مهدی احمدی| گفته میشود رشد کتابخوانی شرط نخست توسعه فرهنگی و اقتصادی است و هیچ ملتی بدون توجه به امر کتاب و کتابخوانی به شاخصهای توسعه دست نیافته است. تجربه نشان داده است توسعه بدون بستر فرهنگی در هیچ جای دنیا به نتیجهای مطلوب منتهی نشده است. اهمیت نقش کتاب در توسعه فرهنگی تا بدان جاست که امروزه میزان زمانی را که هر ملتی به خواندن کتاب اختصاص میدهد با میزان توسعه آن کشور مقایسه میکنند. لذا دستیابی به اهداف توسعه اجتماعی و فرهنگی ممکن نیست مگر به تحقق و لوازم آن؛ و کتاب و کتابخوانی یکی از مهمترین لوازم هر توسعه پایداری است.
هرچند تکنولوژی جدید تحول عظیم و شگرفی در این عرصه ایجاد کرده است و کسی نمیتواند منکر این دگرگونی شود. اما با توجه به این نکات، در شرایط کنونی هنوز هم فناوریهای جدید ارتباطی و شبکه ارتباطات مجازی در جهان، تالیف و انتشار سنتی کتاب و کتاب خوانی همانند روزنامه و روزنامهخوانی همچنان جایگاه و اهمیت و نقش خود را داراست و هیچکس نمیتواند مدعی شود که روش سنتی در سایهی شیوههای جدید و مدرن اطلاعرسانی و کسب آگاهی قرار گرفته است.
کتاب و کتابخوانی، هنوز در میان مخاطبان و علاقهمندان به مطالعه و تحقیق جایگاه ویژه خود را دارد و بخشی از سبد فرهنگی این اقشار را به خود اختصاص میدهد. همانطوریکه روزنامه مکتوب همچنان ویژگی و نفوذ خود را حفظ کرده و نمیتوان گفت که به دلیل وجود شبکه ارتباطی مجازی و اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی، از شمار خوانندگان روزنامه کاسته شده است. بلکه باید گفت که فناوریهای جدید به صورت جدی به کمک روشهای سنتی آمده و البته تاثیرات خود را بر میزان اطلاعات و آگاهی افراد داشته است.
هنوز که هنوز است روزنامههای پرتیراژ جهانی و منطقهای با وجود بهرهگیری گسترده از اینترنت و فراوانی شبکههای اجتماعی در جهت اطلاع رسانی به موقع و حضور موثر در اطلاعرسانی، به دنبال مجهز کردن روزنامه خود به پیشرفتهترین سیستمهای توزیع همزمان و به موقع هستند. برخی روزنامههای عربی سالانه مبالغ هنگفتی را هزینه مطالعه و اعزام کارشناس به خارج از کشور، برای مطالعه در خصوص آخرین پیشرفتها در زمینه سیستم نوین توزیع میکنند تا از گردونه عقب نمانده و روزنامه و نشریهی خود را مجهز به آخرین پیشرفتها برای رسیدن به موقع تولیدات خبری به دست مخاطب و تاثیرگذاری در هدایت افکار عمومی نمایند.
این یک تصور غلط است که فکر کنیم توسعه شبکه ارتباطی اینترنتی و نسخههای الکترونیک کتابها، مخاطب و علاقهمندان به مطالعه و تحقیق را از کتاب چاپی بینیاز کرده است. هر چیز جای خود را دارد و کتاب و انتشار مکتوب و سنتی آن، همچنان بر حضور و ایفای نقش جدی خود تاکید میورزد. پس دولتها و سیاستگذاران فرهنگی نباید از این مقوله مهم غافل شوند، بلکه باید به منظور ترویج فرهنگ تالیف و انتشار کتاب و کتابخوانی در جامعه با هدف بالا بردن آگاهی و اطلاعات مردم و سطح فرهنگ جامعه، برای تولید علم بیشتر تلاش وافر نمایند.
