مونا کریمی|علی لهراسبی در سال ۱۳۸۱ با اجرای تیتراژ سریال «دریاییها» نگاهها را به سمت خود کشاند و پس از مدتی آلبوم دریاییها را با همکاری محمدرضا چراغعلی به بازار موسیقی پاپ عرضه کرد. سه سال بعد با اجرای متفاوت تیتراژ سریال «پیلههای پرواز» با عنوان «بیراههها» به خوبی میان مردم شناخته شد. مدتی بعد با آلبوم«۱۴» چهره جدیدی از سبک و سیاق موسیقایی خود را رونمایی کرد و پس از آن آلبوم «تصمیم» را که متفاوت ترین و بهترین آلبوم نیز لقب گرفت منتشر نمود. لهراسبی پس ازهمکاری با شادمهر عقیلی در این آلبوم در برههای دچار حاشیه شد که از نگاه تیز ارشاد دور نماند و سبب ممنوعالکاری کوتاه مدت وی گردید، اما پس از آن با آلبوم «روبات» و تک آهنگهای شنیدنی بار دیگر مخاطبان خود را با فضای جدید دیگری مواجه کرد که مورد استقبال قرارگرفت. او از خوانندگان خوش صدا و پرکاری است که توانست امضای خود را پای آثارش ثبت کند و در این سالها طرفداران خود را بیابد. وی هم اکنون درکنار فعالیتهای موسیقی، مدیر یکی از شرکتهای تبلیغاتی است. دقایقی با این هنرمند مستعد موسیقی که قرار است به زودی درآمریکا کنسرتی هم برگزار نماید درباره کارنامه هنریاش به گفتگو داشتیم.
با وجود تحصیل در رشته الکترونیک چه شد به سمت موسیقی گرایش پیدا کردید؟
وارد شدن و نگاه به مقوله هنر با دید بیزینس و حرفه کاری نمیتواند باشد، بلکه به دید علاقه هنری وکاری حسی به آن نگاه میشود. علاقه مندی من به موسیقی از کودکی همراهم بود، اما تحصیل همیشه برایم اولویت داشت. پس از ورود به دانشگاه و زمانی که از وضعیت آینده تحصیلیام مطمئن شدم به کلاسهای پیانو رفتم و شروع به کار در زمینه پیانو کردم که چند سال بعد هم شروع به آهنگسازی کردم و وارد عرصه موزیک شدم که در واقع موسیقی به بخش اصلی زندگیام تبدیل شد.
در ابتدا مدتی به فعالیت در عرصه آهنگسازی کودکان و نوجوانان پرداختید. کار در آن زمینه چگونه تجربهای بود و آیا دوباره مایل به کار در این فضا هستید؟
زمانی که در کلاسهای پیانو توسط استاد مهرداد تاج میرکریمی شرکت داشتم ایشان این کار را انجام میداد و من نیز به ساختن کار در بخش کودکان و نوجوانان علاقهمند شدم که تجربه بسیار خوبی بود و بسیار کمک کرد. شاید جرقه خوانندگی از همان جا آغاز شد و به دلیل این که بچهها یاد بگیرند برای تعدادی از آهنگهایی که میساختم میخواندم. این خواندنها باعث شد که از سوی دوستان تشویق شوم. به نظرم هر شاخهای از موزیک زیبا است، ولی این روزها وقتی برایم نمانده که بتوانم در آن زمینه هم کار کنم.
