علی نجفی| در این سالها از مهجوریت موسیقی بسیار سخن گفته و شنیدهایم. اما در میان سبکهای مختلف موسیقی هم تفاوتهایی در این خصوص وجود دارد و مهجورترین سبک را میتوان مربوط به موسیقی نواحی دانست که با غنا و ریشهاش متاسفانه آن طور که باید در داخل کشور معرفی نشده است. شاید بتوان گفت موسیقی نواحی ایران در خارج از کشور محبوبیت بیشتری دارد و مردمان سرزمینهای دیگر بیشتر با هویت و شناسنامه موسیقایی ما آشناییت دارند. البته خوشبختانه در این سالهای اخیر نگاه موزیسینها نسبت به موسیقی نواحی عوض شده و حداقل در آثار تولید شده شاهد رگهای بیشتری از این نوع موسیقی در آثار شنیداری هستیم. از طرفی دیگر همه ما با مصائب و فراز و نشیبهای موسیقی بانوان در کشور آشنا هستیم. حال فکر کنید وقتی بانوی جوانی با توجه به این مسایل به طور حرفهای به سمت موسیقی نواحی میرود باید درونش چه عشق و علاقهای باشد و به تنها چیزی که فکر میکند اصالت و ادای دین به موسیقی مادری و اجدایاش است. یلدا عباسی یکی از معدود خواننده و نوازنده جوان موسیقی است که راهش را از همنسلان و دوستانش جدا کرده و مسیری به مراتب دشوارتر را انتخاب کرده است. او که اکنون یکی از فعالان جدی موسیقی نواحی است سالهای زیادی برای رسیدن به این هدفش تلاش کرده و قرار است چهارم مرداد ماه برای اولین در کشورش به روی صحنه برود، نکته قابل تامل فروش و اتمام بلیتهای این کنسرت در همان روزهای اول بود، به همین بهانه با وی گفتگویی در خصوص اتفاقات پیش رو و همچنین مشکلات موسیقی نواحی داشتیم که او نیز چون موسیقیاش در کمال صداقت و سادگی به مسایلی اشاره کرد که تاکنون از زبان موزیسینی نشنیده بودیم و رازهایی از موسیقی بانوان را بازگو کرد که شنیدن و دانستنش خالی از لطف نیست.
در ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از چه زمانی وارد این عرصه شدید؟
اولین تجربه هنری من در پنج سالگی در یک نمایش موزیکال با کارگردانی مادرم بود. من در یک خانواده هنری در شهر شیروان متولد شدم، مادرم در دوران قبل از انقلاب در رادیو و تلویزیون فعالیت داشتند. از ۱۱سالگی به سمت دوتار که ساز محلی قوچان است روی آوردم و نزد اساتید بزرگی چون مجید احمدی، رمضان برادری، استاد یگانه، استاد راستگو و مراحل تکمیلی و پژوهشی مقامهای دوتار را نزد استاد خان قیطاقی به انجا رساندم. آواز محلی را از کودکی نزد مادرم آموختم و ردیف ایرانی را نزد استاد رضا شاکری و تکنیک صداسازی آواز ایرانی را با حمیدرضا نوربخش کار کردم و آوازهای کلاسیک را از پرواز همای آموزش دیدم. تا کنون در چندین جشنواره مقام برتر در تکنوازی دوتار کسب کردم.
از مادرتان بگویید که چرا قهرمان زندگی شماست؟
بله دقیقا همینطور است، مادر در تمام حوادث زندگی من نقش بسزایی دارد و از ۱۱سالگی تا به حال همیشه در کنارم بوده و هست و همیشه اسپانسر مادی و معنوی من است. در اجراهای موسیقام هم قوت قلبی در کنارم بوده است. مادرم برای من هم حکم مادر دارد هم حکم پدر و من همیشه تمام مناسبها برای من روز مادر است.
چرا موسیقی نواحی را انتخاب کردید؟
موسیقی فولکوریک و مقامی و کردی خراسان در خون من است و با من عجین است. همیشه سعی کردم راهم را از بانوانی که موسیقی سنتی کار میکنند جدا کنم با توجه به علاقهای که موسیقی سنتی داشتم، دو سال در این عرصه کار کردم ولی نمیخواستم فقط تصنیف و آواز ایرانی که الان بسیاری در حال انجامش هستند را بخوانم سعی داشتم کار متفاوتی انجام بدم به همین منظور تصمیم گرفتم موسیقی نواحی از انتخاب کنم. دغدغههای موسیقی در شهرستانها بیشتر است اما باز هم مخاطبان خود را از دست نداده و هر روز به هنر جوییان اضافه میشود.
مشکلات و دغدغههای موسیقی بانوان از نگاه شما چیست؟
من مشکلات موسیقی بانوان را آن طور که دیگر همکارانم میبیند و از آن صحبت میکنند نمیدانم. به اعتقاد من بیشترین مشکل در موسیقی بانوان خود بانوان هستند. دیگر مشکلی در حرفه ما هست حمایت نکردن همکاران از همدیگر است مخصوصا خانمها که هیچ وقت از همکار خانم خود حمایت و تشویقی نمیکنند و شاید حسادت هم داشته باشند. حتی تبلیغ کنسرت همکارانش را هم در فضای مجازی طاقت دیدنش را ندارند.
