبات کرده اند حمایت کنند و آنها را در تولید آثارشان تنها نگذارند.
بدون دیدگاه