در سال ۸۱ با اجرای تیتراژ دریاییها مردم با صدای شما آشنا شدند و پس از آن در فاصلهای آلبوم دریاییها منتشر شد. از چگونگی همکاری با محمدرضا چراغعلی و اجرای دریاییها در نخستین تجربه تان بگویید؟
آهنگ دریاییها یک اتفاق بود و فکر میکنم آلبوم حدود یک سال و نیم طول کشید تا منتشر شود. یک موزیک با محمدرضا چراغعلی به نام ترانه ساز ساخته بودم که آن را ضبط کردیم و خیلی اتفاقی مرحوم مسعود رسام این آهنگ را در ماشین آقای چراغعلی میشنود و خوشش میآید. آقای مسعود رسام پرسیده بود این صدای کیست؟ و آقای چراغعلی توضیح داده بود که پسر جوانی است که به تازگی وارد کار شده و اولین کارش است. آن زمان آقای مسعود رسام سریال دریاییها را کار میکرد که آقای چراغعلی با من تماس گرفت مبنی بر این که ایشان میخواهد با من صحبت کند و از صدای من خوشش آمده است. پس از آن دریاییها شکل گرفت و پس از مدتی آلبوم منتشر شد. واقعیت این است که دریاییها را بخش جدی کارم نمیدانم و به نوعی تجربه کردن در این زمینه تلقی میشد. پس از اجرای تیتراژ دریاییها به کلاس آواز رفتم و فکر میکنم با اجرای تیتراژ پیلههای پرواز موزیک قابل دفاعم را منتشر کردم که استانداردهایی برای خوانندگی درآن بود.
یعنی در واقع دریاییها مشوق شما برای ادامه راه شد؟
صد در صد. پیش از دریاییها علاقه ام به موسیقی و خوانندگی وجود داشت و من کار خودم را برای ساخت موسیقی انجام میدادم و قرار بود کلاس آواز را شروع کنم که جریان دریاییها اتفاق افتاد، اما دریاییها انرژی من را برای پیش رفتن به جلو بیشتر کرد.
از آلبوم «تصمیم» و همکاری با شادمهر عقیلی بگویید؟چرا با وجود دانستن شرایط او وی را برای همکاری انتخاب کردید؟
قبل از دریاییها و همان ابتدا که درحال کار بر آلبومی بودم به سراغ اولین کسی که رفتم شادمهر عقیلی بود چون بهترین است. با او در ایران رابطه دوستی داشتیم و حتی چند آهنگ را برای من ساخت که چون وی سفر کرد و آشفتگی کاری شادمهر آن زمان بسیار زیاد بود سرانجام پیدا نکرد. اما این ارتباط ما با خروج او از ایران قطع نشد. پس از سالها او را دیدم و فکر میکنم که تنها خواننده داخلی بودم که او برایم موزیک ساخت. موزیکهایی که برایم ساخت بسیار دوست دارم و به اعتقاد من او یک استثنا در موسیقی به دلیل هوش زیاد و تخصص منحصر به فردش است که نامش در تاریخ موسیقی ما حک شده است.
همکاری شما با شادمهر موفقیت خوبی برایتان بود، ولی این موضوع را نادیده گرفته نشد و با وجود شهرت شما در آن زمان ممنوعیت خاصی برایتان رقم خورد. خودتان فکر میکردید این ممنوعیت اتفاق بیفتد؟
حاشیههایی ایجاد شد که برایم عجیب بود، چون موزیکی ساخته بودیم که مجوز داشت و این که موزیک توسط چه کسی ساخته شده باشد تعجب آور بود. با انتشار آلبوم هم زمان ممنوع شدم و آلبوم به لحاظ مالی هیچ حاصلی برایم نداشت چون همه قراردادهای برگزاری کنسرت منحل شد درحالی که میتوانستم بهترین نتیجه را در این تایم از آلبوم بگیرم. ظاهرا این موضوع جزء قانون بوده که من رعایت نکرده بودم و فکر نمیکردم با آهنگسازی شادمهر ممنوع شوم. آلبوم «تصمیم» بسیار قوی و یکی از بهترین آلبومهای من بود چون همه ترکها با دقت انتخاب شده بودند و ذهنیتم پیش از انتشار این بودکه با انتشار این آلبوم اتفاق خاصی در کارم ایجاد میشود. در حال حاضر نمیتوان درباره موسیقی گفت که مثلا این موزیک را امروز بسازم و سه سال بعد بهره برداری کنم، این گونه نیست چون تعداد موزیکهای جدید که منتشر میشود و به بازار میآید بسیار فراوان است و مردم موزیکها را جایگزین و خیلی زود هم فراموش میکنند. موسیقی در حال حاضر محصول ارزان قیمتی است که به راحتی جایگزین دیگری برایش پیدا میشود.