یعنی در خصوص اجرا و حمایت شما کمبودی و مشکلی احساس نمیکنید؟
برای گرفتن سالن و صدور مجوز در رابطه با بانوان هنرمند کمبود و مشکلی را احساس نمیکنم، خوشبختانه شاهد این هستیم که آنقدر گروههای بانوان زیاد شدهاند که هر روز در تهران و حتی شهرستانها اجراهای زیادی در خصوص اجرای بانوان برگزار میشود و خیلی فعال هستند. من خواندن به تنهایی برای بانوان سرزمینم را عیب نمیدانم. یا شیطنتهایی که که برخی خوانندگان برای معروفیت میکنند و با شبکههای خارجی مصاحبه میکنند من با اینکه همیشه پیامهایی از طرف این شبکهها داشتم تا بروم و مصاحبه کنم اما هیچ وقت قبول نکردم و خودم را به حاشیه نکشاندم تا برای اجراهایم مشکل ایجاد شود. البته از نظر مجوز سختگیریهایی وجود دارد اما مجوز میدهند و اجازه اجرا نیز پیدا میکنید، به نظرم وزارت ارشاد خیلی خوب با هنرمندان همکاری میکند و حمایتهای خوبی هم دارد. اما بیشتر کم لطفیهای همکاران گاهی در راهی که میرویم باعث دلخوری میشود.
انتقادی که در موسیقی بانوان میشود عدم خلاقیت در کنسرتهایشان است و بیشتر آهنگهای گذشته را بازسازی میکنند یا از آهنگسازان مرد کمک میگیرند، نظر شما در این خصوص چیست؟
البته هستند خانمهایی که آهنگهایشان را خودشان تنظیم میکنند ولی در مقایسه به آقایون حرف شما درست است. خانمها کمتر در این حرفه به تنظیم یا آهنگسازی مشغولند. شاید این یک ضعف باشد. البته از نظر زیبایی بصری و پوشش یک گروه بانوان باید خیلی دقت کند و در کنارش حضور نوازندگان حرفهای خیلی تاثیر گذار است و این هم تا زمانی که گروه با هم متحد باشد ممکن است. با توجه به سبک موسیقی ای که اجرا میکنم قرار هست آهنگهای فولکلوریک خراسان و مقامی و کردی را با تنظیمهای جدید بازخوانی کنم و همچنین تعدادی از مقامها و ملودیهای دوتار را با تنظیم خودم و اشعار شاعرانی چون مولوی،شهریار و… اجرا خواهم کرد. من سعی کردم کمی خلاقیت در نوازندگی دوتار در آن تلفیق کنم تا نوع آوری و منحصربه فرد بودن خودش را داشته باشد.
با توجه به اینکه در زمینه موسیقی تدریس هم میکنید، شرایط کار را چطور ارزیابی میکنید؟
من راضی هستم درآمد نجومی از این کار بدست نمیآید اما شرایط خوبی است و رضایت دارم.
در قدیم موسیقی سینه به سینه تدریس میشد، شما به چه روشی تدریس میکنید؟
الان تدریس به صورت آکادمیک شده ولی من به شخصه چون به صورت شفاهی از اساتیدی که در روستاهای اطراف بودند آموزش دیدم به صورتی که ایشان ساز میزدند و من صدا را ضبط میکردم و بعد از آن خودم با همان صدا شروع به تمرین میشدم الان هم به همین صورت به شاگردانم آموزش میدهم و بر اساس نت جلو نمیروم اعتقادم این است که این ساز و این نوع موسیقی، وحشی و بکر است که باید با روشهای خاص خود آموزش داه شود.
نقش بانوان را در حفظ ارزشهای موسیقی از گذشته تا به حال چقدر شده است؟
من به تفکیک موسیقی خانمها و آقایون معتقدم یکسری ملودی ها و اواها هست که مخصوص خانمهاست مثل لالاییها که هیچ گاه با صدای مرد نمیتوان شنید برخی ملودی ها هم هستند که کلامشان برای مردان ساخته شده که هیچ وقت خانمها نمیتوانند بخوانند من خودم زمانی که خواستم آهنگ له یاره را بخوانم متن را کمی تغییر دادم چرا که در مورد دختری بود که به اسارت برده شده و نامزدش برای او میخواهند متن را تغییر دادم به صورتی که از جانب یک خانم بتوانم بخوانم این نقش و جایگاه بسیار ارزشمند است و باید حفظ شود.