در تمامی زمینههای فرهنگی اینگونه است که وقتی دولتها و متولیان فرهنگ عمومی، حداقلها را برای جامعه در این حوزه فراهم کردند دیگر جامعه بویژه قشر حساس و پرانرژی و پرسشگر جوان، که کنجکاو و به دنبال دانستن بیشتر است، برای رفع نیاز طبیعی و فطری خود، چشمش و تمایلات فکریاش، به طور مطلق و یکسویه، به بیرون از مرزها و بهرهمندی صرف از محصولات و تولیدات فرهنگی بیگانه نخواهد بود و در آنجایی هم که در برخی زمینهها نیاز به تبادل فرهنگی پیدا شد که بیتردید اینگونه خواهد بود، اولویت بر حفظ و ارتقا فرهنگ بومی و تبادل فرهنگی خواهد بود و نه مصرفکننده صرف تولیدات دیگران. طی این مسیر بسیار حساس و ظریف، تنها با انعطاف و تدبیر و مدیریت، و فراهم کردن زمینه لازم برای تالیف، انتشار کتاب و کتابخوانی، ممکن خواهد شد. و به بیان سادهتر، اصل باید بر فراهم کردن بستر لازم و سیاستگذاری و نظارت بر امر کتاب، از طرف متولیان دولتی امر فرهنگ و تحقیق و پژوهش و تولید از جانب مردم و بخش خصوصی غیردولتی باشد.
این ضرورت اجتنابناپذیر در طول سالیان پس از انقلاب اسلامی مورد تاکید موکد قرار گرفته است اما اینکه تا چه اندازه جدی گرفته شده و در عمل موفق بوده و توانسته با حذف موانع، نیازهای جامعه را تامین نماید، باید به بررسی و ارزیابی آمار تالیف و انتشار کتاب به لحاظ کمی و کیفی و استقبال جامعه از کتاب و کتابخوانی و مقایسه آن با سایر دغدغههای اجتماعی پرداخت. علیالظاهر، دوران، دوران جهانی شدن و انفجار اطلاعات است. کودکان و نوجوانان با حجم عظیمی از اطلاعات که به شکل غیر فعال دریافت میکنند، روبه رو هستند. برای کودک امروزی فضا و امکانات کافی برای استقلال فکری وجود ندارد، امکان آشنایی حسی با طبیعت یا نیست یا کم است، بازیها بیشتر آمادهاند و کودک مانند گذشته هنگام بازی، نظمپذیری، سازماندهی، اداره کردن و اداره شدن از سوی دیگران و مهارت تصمیمگیری را نمیآموزد. بنابراین، به دنبال دستیابی به گونهای استقلال درونی است.
کودک امروزی خیلی زود دنیای کودکی را ترک میکند، پرده از رازها برایش کنار میرود و احساس دانستن همه چیز، تمام احساس شگفتی و کنجکاوی که او را به سوی علم و خلاقیت راهنمایی کند، راه را برای پیشرفتهای بیشترش میبندد. این بیتفاوتی ناشی از دانستن همه چیز، برای زندگی او زیانبار است. تلاش خانوادهها و مربیان و آموزگاران، از مهد کودک تا دبیرستان، در انباشت اطلاعات علمی در ذهن کودکان و نوجوانان از یک سو، و نقش کامپیوتر و دنیای مجازی از سوی دیگر، ارتباط کودکان و نوجوانان را با دنیای واقعی، به ویژه جامعهی انسانی محدود کرده است. آنها که به وضعیت زندگی و نیازهای کودک و نوجوان امروزی آگاهی دارند، میدانند که کتاب امنترین پناهگاه کودک و نوجوان است. اهمیت کتاب وقتی روشنتر میشود که بدانیم اگر عشق به مطالعه از کودکی در انسان پدید نیاید و مطالعه به یک نیاز معنوی در زندگی او تبدیل نشود، ذهن او در جوانی تهی خواهد بود و آن وقت است که سادگی و بیتجربگی جوانی، راه را برای نفوذ بدیها باز میکند و گوشههای زشت طبیعت انسان آشکار میشود. سعادت فرد و جامعه در گرو احساس مسئولیت نسبت به نسل آینده است. پدر و مادرها و آموزگارانی که درک درستی از وظایف خود برای بنای زندگی آینده کودکان دارند، ایجاد عادت به مطالعه و انگیزهی خواندن را راهی غیر مستقیم برای پاسخ به نیازهای روحی و پر کردن خلاء موجود در زندگی کودک امروزی میدانند و از این راه به پرورش نسل آینده میپردازند.
بدون دیدگاه