تبعات این ممنوع الکاری در آن مدت در جشنواره موسیقی فجر هم دیده شد و چند سالی در بخش بلیت فروشی حضور نداشتید. نظرتان درباره رویکرد و برگزاری چنین جشنوارهای که متولی آن ارشاد است چیست؟
بله من در بحث رقابتی جشنواره فجر نبودم و در بخش بلیت فروشی حضور داشتم. پس از ممنوع شدن قرار بود کنسرتی در جشنواره موسیقی فجر در تهران داشته باشم که آقای ترابی مدیر انجمن سابق اعلام کرد که نمیتوانم کنسرت را برگزار کنم و پس از آن نیز به جشنواره فجر دعوت نشدم. البته حضور در جشنواره موسیقی و دعوت نشدن هم مقوله عجیب و مهمی برایم نیست و در روال کار من تاثیری ندارد. اما درباره بخش رقابتی جشنواره موسیقی به نظرم اتفاق خوبی است به شرط آن که این اتفاق مثل استعدادیابی جوانان در دنیا نتیجهای داشته باشد. افردی که در هر بخشی رتبه و مقام کسب میکنند باید بولد شوند چون با استعداد هستند و به حمایت نیاز دارند. این که در جشنواره موسیقی فجر خبری مبنی بر برنده شدن خواننده و یا آهنگسازی بیاید کفایت نمیکند و به نظرم ارشاد در سیاست گذاری باید این موضوع را لحاظ کند که پس از برگزاری جشنواره که بسیار هم کار خوبی است باید از افرادی که رتبه کسب میکنند حمایت نماید و به نوعی آنها راکمک کرده که در عرصههای مختلف بالا بیایند که استعدادها سوخت نشوند.
زمانی اعلام میشد که شما رکورددار تیتراژخوانی هستید و حتی به وجود مافیا اشارههایی میشد!؟
من در زمینه تیترازخوانی رکورددار نبودم و حتی بیشتر از دیگران هم نخواندم تا امروز حدود ۹تیتراژ کار کردم. دو سه برنامه ترکیبی بود که موزیکهایی که کار و منتشرکرده بودم را در تیتراژ برنامه میگذاشتندکه تیتراژ من نیست. یا مثلا آهنگ کوه را که پیش از آن در آلبوم منتشر شده بود در تیتراژسریال «دیدار» قرار داده بودند. به جرات میتوانم بگویم که تیتراژ کمتری به نسبت دیگران کار کردم و چون آهنگها مورد توجه قرار میگرفت مردم تصور میکردند همه را من خوانده ام. من برای تیتراژ خواندن شرایطی دارم و هیچ وقت مافیایی نبوده و ارتباطی در این خصوص نداشتم.
در تیتراژها معمولا آهنگساز متن با آهنگسازی که برای پایان فیلم موسیقی میسازد متفاوت است و ممکن است بین این دو چالش پیش بیاید!! در حالی که باید مستقل عمل شود!!