با توجه به اینکه شما چند اثردر خصوص اتفاقات مربوط به ظلم داعش تولید کردهاید، نقش یک موزیسین را در خصوص جامعه پیرامونش چطور میبینید؟
هنرمند در اجتماع زندگی میکند و موسیقی خود را از همین اجتماع اقتباس میکند به طور مثال اتفاقی که در به اسارت بردن دختران جوان توسط داعش اتفاق افتاد و من واقعا متاثر شدم ولی کاری از دستم برایشان بر نمیآمد نه جرات جنگیدن دارم نه امکان فرستادن چیزی برای آنها، تنها صلاح من دوتارم است که به آنها بگویم من نیز در کنار شما هستم. تصمیم گرفتم آهنگ «لو» و «له یاره» را با اشعار و تنظیم جدید اجرا کردم که شعر «لو» از استاد علیرضا سپاهی لایین هست را باز خوانی کنم این تنها کاری بود که از دستم بر میآمد و هنرمندان دیگر هم به همین صورت که هر کدام با هنرشان کارشان را به آنها تقدیم میکنند پس قطعا از جامعه بی تاثیر نیستیم و جامعه نیز از ما تاثیر خواهد گرفت.
در مورد اولین کنسرتی که چهارم مردادماه در فرهنگسرای نیاوران دارید کمی توضیح دهید و استرسی که دارید چیست؟
استرسی از بابت روی استیج رفتن و اجرا ندارم آهنگها را بارها تمرین کردم و از بابت فروش بلیت هم استرسی ندارم چون در پنج روز تمام بلیتها فروش رفت فقط دوست داشتم از جانب همکاران کمی دلگرمی و حمایت داشته باشم و شایدم کمی استرس از حاشیههای اجرا. من دوست دارم جدا از دوستان و آشنایان که میآیند کسانی که که تا به حال من را نمیشناسند بیایند کسانی که به صورت گذری پوستر را میبینند و یا روی سایت میبینند به کنسرتم بیایند. با توجه به اینکه تمام بلیتها به فروش رفته اماکن تمدید این کنسرت هست.
گروه را چگونه انتخاب کردید؟
خیلی به سختی من دو سال هست تهران آمدم و برای جمع کردن گروه مشکل داشتم چرا که موسیقی من لهجه و سبک خودش را دارد و نوازندهای که انتخاب میکنم هر چقدر هم حرفهای باشد باید این سبک موسیقی را بپسندد و نه بر اساس نت بلکه بر اساس احساسش ساز را اجرا کند. بالاخره با کمک دوستان توانستم جمعی از نوازندگان حرفهایی که در گروههای خوب و معتبری حضور داشتهاند را دور هم جمع کنم.
قطعات در چه فضایی اجرا میشود؟
قطعات همه شاد و غیر تکراری هستند و خسته کننده نیستند و مطمین هستیم مخاطبین با رضایت از سالن بیرون خواهند رفت.
به طور کلی وضعیت موسیقی نواحی چطور است؟
خوشبختانه الان خیلی از گروههای موسیقی هستند که تمرکزشان به موسیقی نواحی است مثل گروه رستاک، گروه کایر خواهران و برادران محمدی که بسیار حرفهای کار میکنند و ما هم کنار آنها کار میکنیم. در کل موسیقی نواحی در این سالها بهتر شده و کشش مردم به این سبک موسیقی بیشتر شده است. به تازگی هم بسیاری از گروههای موسیقی حداقل یک پارت از کنسرت خود جای را اختصاص به موسیقی نواحی به خصوص خراسان میدهند، چون به جذابیت و بکر بودن این نوع موسیقی پی بردهاند. ولی باز این سبک از موسیقی بسیار جای کار دارد.
برخی از دنبال تلفیق موسیقی نواحی با دیگر سازها و گویشه هستند، که این کار موافقان و مخالفانی هم دارد، نظر شما چیست؟
من خیلی مخالف نیستم یک جاهایی این تلفیق برای جذب جوانان خوب است، ولی بخشهایی هم نمیتوان دست به تلفیق زد و باید آن وحشی و بکر بودن در موسیقی حذف شود و هیچ تغییری نباید داشته باشد.
شما در یک مستند هم بازی کردید. در این خصوص بگویید؟
بله در یک نمایش مستند- داستانی بازی کردم. این فیلم مستندی در مورد زنان خواننده و نوازنده که با نام بخشی شناخته میشوند، بود. من در آن مستند زندگی واقعیام را بازی نکردم بلکه به صورت نقشهایی که در قالب اشخاص دیگر بود بازی میکردم ولی بقیه خانمها نقش خودشان را بازی کردند. متاسفانه در ایران مجوز نمایش نگرفت، اما در خارج از کشور نمایش داده شد و جوایز زیادی هم کسب کرد.
بازیگری سختتر است یا نوازندگی و آیا قصد دارید مجددا تجربه بازیگری را داشته باشید؟
بازی در این فیلم خیلی سخت بود چون در شرایط روستایی و شرایطی بودم که هیچ وقت در آن شرایط زندگی نکرده بودم. پیشنهادهای زیادی در فیلم و تئاتر داشتم ولی شرایط به گونهای بود که یا من ایران نبودم و یا فیلم مناسبی نبود و نشد که بازی کنم.
در حال حاضر که مجوز هم گرفتید به جمع آوری آلبوم هم فکر کردید؟
بله در حال برنامهریزی آلبوم هستم، قصد دارم تک نوازی در زمینه دو تار منتشر کنم به زودی هشت تا از ملودیهای بکر دوتار را بصورت تکنوازی منتشر خواهم کرد.