یک بام و دو هوا…!
بنا به نص صریح قانون و رکن چهارم دموکراسی مبنی بر آزادی مطبوعات؛ مطبوعات و رسانهها در چارچوب قوانین و عرف یکسان و آزاد هستند، حال وقتی فعالیتها و سوژههای برخی مطبوعات و رسانهها را رصد میکنیم شاهد مطالبی هستیم که درج آن برای بقیه جرم و مستوجب عقاب است، و برای برخی نور چشمیها و خواص عمل مباح. گاهی رسانههای اختصاصی و تخصصی برای پرداختن به مطالب و یا درج تصاویر مربوط به حوزه کاریشان متهم به استفاده ابزاری از مطلب و عکس میشوند و بگیر و ببندها که راه نمیاندازند. روزنامه هنرمند اعتراض خود را به سیاست یک بام و دو هوا در حوزه فرهنگ و رسانه و عدم برخورد یکسان و عادلانه ارگانهای نظارتی با رسانهها و نیز توهین و رفتار غیرحرفهای و غیر اخلاقی که توسط آن رسانه خاص به یکی از بزرگترین و محبوبترین هنرمندان عرصه موسیقی کشور صورت گرفته است اعلام میکند. گفتنی است ریس محترم جمهور نیز در مراسم افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات به صراحت تمام مطبوعات و رسانهها را در برابر قانون یکسان دانستند و این به عنوان یک مطالبه و خواست مشترک رسانهها میبایست مورد توجه جدی مسولان امر، علی الخصوص هیات محترم نظارت بر مطبوعات قرار بگیرد.
چرا نوشدارو…؟!
برخی افراد ممکن است شغلشان پنچرگیری یا تعویض روغنی باشد و از روزنامه نگاری، تیتر و انواع خبر و حدود و ثغور آن هیچ ندانند و گویی که فوتبال دسته دو نگاه میکنند واکنش احساسی و هیجانی دارند و بدون فکر حرف میزنند. البته که ما هم از شغل شریف ایشان و کلید واژههای ایشان نمیدانیم و چون نمیدانیم و نمیفهمیم، سکوت میکنیم!
در پی درج مطلب روز گذشته روزنامه هنرمند در خصوص مجوز دیر هنگام آلبوم استاد محمدرضا شجریان بعد از گذشت هشت سال از درخواست آن و همزمان با آغاز کمپینهای مردمی در فضای مجازی برای پخش نوای ربنای استاد شجریان در رمضان المبارک ۹۵، برخی بدون تامل و دقت لازم با اعتراضهای تند به تیتر «نوشدارو..!» تاختند. این تیتر اشاره به یک ضرب المثل و کنایه فارسی است بر گرفته از شاهنامه حکیم فردوسی است و به طور کلی در مواقعی که پاسخ، کنش یا واکنشی در وقت لازم و بجای خود انجام نشود و دیر هنگام باشد به کنایه این دیرکرد و کوتاهی، یا نابجایی، به کار میرود. و اساسا و لزوما به معنی میرایی و یا مرگ خواهی برای فرد یا هر پدیده دیگری که درباره آن گفته میشود، نیست. یک ضرب المثل و کنایه از کوتاهی و دیرکردی است در قبال موضوع کلام؛ تکرار میکنیم! ضرب المثل است… . اتفاقا همکاران رسانهای خوب میدانند و راست فهمان برداشت میکنند که این کنایه در مقام دفاع و حق طلبی از ظلمِ رفته بر استاد شجریان است که با تنگ نظری بخشی از بدنه مدیریت فرهنگی – سیاسی حاکمیت، بر ایشان و هنر فاخر ایران به ناروا، روا گشته و با بیفکری و خلط سیاست با فرهنگ و هنر، لطافت و دلبریهای هنر هنرمندان را به لجنزار سیاست میآلایند و خوانش یک مناجات، حاوی چند آیه شریفه استغفار قرآن مجید توسط استاد شجریان را به یک موضوع امنیت ملی و حاکمیتی فرهنگی کشور تبدیل میکنند.
وجود شریف استاد سلامت و پاینده و عمرشان طولانی باد… .