شب گذشته درباره تیتراژ با بازیگر چهرهای صحبت میکردم که میگفت شما باعث شدی که فصل جدیدی در تیتراژها باز شود و تیتراژ را از آهنگ فیلم مستقل کردی! چون پیش از این تیتراژ ادامه موزیک فیلم بود و همه آهنگسازان تیتراژها همان آهنگسازان موزیک فیلم بودند که اکنون این دو بخش جدا شده است. در واقع یک آهنگسازی متخصص ساختن موزیک متن فیلم است و دیگری متخصص ساخت موزیک پایانی فیلم و هیچ کدام نمیتوانند کار هم را انجام دهند. قبولاندن چنین تفکیکی در کار به دیگران داستانی طولانی داشت. پس از دریاییها پیشنهاداتی برای کار داشتم که قبول نمیکردم و پس از یک سال تصور اکثریت این بود که با من نمیشود کار کرد، چون من اعتقاد داشتم باید موزیک را خودم بسازم و آنها سبک مرا قبول نمیکردند. در واقع میگفتم که نمیتوانم موزیک آماده شما را بخوانم و این گونه کار مورد توجه قرار نمیگیرد و وقتی باصطلاح کار نگیرد اتفاقی نمیافتد. اکنون تقریبا درتیتراژهای پایانی موزیک تیتراژ پایانی فیلم و موزیک فیلم را مستقل عنوان میکنند که بهتر است با هم تعامل داشته و در یک راستا باشند و هریک کار خود را مستقل انجام دهند.
سه سال پس از دریاییها تیتراژ پیلههای پرواز را اجرا کردید که بسیار دیده شد و مورد استقبال قرار گرفت. پیشنهاد همکاری دراین سریال چگونه حاصل شد؟
اتفاقا خاطره عجیبی از این ماجرا دارم که لازم است برای دوستانی که به دنبال حاشیه سازی هستند بگویم. آن زمان برنامهای تلویزیونی به نام مهتاب با اجرای محمدرضا حسینیان پخش میشد که طی تماسهای مردمی که با برنامه شده بود، پس از پایان برنامه گفتند که یک نفر با شما کار دارد که متوجه شدم از دفتر آقای جمشید مشایخی است و طبیعتا من چهره خیلی معروفی آن زمان نبودم. آقای جمشید شاه محمدی و آقای جمشید مشایخی تهیه کننده و بازیگران سریال پیلههای پرواز بودند که آقای مشایخی به بچههای دفتر سپرده بود که آن فردی که تیتراژ دریاییها و آهنگ حس غریب را خوانده پیدا کنند و چون دسترسی به من نداشتند بچههای دفتر ایشان در برنامه من را میبینند و تماس میگیرند. فردای آن روزبرای صحبت به دفتر آقای مشایخی رفتم و پیلههای پرواز را در سال ۸۴کار کردم. پس از آن دوباره با حسین سهیلی زاده در سریال «فاصلهها» و «دلنوازان» کار کردم که این اتفاقات زنجیرهای است و مافیایی در کار نبوده است. آن زمان همه میدانستند که سبک و سیاق من چگونه است و همه آهنگسازان با آن کنار نمیآمدند. من تیتراژ زیادی نخواندم، اما هر آن چه کار کردم به لطف خدا و همراهی کستینگ تولید بوده وگرنه به نتیجه نمیرسید. درباره سریال «فاصلهها» بسیار زحمت کشیدیم.حسین سهیلی زاده پای ترانه کار ایستاد و محمدرضا شفیعی تهیه کننده سریال بسیار زحمت کشید تا ترانه مجوز بگیرد و با وجود ساخت اتودهای فراوان در نهایت به این آهنگ از «فاصلهها» رسیدیم.
پس با این توضیحات موردی اتفاق افتاده که پیشنهاد اجرای تیتراژی را داشته باشید ولی به خاطر محدودیت و دلایل دیگر از کار در آن منصرف شوید!!
بله بسیار این اتفاق افتاده است. تیتراژهایی که موزیک آماده داشت و من نمیخواندم. یا موزیک را میساختم و میگفتند مثلا المانهایی باید در آن بیاید و من بارها میگفتم که این موزیک را تا جایی که امکان داشت ادیت کردم و از این جا به بعد اگر ادیت شود خراب میشود و بهتر است با فرد دیگری کار کنند. به نظرم در این زمینه تجربه خوب و کافی برای مدیریت کردن ساخت آهنگ پیدا کردم.
برای تیتراژهای تلویزیون کار از سوی تهیه کننده و کارگردان با ارایه فیلمنامه به شما پیشنهاد میشود و پس از آن با توجه به محتوای فیلمنامه به دنبال ترانه و ساخت موسیقی میروید. در واقع ساخت موسیقی برای تیتراژ به مراتب سختتر به نظر میرسد!!
بله تهیه کننده و کارگردان سفارش کار میدهند و در جلسات مشترک با هم صحبت میکنیم. سیناپس را میخوانم، خلاصه آن را در میآورم و با دریافت نقطه نظر کارگردان و تهیهکننده به نتیجه میرسم که چه باید درباره این سریال بنویسم و نگاهم به سریال چگونه باید باشد، پس از این که به نتیجه رسیدم به شاعر سفارش میدهم و موسیقی آن را میسازم. مثلا سریال «فاصلهها» سریال آموزندهای بود که در آن رگههای عشقی وجود داشت که از طریق آن پیام هم داده میشد. بهطور کلی باید عشق در کار باشد چون شکل خواندن من هم کارهای عاشقانه است. در سریال سه عشق وجود دارد، یک عشق غلط دختر و پسر، یک عشق قدیمی که دوباره زنده میشود و سوم عشق پدر به پسر که کسی به آن توجه نکرده بود. امکان ساخت موزیک برای عشق غلط نبود، چون این نوع موزیک تاریخ مصرف کمی دارد و چون از اتفاقات بد حرف میزنیم سیاه نمایی میشد و ممکن بود در وهله اول توجهات را جلب کند اما پس از مدتی کنار گذاشته میشد، بنابراین آن را کنسل کردیم. عشق قدیمی بسیار قشنگ بود ولی مخاطبان جدید را از دست میدادم چون عشق برای آدمهای هم سن و سالان این دو شخصیت در فیلم جذابیت داشت. درنهایت موزیک عشق پدر به پسر را نوشتیم که بسیار خوب پرداخته شد و در واقع هرکسی میتواند با آن همذاتپنداری کند و خود و طرف مقابل را جایگزین نماید و یا حتی آن را عشق به خدا ببیند. همانطور که گفتید پروسه ساخت تیتراژ بسیار پیچیده است چون موسیقی را برای فیلم و سریال میسازید و تیتراژ باید مکمل آن باشد.
شما قطعاتی را با مضمون امام زمان ساختید که مردم بسیار دوست داشتند و با آن احساس خوبی را تجربه کردند. از حال و هوای تصمیم برای ساخت آن بگویید؟ عدهای عقیده دارند با ساخت آهنگهای سفارشی و تم مذهبی میتوان خود را در زمینه کاری بیمه کرد!!
ساخت این قطعات فقط از حس و حال و اعتقادات شخصیام بیرون آمد. از انتشار آلبوم من که این قطعه در آن بود ۶ ماه میگذشت که حس غریب برای اولین بار از تلویزیون پخش شد و هرگز هیچ کدام از ما کار را به تلویزیون ندادیم. من هیچ وقت کار حضرت مهدی(عج) را سفارشی انجام نمیدهم، حتی اگر پول هنگفتی برایش بدهند، بلکه کاملا شخصی آنها را ساختم.
با وجود این که متاسفانه حق کپی رایت در کشور رعایت نمیشود ولی شما در فاصله انتشار تا آلبوم جدید و در این فاصله تک آهنگهایی را منتشرمی کنید، در حالی که میتوان آنها را در یک آلبوم قرار داد. چرا؟
در حال حاضر آلبوم در دنیا در حال منسوخ شدن است و کمتر کسی گوش میکند. البته پس از مدت زمانی آهنگساز آلبوم انتشار میدهد تا هویت آهنگ را جمع کرده و به عنوان یک سند ارایه دهد. اما واقعیت این است که تک آهنگها بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و مردم عادت دارند که در ماشینها همه خوانندهها را در یک سی دی داشته باشند و آن را عوض کنند. در گذشته مردم ۸ ترک ازیک خواننده را در یک آلبوم گوش میدادند و بعد به سراغ آلبوم دیگری میرفتند اما امروز این گونه نیست و به تغییر فرهنگ مربوط میشود. گسترش فضای مجازی هم باعث شده که آهنگهای مختلف و به روز در پلی لیست قرار گیرد. فروش آلبوم موسیقی با ۱۰سال پیش قابل مقایسه نیست. یک آلبوم موفق ۶ سال پیش حدود۶۰۰ هزار تا فروش میرفت و فکر میکنم آلبوم«۱۴» ۶۵۰ هزارتا فروخت. اما آلبوم موفق امروز در بهترین شرایط ۱۰۰ هزار تا یعنی یک ششم میفروشد.
پس با این شرایط درآمد متوسط یک ساله شما از آلبوم صورت نمیگیرد و معمولا از برگزاری کنسرتها حاصل میشود!؟
بله. از برگزاری کنسرت در خارج از کشور، کنسرتهای تهران و شهرستانها و برنامههای ارگانی و جشنها که خواننده را دعوت میکنند که در واقع ترکیب همه اینها است. خوانندگان چهره و موفق کشور تقریبا هیچ سودی بابت آلبوم نمیبرند و اگر زرنگ باشند با پولی که از تهیه کنندهها میگیرند فقط هزینههای آلبوم را پوشش میدهند.
معیار انتخاب ترانههایتان چیست و به چه نکاتی توجه میکنید؟
هر ترانهای که عجیب و کلام متفاوت داشته باشد کار میکنم. در واقع ترانه خوب معیار خاصی ندارد و یک تفاوتهایی دارد و به طور مثال شاعر کلام جالب و عجیبی آورده که کسی چنین نگاهی به آن موضوع نداشته است. ترانه نوشتن مثل آهنگ ساختن است و دلیل نمیشود که همیشه یک ترانه سرا خوب بنویسد بستگی به حس و حال خالق آن دارد.
ورود علاقه مندان موسیقی که مستعد آن نیز هستند از چه راهی باید باشد تا به پیشرفت برسند؟ با توجه به این که عدهای به شکل زیرزمینی و غیرمجاز کار میکنند!!
اگر کسی آدم این کار باشد که در تقدیرش هم نوشته شده باشد میتواند راهش را پیدا کند و معروف شود. نباید به دنبال نردبان باشیم و باید دید بک گراند و پیشینه افرادی که موفق شدند چه بوده است. ۹۰ درصد از افراد موفق خانواده پولدار و امکانات خاصی نداشتند ولی ممکن است فرد پولداری را ببینید که سالها دست و پا میزند و فقط پول خرج میکند درحالی که به جایی نمیرسد. به نظرم میتوان از دیگران برای ادامه مسیر الهام گرفت ولی نباید دنبال پلههای پرتاب باشند، چون با امکاناتی که در کشور داریم این اتفاق نخواهد افتاد. در کشورهای اروپایی فرد دخیل نیست و استعدادها توسط کمپانی شکوفا میشود و از نوع ظاهر، لباس، استایل و تبلیغات محیطی فردی را رشد میدهند. اما در ایران کمپانی نداریم و افرادی که موفق میشوند با تلاش خودشان است. به نظرم باید همیشه وقت بیشتری را برای تفکر گذاشت تا موفقیت بیشتری حاصل شود اما علاقه مندان معمولا برعکس عمل میکنند، فرصت کمتر برای تفکر میگذارند و بیشتر انجام میدهند که باید این جا به جا شود تا به موفقیت برسند.گاهی فردی با انتشار ۶ ترک موفق بوده است. این شخص تفکر، بک گراند و کاریزمای عجیبی داشته و بی شک چیزهایی از مردم میشناسد و همه چیز را بررسی کرده است. گاهی هم فردی موزیکی میسازد معروف میشود و بعد از مدتی نابود میشود و مشخص میشود که آن یک اتفاق بوده است که اگرهرکسی جای او میخواند موفق میشد. هیچ موفقیت طولانی مدت بیهوده حاصل نمیشود و حتما اتفاق و داستانی پشت آن بوده است که او را متمایز و قابل احترام کرده است.
برنامهتان برای ساخت موزیک ویدیو هم چون گذشته چگونه است؟ با چه کسانی کار میکنید؟
چند موزیک ویدیو کوتاه برای کنسرت اخیرم در تهران کار کردم و به سرعت و به شکل جدی در حال کار کردن موزیک ویدئوهای جدید هستم که مردم منتظر باشند. در حال حاضر با سپهرداد یمینی، علی قاضی زاده وهادی آستانه در این زمینه کار میکنیم که ان شاالله نتیجه خوبی خواهد داشت.
چرا در شهرستانها کمتر کنسرت برگزار میکنید؟!!
بله در شهرستانها کمتر اجرای کنسرت داشتم، البته سال گذشته به بندرعباس، اصفهان، کیش، تبریز، اردبیل،….. برای اجرای کنسرت رفتیم. امیدوارم کنسرتهای بیشتری در شهرستانها داشته باشم.
معمولا برای اجرای یک کنسرت چقدر تمرین میکنید؟
بستگی دارد که چه کار میخواهیم بکنیم. در کنسرت آخر تمرین بیشتری داشتیم چون بسیاری از تنظیمات را عوض کرده بودیم. اگر بخواهیم چیزی را تغییر ندهیم همان را اجرا میکنیم، اما اگر قرار بر تغییر باشد، نوازنده جدید میآوریم، استایل را عوض میکنیم، تنظیمات عوض میشود و باید دوباره تمرین کرد و آهنگ جدید زده میشود.
آیا حقیقت دارد که شما به خاطر دستمزد کمتر از نوازندههای درجه دو و سه استفاده میکنید؟
نه چنین چیزی نیست. ارکستری که پیش از این داشتم بچههای معمولی و متخصص بودند که دستمزدهایشان کم نبود. این ارکستر به دلیل این که چند سال با هم کار کرده بودند با هم هماهنگ و چفت بودند. به نظرم در حال حاضر خیلی مهم نیست که نوازنده عجیب در ارکستر باشد بلکه باید تنظیم عالی و عجیب داشته باشد. نوازنده آن چه میخواهید انجام میدهد و به نوعی در خدمت ارکستر باید ساز بزند. چون همه اجراهای ما مثل همه خوانندگان کشورهای دیگر کامپیوتر به اضافه نوازندهها است که دنیا نیز به آن سمت رفته است. البته سولیست عجیب خوب است که باشد که من همیشه دارم و امسال هم در کنسرت دو سولیست خیلی خوب داشتم، یک نوازنده کلارنیت و یک نوازنده تمپو.
نظرتان درباره اتفاقات اخیر لغو کنسرتها چیست؟
تا زمانی که اطلاع دقیقی برعلت لغو کنسرت نداشته باشیم نمیتوان قضاوت کرد، چون گاهی برای مثال من به دلایل شخصی و حتی گرفتگی صدا ممکن است کنسرت را لغو کنم و بعد درخبرها عنوان شود که کنسرت لغو شد. همه میگویند چرا کنسرت لغو میشود در حالی که باید پرسید چرا مجوز میدهید که لغو شود؟ از سوی وزارت ارشاد باید بررسی شود که کنسرتی که مجوز میگیرد و لغو میشود چرا مجوزش صادر میشود که به لغو برسد؟!
بدون دیدگاه